به گزارش ایسنا، عبدالرضا داوری در ابتدای این مناظره به بیان دیدگاه خود درباره انتخابات پرداخت و گفت: به نظر میرسد که از سال ۱۴۰۰ مجموعه فضای اجتماعی به سمت کاهش مشارکت پیشرفته است و دلایل آن نیز متعدد است که شرایط اقتصادی و مدل رقابتهای تعریف شده در انتخابات از جمله آنهاست.
وی افزود: آنچه اهمیت دارد این است که اگر مجموعه انتخاباتها را در ۴ دهه گذشته نگاه کنیم به نحوی که نهادهای حاکم یکدست بودند و شورای نگهبانی که برای مجلس ششم تعیین تکلیف میکرد در دوره های مختلف نیز با همان ترکیب بوده است؛ مشاهده میکنیم با وجود اینکه در نهاد رهبری و نهاد نظارتی شاهد یکدستی بودیم اما خروجی متفاوت بوده است که این نشان میدهد که نهاد انتخابات تعیین کننده است. روند ۳ دهه اخیر نشان میدهد مشارکت مردم سرنوشت ساز است.
علیرضا پورمسعود، فعال سیاسی نیز در مقابل گفت: زمینه اصلی اینکه مشارکت در کشور ما کاهش پیدا کرده است اقتصادی است اما علت دوم این است که اقتصاد چه بخواهیم و چه نخواهیم برای جامعه ادراک ایجاد میکند.
وی ادامه داد: به طوری که مردم حس میکنند آن گزینهای که باید بیایید و به حرف های خود عمل کند وجود ندارد و یا آنقدر دغدغه دارند که اصلا به این امر فکر نمیکنند. این امر هم حاصل آن است که افکار عمومی تحت تاثیر بمباران رسانه ای بوده است و در کنار آن فضای اقتصادی غبار آلود شده است.
پورمسعود افزود: از طرفی بخشی از جناح های سیاسی در نوع رفتار با مردم دچار تناقضات مختلف شدهاند و این باعث شده مردم دنبال این جناح ها نباشند بلکه دنبال حرف و جناج نو باشند.
داوری در پاسخ به پرسشی درباره علت کاهش مشارکت در انتخابات گفت: الان مهمترین محور جریانی که به دنبال مشارکت هستند، این است که تغییر اتفاق نمیافتد و صندوق رای را حلال مسائل نمیدانند. از سوی دیگر جریانات سیاسی بهویژه در یک دهه اخیر بنبستهایی را ایجاد کردند.
وی افزود: بخشی از حل مسأله توان گفتوگو میان نیروهای سیاسی حاکمیت است اما بعد از سال ۸۸ ، فضای جامعه دو قطبی و گفتوگو میان نیروهای سیاسی با یکدیگر و همچنین بخشی از نیروهای سیاسی و حاکمیت قطع شد؛ این موضوع بن بستهایی را ایجاد میکند که بخشی از جامعه فکر میکند که حضور پای صندوق های رای نمیتواند تغییر ایجاد کند.
این فعال سیاسی با اشاره به رویکرد سیاسی برخی جریانات سیاسی در کشور اظهار کرد: امروز مشاهده میکنیم که در جبهه اصلاحات فردی به عنوان رئیس جبهه اصلاحات قرار گرفته است که امکان برقراری ارتباط با نهادهای حاکم را ندارد؛ یعنی نه فقط از طرف مقابل پذیرشی وجود ندارد بلکه خود رئیس جبهه اصلاحات نیز به این سمت حرکت نمیکند. بنابراین وقتی فضای گفتوگو وجود نداشته باشد، دیگر فرصت برای ارائه برنامه ایجاد نمیشود.
پورمسعود در مقابل با بیان اینکه وقتی درباره انتخابات هر کشور صحبت میکنیم طبیعتا این انتخابات در چارچوبی رخ میدهد که حاکمیت آن را تعیین میکند، تاکید کرد: مساله هر کشوری مساله توسعه است. طبیعتا توسعه در عصر اندیشکده ها و نه احزاب رخ میداد. کما اینکه با مطالعه غرب و کشورهای پیشرفته میبینیم احزاب با هم درگیر نیستند و اندیشکده ها تصمیمات کلان را تعیین میکنند.
