به گزارش ایسنا، علیرضا تقوی نیا در یادداشتی در تلگرام نوشت:
دوروز پیش نفتکش انگلیسی مارلین لوآندا در خلیج عدن هدف حمله موشکی ارتش یمن قرار گرفت. این حمله با نقاط تحت تسلط دولت نجات ملی یمن، صدهها کیلومتر فاصله دارد.
در خصوص این حمله چند نکته باید ذکر شود.
۱- ایالات متحده آمریکا و انگلستان تبلیغات زیادی روی ائتلاف دریایی «نگهبان رفاه» خود نموده بودند و گمان نمی کردند به طور روزانه نیروی دریایی یمن قابلیت حمله به کشتی ها را داشته باشد.
۲- اهمیت عملیاتی این حمله را علاوه بر بهره گیری از موشک بالستیک و زدن دقیق یک هدف در فاصله دور، باید در ناتوانی آمریکا و انگلیس در رهگیری پرتابه یمنی نیز ارزیابی کرد. یعنی با وجود آمادگی طرف غربی برای واکنش، در عمل شناورهای سنگین و مجهز غربی نتوانستند پدافند مناسبی برای مقابله با تجهیزات ارتش یمن داشته باشند.
۳- تحولات ماههای اخیر نشان داد ایالات متحده آمریکا و همپیمانانش که نمی توانند در برابر ارتش یمن موفق باشند و تنگه باب المندب را باز نگه دارند، چگونه مدعی توانایی برای مقابله با سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در تنگه هرمز در یک درگیری احتمالی میشوند؟
۴- از لحاظ استراتژیکی باید گفت با توجه به نبردهای اخیر در خاورمیانه، ارزش بمباران هوایی برای مقابله با سازمان های دارای شیوه رزم نامتقارن در دکترین های نظامی باید مورد تجدید نظر اساسی قرار بگیرد زیرا اثرگذاری آن کاهش محسوس یافته است و باید روش های هوشمندانه دیگری مورد بررسی واقع شود.
چون نه در جنگ سی و سه روزه و نه در نبردهای غزه و نه در درگیری های اخیر در یمن و پیرامون آن ، بمباران هوایی و تسلط بر آسمان، صرفا نمیتواند عامل برتری طرفهای غربی - صهیونیستی باشد.
۵-از جنبه ژئوپلیتیکی نیز تحلیل میگردد که ابقای دولت نجات ملی یمن در صنعا، برای دههها آبراه راهبردی باب المندب و دریاهای سُرخ و عرب را تحت تسلط یمنیها قرار می دهد و هندسه قدرت در دنیا دگرگونی جدی خواهد داشت.
همچنین تسلط جمهوری اسلامی ایران بر تنگه هرمز را نیز نباید جدا از تحولات دریای سُرخ دانست و این محور در صورت لزوم هماهنگ عمل می کنند.
۶-اعتماد به نفس جنبش های مقاومت اسلامی در دیگر نقاط جهان پس از این تحولات بالاتر می رود و آنان نیز با اطمینان بیشتری به فعالیت های ضدامپریالیستی خود خواهند پرداخت زیرا اُبُهت و پرستیژ آمریکا و متحدانش در اذهان آنان کمرنگ شده است.
انتهای پیام