/دروازه تاریخ/

پیام ماندگار امام در برابر تیتر سیاه یک روزنامه

امیرعباس هویدا نظرات شخصی و تنفر محمدرضا پهلوی از امام خمینی را در قالب سرمقاله‌ای توهین‌آمیز در روزنامه اطلاعات چاپ کرد و جنایت و جنجال ۱۹ دی ۱۳۵۶ را سبب شد. امام خمینی هم دو هفته بعد از طلاب حوزه علمیه قم و دانشجویان دانشگاههای کشور به دلیل وفاداری و قیام‌های هوشیارانه تشکر کرد.

به گزارش ایسنا، امروز دوم بهمن چهل و ششمین سالروز صدور پیام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به مناسبت قیام ۱۹ دی مردم قم در سال ۱۳۵۶ است.

روزنامه اطلاعات در شماره ۱۵۵۰۶ خود در ستون «نظرها و اندیشه‌ها» در سیزدهمین سال تبعید امام خمینی در صفحه هفتم خود سرمقاله‌ای گستاخانه علیه ایشان که در نجف‌اشرف زندگی می‌کردند، کرد.

عباس مسعودی موسس روزنامه اطلاعات در شماره ۱۷ دی ۱۳۵۶ سرمقاله مذکور را به قلم فردی بی‌هویت به نام احمد رشیدی‌مطلق منتشر کرد.

این روزنامه امام خمینی را مردی جاه‌طلب، ماجراجو، بی‌اعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری غرب و شرق معرفی کرد.

مسعودی در این نوشته امام خمینی را عامل ارتجاع سرخ و سیاه و مسبب قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ معرفی کرد.

روزنامه اطلاعات در آن سرمقاله با ایجاد انشقاق بین حضرت آیت‌الله سید روح‌الله موسوی خمینی و سایر علمای برجسته آن دوره بدون ارائه هیچ گونه مدرکی، مدعی شد امام اصلی‌ترین مقصر واقعه خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ است.

علل هتاکی

با ترور حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت ایران و دبیرکل حزب ایران‌نوین در تاریخ اول بهمن ۱۳۴۳ که با اسلحه کمری محمد بخارایی عضو ۲۱ ساله شورای مرکزی جمعیت فداییان اسلام در محوطه بیرونی ساختمان مجلس شورای ملی انجام شد و نخست‌وزیر ۴۱ ساله پهلوی پنج روز بعد مرد، محمدرضا پهلوی سراغ امیرعباس هویدا دوست قدیمی و معاون منصور در حزب رفت او را به عنوان نخست‌وزیر جدید ایران جایگزین نخست‌وزیر مقتول کرد. هویدا ۱۲ سال و شش ماه نخست‌وزیر ایران بود.

دوره نخست‌وزیری هویدا که سی و هفتمین نخست‌وزیر دوره پادشاهی پهلویِ پسر بود، رکود طولانی‌ترین دوران نخست‌وزیری رژیم شاه را نیز از آنِ خود کرد.

ایران در دوران نخست‌وزیری امیرعباس هویدا با فراز و فرودهای زیادی روبرو بود. از جمله چالش‌های کشور در این دوره شدت گرفتن کینه‌ها و دشمنی‌های دربار و دیوان پهلوی علیه مردم بود.

نوارها، سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های روشنگرانه رهبر در تبعید ایران چنان موجب بهم ریختن فکر محمدرضا پهلوی شد که او درصدد پاسخی دندان‌شکن به ایشان برآمد. به همین دلیل با چراغ سبز به امیرعباس هویدا، سرمقاله‌ای توهین‌آمیز به قلم فردی ناشناس و بی‌هویت به اسم احمد رشیدی مطلق تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به دفتر روزنامه اطلاعات فرستاد و عباس مسعودی آن را زیر چاپ برد و پیش‌خوان دکه‌های روزنامه فروشی را آلوده به این تیتر سیاه کرد.