وی ادامه داد: در کشور ما حزب یک شوخی شده است. مردم را گول میزنیم میگوییم اصولگرا و بعد وقتی جواب نگرفتیم میگوییم نو اصولگرا. درحالی که قدرت گفتمان سازی و اینکه در سیاست کلان چه اثری را نشان دادهایم و چه چیزی باعث ناکارآمدی شده، مهم است. زمانی فقط روزنامه ها حرف میزدند اما الان اطلاعات در دسترس همه است. در این عصر نباید دنبال این بود که درباره فلان چیز حرف نزنیم.
پورمسعود تاکید کرد: برای مثال باید روشن شود که جریان اصولگرا و اصلاح طلب برای مقوله فساد چه پاسخی دارد؟ شفافیت اگر پایه توسعه است، شعارش را ندهیم، انجام دهیم. چون احزاب بین شخصیتی که هستند به صورت حقیقی با شخصیت حقوقی خود دچار تناقضند، کار پیش نمیرود. برای مثال طرح شفافیت دو هفته مانده به انتخابات تصویب شده است. شما وقتی حرف توسعه میزنید باید بدانید اولین رکن آن شفافیت است.
وی خاطر نشان کرد: ما ادای توسعه یافتگی در میآوریم اما نمیخواهیم در آن قد و قواره وارد شویم. اصل قضیه این است که احزاب ما دنبال گفتمان سازی مشخص نیستند بلکه دنبال شعار سازی هستند.
داوری در پاسخ به اظهارات پور مسعود تاکید کرد: اساسا پوپولیسم محصول عدم حضور احزاب است؛ پوپولیستها هنرشان در دو قطبی کردن جامعه است و این موضوع در جوامعی رخ میدهد که احزاب به بنبست رسیدند یا اینکه حزبی به معنای واقعی شکل نگرفته است.
وی افزود: ما اساسا ساختار حزبی به این معنا که احزاب ساختار حزبی داشته باشند و در انتخاباتها نماینده داشته باشند و درباره عملکرد خود توضیح دهند، نداریم. یکی از دلایلی که احزاب در کشور ما شکل نگرفتند به دلیل این است که دولتها اجازه نمیدهند احزاب شکل بگیرند چراکه احزاب مطالبه گری میکنند.
این فعال سیاسی همچنین عنوان کرد: نمایندهای با شعار شفافیت و اصلاح ساختار بودجه وارد مجلس میشود اما وقتی به شعارهایش عمل نمیکند چه کسی باید پاسخگو باشد؟ در ساختار حزبی در این مواقع یقه حزب گرفته میشود. بنظر میرسد که بخشی از مسأله به نوع ساختار سیاسی ما بازمیگردد. برخی با افتخار میگویند که عضو هیچ حزب و جناحی نیستند و از دل این فضا پوپولیسم رشد میکند. البته پوپولیسم در جاهایی دارای آثار مخرب و در مواردی دارای آثار مثبت است.
داوری با بیان اینکه «دولت احمدی نژاد نوعی از پوپولیسم است اما با همان مدل توانست بخشی از مدل خود را در کشور پیاده سازی کند»، اظهار کرد: در مجموع پوپولیسم زمینی لغزنده است و اگر میخواهیم اصلاحات اساسی در کشور داشته باشیم باید مجموعههایی با ریشه در کشور ایجاد شوند.
پورمسعود در مقابل با بیان اینکه بخشی از اینکه در کشور ما به آن معنای خاص حزب وجود ندارد به مساله مسئولیت پذیری باز میگردد، توضیح داد: ما عملا پاسخگویی نداریم. ما نمیخواهیم مسئولیتی را در کشور بپذیریم چون هزینه مسئولیت پذیری در کشور ما بالاست. از این رو برای اینکه عواقب را باید بپذیریم کسی مسئولیت را گردن نمیگیرد.
وی تاکید کرد: باید بپذیریم هزینه حرف خود را باید بدهیم اما ما میخواهیم حرف نزنیم یا اگر حرف زدیم هزینه ندهیم. اینگونه نمیشود. گاهی اوقات منافع شخصی ما به منافع کلی و ملی ارجحیت دارد. تعارف نداریم. برای مثال اگر نماینده بگوید بچه شما را سر کار میبرم حتی اگر بدانیم این نماینده خوب نیست به او رای میدهیم. در کشور ما از سطح پایین تا بالا مسئولیت پذیری وجود ندارد.
پورمسعود با بیان اینکه ما بسیار جریان اصولگرا و انقلابی داریم اما در کارکرد و در کف میدان نگاه ها متفاوت است، تصریح کرد: قشری مثل پایداریها، آرمان های خیلی بلند دارند که الان خیلی قابل اجرا نیست هرچند درست هم است. بخشی هستند مثل نو اصولگرایی و توسعه گرایی افراطی و مثل آقای قالیباف، که میگویند بکوبیم و بسازیم و پیش رویم. ایراد این است که ما مبنا را بر چه مشخص کردهایم؟. بالاخره لابی گری و کارچاق کنی در کشور ما رسمیت دارد یا خیر؟
داوری در واکنش به اظهارات پورمسعود گفت: در عصری که ما در آن قرار داریم و فضایی که احزاب تعیین کننده نیستند بلکه جریانات و حلقهها تعیین کننده هستند و این جریانات به طور مشخص معلوم نیستند شامل چه افراد یا احزابی میشوند؛ در واقع جریانات تابع رفتار آدمها هستند.
وی ادامه داد: معتقدم که مسأله اصلی کشور را باید بشناسیم و ببینیم که آیا باید وارد مسیر توسعه شویم و نیروهایی که به این مسیر اعتقاد یا تجربه دارند تقویت کنیم یا آنها را به حاشیه ببریم. چون من اساس را بر توسعه میگذارم، این هزینه را میپردازم که اگر نیرویی در پارادایم توسعه تعریف میشود، بنابراین من میتوانم برای حفظ این پارادایم در نقاط مرزی مقداری صبورتر باشم.
این فعال سیاسی عنوان کرد: برای مثال من آقای قالیباف را نیروی توسعهگر میدانم و او را در پارادایم توسعه گرایی تعریف میکنم و تا وقتی داربست توسعهگرایی او نشکسته است، من از او نمیگذرم و نمیروم نیروی مقابل او را که زمینه توسعه را در کشور تضعیف میکند، تقویت کنم.
داوری با بیان اینکه «در فضای نابسامان سیاسی نیروهای محدودی داریم»، اظهار کرد: اکثر نیروهای سیاسی کشور از جنسی هستند که آقای پور مسعود میگوید چراکه توسعه کاری سخت اما شعار دادن کار سادهای است. معتقدم که نیروهای توسعهگرا را باید حفظ کنیم؛ اگر جایی را میبینیم که چنین نیرویی در حال آسیب دیدن است باید او را حفظ کنیم. من جریان مصاف و آقای رائفی پور را نیز در پارادایم توسعهای تعریف میکنم. معتقدم که تضاد اصلی جغرافیای سیاسی ایران روی دو مدار جریان بنیاد گرایی نظیر پایداری و دیگری جریان توسعه گرا است.
وی در پاسخ به این پرسش که باید این حمایت در صورت تخلف هم ادامه پیدا کند؟ تاکید کرد: روی هر کسی ذرهبین انداخته شود حتما مواردی از او دیده میشود.
پورمسعود با بیان اینکه من هم موافق هستم آقای قالیباف در نیروهای توسعه گرا تعریف میشود، در عین حال خاطرنشان کرد: حرف من این است که آقای قالیباف واقعا بولدزور به تمام معنا در توسعه است اما چه کسی این بولدزور را میراند؟، اینجا نقطه اختلاف ما است. مردم حواشی پسر آقای قالیباف را درک میکنند.
وی در بخش دیگر سخنان خود ادامه داد: توسعهگرا مساوی است با جریان دموکراسی خواهی که میخواهد جلو رود. وقتی میگوییم قالیباف در داخل کشور یک توسعه گرا است باید بگوییم که در جاهای دیگر نیز نظامی گر واقعی است. به این معنا که هرجایی ایشان هست از شهرداری تا هلدینگ یاس حواشی و تخلفات آن زیاد میشود. وقتی از هلدینگ یاس یا سیسمونی گیت صحبت میکنیم با آن فرد برخورد میشود؟ نیازی به پاسخگویی ندارد، حرفش را میزند و بعد به مطلب پیج پسرش درباره سیسمونی گیت حواله میدهند.
پورمسعود یادآور شد: مردم مناظرات سال ۹۶ را یادشان نرفته است که آقای قالیباف گفتند دختر وزیر ما رفته از فلان جا لباس میخرد. سیسمونی گیت هم، همان است. فرقش چیست؟. نقطه اختلاف ما این است که چه کسی قرار است این توسعه را مدیریت کند؟. کسی با مبانی فکری نداشته که چفیه می اندازد و حواشی دورش است؟.
وی خاطر نشان کرد: آقای قالیباف یک سوزن بسیار تیز است که نخ های زیادی از آن آویزان است و هر بار این نخها گیر میکند پاسخی برای آن نیست. این امر سراشیبی سقوط سیاسی است که علتش نبود دور و بری های عاقلی در اطراف آقای قالیباف است که اگر وجود داشت این نیروی توسعه گرا جایش مجلس نبود.
داوری با بیان اینکه موضوع تخلف روشن است و اگر جایی از قانون تعدی شده و فسادی رخ داده برخورد لازم صورت گرفته است. ما یک نظام قضایی داریم و قاعدتاً باید به این نظام اعتماد کنیم، در پاسخ به این پرسش که سکان جریان توسعه دست چه کسی است؟ اظهار کرد: در مسأله نیروهای توسعه گرا نظیر آقای قالیباف، اتفاقی که افتاده الزاماً این نیست که خودت یک مشکلی داشتی، جایی هست که برای شما داستانی را روایت میکنند؛ مثلاً در بحث سیسمونی، همسر، دختر و داماد آقای قالیباف به ترکیه رفتند و گزارشی منتشر شده که ایشان ۱۹ چمدان سیسمونی آوردند؛ اینکه این گزارش از کجا منتشر شده را کاری ندارم اما این موضوع توسط دستگاه قضایی تایید نشده است.
این فعال سیاسی گفت: من اعتقاد دارم که ما مشکلی داریم که اساساً دنبال آن هستیم که نیروهای توسعه گرا را دچار حاشیه کنیم؛ متاسفانه کاری که با نیروهای توسعه گرا از جمله آقای قالیباف میشود از همین جنس است. مثلاً در مسأله پسر ایشان باید اصل ماجرا روایت شود؛ اصل ماجرا این است که پسری در دانشگاه ملبورن استرالیا فوق لیسانس گرفته و سطح مهارت و زبان او بالاست و به هر دلیلی، فرزند یک مسئول نمیخواهد در ایران باشد؛ در کانادا میتوان با پرداخت مبلغی و انجام یک ارزیابی، ویزای کانادا و اقامت در این کشور را گرفت.
داوری افزود: فی نفسه اشکالی ندارد که فرزندی روند پدرش را قبول نداشته باشد. همین موضوع برای آقای زاکانی به عنوان تانک انقلاب نیز وجود دارد و فرزند او در سوییس است.
وی اظهار کرد: آقای پورمسعود میگوید که قالیباف ایدههای توسعه ندارد اما من با ایشان موافق نیستم چراکه ایدههای توسعه ای جزو سیاستهای بالادستی کشور ما محسوب میشود؛ من همه را به سخنرانی سال قبل آقای قالیباف در صندوق توسعه ملی دعوت میکنم؛ در این سخنرانی ایشان ایدههای حکمرانی خود را بیان میکند که از نظر من به پارادایم توسعه خیلی کمک کننده است.
پورمسعود در مقابل با بیان اینکه پاسخ ندادن آقای قالیباف به حواشی موجود رای ایشان را شکسته است، گفت: وقتی توضیح درباره نقطه اول داده نشود، این نقطه پررنگ تر و تبدیل به یک لکه سیاه میشود.
وی درباره عدم پاسخگویی قالیباف درباره حواشی اخیر خاطرنشان کرد: درواقع گویی میلی به پاسخگویی حتی برای صیانت از خودش هم وجود ندارد. وقتی من یک ادعایی را کردم اما در مسیری دیگر قرار گرفتم و کار دیگری کردم و توضیحاتی نمیدهم، این امر پذیرفته نیست. فضای ذهنی مردم را باید در نظر گرفت. دقیقا قشر متوسطی که رای میدهند اینها را میبینند.
پورمسعود تاکید کرد: قالیباف در برابر هر سوالی به جای اینکه این سوال را تبدیل به بخشی از صیانت برای خود کند، تبدیل به دشمنی خود میکند. گویی تخصص در دشمن درست کردن برای خود دارد. اگر آقای قالیباف بخواهد رای آورد باید توضیح دهد.
وی در بخش دیگر سخنان خود در خصوص لزوم شرکت در انتخابات خاطرنشان کرد: نمیتوان گفت کارنامه مجلس کارنامه بدی است. بالاخره مجلس در مسائلی نطیر صدور مجوز کسب و کار، همت کرد اما همیشه ضعف ها بیشتر از قوت ها به چشم میآید. ما نیز رای میدهیم که این نقاط ضعف درست شود و باید رای داد.
داوری در پاسخ به اینکه چرا باید رای بدهیم؟ اظهار کرد: انتخابات یک وجه ایجابی دارد که شما تعیین میکنید که چه کسانی داخل مجلس بروند و یک بخش سلبی دارد که شما باعث میشوید چه کسانی داخل مجلس نروند؛ بنظر من عمده متمرکز نیروهای سیاسی ما روی بحث ایجابی است اما تفاوت مجالس فقط در بخش ایجابی نیست بلکه متوجه بخش سلبی نیز میشود.
وی ادامه داد: مثلاً وقتی در تهران ۳۰ نفر باید انتخاب شوند اما ۳۰ نفر مطلوب شما تأیید صلاحیت نشدند؛ در اینجا میتوان جوری تدبیر کرد که کسانی که مخالف مثلاً توسعه هستند، با نوع کنش شما وارد مجلس نشوند؛ رای باطله حد نصاب آرا را افزایش میدهد و باعث میشود که اگر کسی قرار بوده در تهران با ۵۰۰ هزار رای وارد مجلس شود، با ۷۰۰ هزار رای وارد مجلس شود. در نتیجه حداقل حسنی که مشارکت در انتخابات میتواند برای یک ایده داشته باشد این است که موانع سلبی ایجاد کند.
این فعال سیاسی تاکید کرد: در ۳ دهه اخیر نهادهای ناظر و حاکم تقریباً از یک ترکیب و کانون فرماندهی برخوردار بودند اما عملاً خروجی آنها که در انتخاباتهای ریاست جمهوری و مجلس دیده میشود یکی نیست؛ در دوران رهبری، ۵ رئیس جمهور با ۵ ایده و مدل حکمرانی مختلف داشتیم که این ناشی از فضای تأثیرگذاری صندوقهای رای است. برخی میخواهند القا کنند که در جمهوری اسلامی برگی از درخت نمیافتد مگر به اذن رهبری اما این ایده با انتخاب ۵ رئیس جمهور مختلف رد میشود.
داوری با بیان اینکه طی ۳ دهه گذشته با اینکه رهبری واحد است اما دولتها و مجالس تغییر کردند، افزود: امروز در آستانه تشکیل مجلس دوازدهم هستیم یعنی ۸ مجلس در دوره رهبری آیتالله خامنهای فعالیت کردند که هر کدام با دیگری متفاوت بودند؛ این نشان میدهد که اتفاقاً رژیم حقیقی در جمهوری اسلامی ایران حاکم است.
پورمسعود در پاسخ به سوال مجری مبنی بر بیانیه ۱۱۰ نفر از فعالین سیاسی اصلاح طلب پیرامون انتخابات، توضیح داد: در حال حاضر جریان اصلاح طلب به دو بخش تقسیم شده است. بخشی لباس اپوزیسیون تن کردند و عملا گفتند کاندیدای نیابتی نداریم. گفتند که شما نگذاشتید کسی اصلا ثبت نام کند.
وی ادامه داد: بخش دوم آن است که برخی از جریان اصلاح طلبی و آن قوه عاقله این جریان میداند برای شنیده شدن صدایش در بطن حاکمیت باید رای داشته باشد و نمیتواند بگوید من تحریم میکنم و بعد بگوییم اصلاح طلب هستم. این روزنه گشایی ۱۱۰ نفر خوب است و این صدا باید شنیده شود. جریان اصلاح طلب خوب این را فهمیده که باید تکلیف خود را با تاج زاده و خانم محتشمی پور معلوم کند.
پورمسعود با بیان اینکه هیچ کشوری امنیت ملی خود را ول نمیکند، تاکید کرد: لذا این بیانیه ۱۱۰ نفر از جریان اصلاحات، اتفاق خوبی است که باید حمایت شود و رسانه ها باید آن را پروموت کنند چراکه در مشارکت و در روند اصلاح سیاست های کلان کشور اثر دارد. باید بگویم کوتوله های سیاسی دنبال رشد خود نیستند و دنبال رشد بقیه هستند.
داوری در پاسخ به پرسشی درباره طرح ادعای خالص سازی در کشور اظهار کرد: مسأله خالص سازی هیچ وقت مسأله نظام جمهوری اسلامی نبوده و این هیچگاه اتفاق نیفتاده است به همین دلیل نیز قدرت مداوما در چرخش بوده است؛ نوع انتصابات رهبری در نهادهای مختلف از جمله مجمع به گونهای است که از همه جریانات حضور دارند.
وی در پاسخ به اینکه آیا خالص سازی و حجامت نظام چیز بدی است؟ گفت: اولا باید مشخص شود که معیار خلوص چیست؛ اگر خالص سازی بر مبنای رویکرد سیاسی باشد، آسیب است اما اینکه یک جامعه در مسیر حرکت خود به تدریج ارتقا پیدا میکند و نیروهای قوی جایگزین نیروهای ضعیف میشود خالص سازی نیست.
این فعال سیاسی با بیان اینکه اگر منظور از خالص سازی این است که چنانچه فردی مطابق با تفکر من فکر نمیکند نباید حضور داشته باشد، در حال صحبت کردن از یک پروژه هستیم، اظهار کرد: آنچه آقای لاریجانی به درستی اشاره کرد، یک پروژه سیاسی است که یک گروه کوچک سیاسی به دنبال آن است که مناصب قدرت را نیروهای همسو با خود بگذارد؛ در اینجا نیرویی سر کار میآید با انبوهی از توهمات. وقتی پروژه خالص سازی را در دستور کار قرار میدهیم در ابتدا نیروهای قد بلند را حذف میکنیم.
داوری در جمعبندی اظهارات خود عنوان کرد: به نظر میرسد کاری که نیروهای سیاسی باید در فرصت چند روزه تا انتخابات انجام دهند این است که همانطور که رهبری تاکید داشتند، از موضع ملی مردم را برای رای دادن دعوت کنند حتی رای باطله؛ بنظر من آثار مثبت آرای باطله بهتر از نشستن در خانه و عدم شرکت در انتخابات است. همچنین جریاناتی که به نوعی در حاشیه قدرت هستند و در قدرت حضور ندارند مانند جریان اصلاحات باید برای گفتوگو با گروههای مختلف و همچنین حاکمیت تلاش کنند.
وی با بیان اینکه «شعار آقای خاتمی گفتوگو میان تمدنها و جامعه سیاسی بود»، با طرح این پرسش که آیا یک جریان سیاسی میتواند بدون گفتوگو با حاکمیت و نیروهای سیاسی دیگر بقای خود را حفظ کند؟ افزود: امروز ترکیب و ایدههایی را در جبهه اصلاحات مشاهده میکنیم که دیگر آنها نمیتوانند با موتلفه و کارگزاران گفت وگو کند چه برسد به اینکه با وزارت اطلاعات و سپاه و جبهه پایداری و حتی نهادهای تحت مدیریت رهبری گفتوگو کنند. اصلاح طلبانی که میخواهند با حاکمیت کار کنند نمیتوانند نسبت به مسأله گفتوگو و تعامل بی تفاوت باشند. بیانیه روزنه گشایی نکته مهمی است و به نوعی بازسازی در این جریان محسوب میشود که میتواند فضای انتخابات را فضایی بهتر کند.
پورمسعود در بخش دیگر سخنان خود با بیان اینکه اساسا اینکه مردم پای صندوق رای آیند اما رای باطله دهند را قبول دارم و این امر درست است، درباره چرایی این گزاره توضیح داد: سقوط کشور در بن بست اصلاحات همان "عدم مشارکت" است. ما از ۸۸ به بعد دچار افسردگی سیاسی شدیم. افسردگی سیاسی نیاز به اندیشه نجات بخش دارد. بعد از سال ۹۸ جریان رسانه ای سنگینی داشتیم که دین را هدف قرار داد.
وی درباره چگونگی شکست افسردگی سیاسی یاد شده، خاطرنشان کرد: شکست این افسردگی سیاسی مثل کف روی آب است و آنقدر عمیق نیست. باید مردم روی مشترکاتی که روی آنها میتوان حرف زد، دست گذارند. برای مثال همه بر روی حقانیت امام حسین (ع) توافق دارند. میتوان بر روی این امر تمرکز کرد تا این ساختار افسردگی شکسته شود.
پورمسعود در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: مردم ما سیاسی هستند و از این رو هر شکست و پیروزی روی آنها اثر روانشناختی دارد. شکست این افسردگی سیاسی هیچ بهانه مشترکی جز دین و اندیشه نجات ندارد. مردم باید روی این امر توافق کنند تا اصلاح اتفاق افتد.
انتهای پیام