محل پخت و پز سرمقاله

متن این مقاله در وزارت دربار پهلوی تهیه شد و قبل از انتشار به رویت محمدرضا شاه رسید و او نیز جزییاتش را چند بار تغییر داد و اصلاح کرد.

اطلاعات اولیه از این سرمقاله در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۵۶ به بیرون درز کرد. امیرعباس هویدا با تایید وزارت دربار سرمقاله را در اختیار داریوش همایون وزیر وقت اطلاعات و جهانگردی و دبیرکل وقت حزب رستاخیر قرار گرفت و به وی تاکید کرد فورا در جریاد چاپ شود.

هوشنگ نهاوندی یکی از رجال دوره پهلوی در خاطره‌ای تعریف کرد: «این مقاله به پیشنهاد امیرعباس هویدا و موافقت شاه در پاسخ به سخنرانی‌های آیت‌الله خمینی که به صورت نوار کاست در کشور منتشر می‌شد، نوشته شد.»

جزییات سرمقاله

در بخشی از این سرمقاله آمده بود: «پس از بلوای شوم ۱۵ خرداد که به منظور متوقف ساختن و ناکام ماندن انقلاب درخشان شاه و ملت پایه‌ریزی شده بود، ابتدا کسانی که واقعه را مطالعه می‌کردند دچار یک نوع سرگیجه عجیبی شده بودند زیرا در یک جا رد پای استعمار سیاه و در جای دیگر اثر انگشت استعمار سرخ در این غائله به وضوح دیده می‌شد.

از یک سو عوامل توده‌ای که با اجرای برنامه اصلاحات ارضی همه امیدهای خود را برای فریفتن دهقانان و ساختن انجمن‌های دهقانی نقش بر آب می‌دیدند در برابر انقلاب دست به آشوب زدند و از سوی دیگر مالکان بزرگ که سالیان دراز میلیون‌ها دهقان ایرانی را غارت کرده بودند و به امید شکستن این برنامه و رجعت به وضع سابق، پول در دست عوامل توده‌ای و ورشکستگان دیگر سیاسی گذارده بودند و جالب اینکه این دسته از کسانی که باور داشتند می‌توانند چرخ انقلاب را از حرکت بازدارند و اراضی واگذار شده به دهقانان را از دست آنها خارج سازند، دست به دامن عالم روحانیت زدند.

مالکان که برای ادامه تسلط خود همواره از ژاندارم تا وزیر و از روضه‌خوان تا چاقوکش را در اختیار داشتند، وقتی با عدم توجه عالم روحانیت و در نتیجه مشکل ایجاد هرج و مرج علیه انقلاب روبرو شدند و روحانیون برجسته حاضر به همکاری با آنها نشدند، در صدد یافتن یک «روحانی» برآمدند که مردی ماجراجو، بی‌اعتقاد، وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و به خصوص جاه‌طلب باشد تا بتواند مقصود آنها را تامین نماید و چنین مردی را آسان یافتند. مردی که سابقه‌اش مجهول بود و به قشری‌ترین و مرتجع‌ترین عوامل استعمار وابسته بود.

... روح الله خمینی عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه او را مناسب‌ترین فرد برای مقابله با انقلاب ایران یافتند و او کسی بود که عامل واقعه ننگین ۱۵ خرداد شناخته شد.»

آتش در انبار

فردای انتشار سرمقاله روزنامه اطلاعات، اولین پس‌لرزه‌ها در شهر قم شروع شد. با وجودی که هنوز نسخه چاپی روزنامه از تهران به قم نرسیده بود اما خبر توهین‌آمیزها و هتاکی‌های این روزنامه بین مردم و طلاب قمی دهان به دهان شد. همین امر موجب شد عصر ۱۷ دی ۱۳۵۶ زمانی که کامیون حامل شماره همان روز روزنامه اطلاعات وارد شهر قم شد توسط جمع زیادی از مردمِ عصبانی مورد حمله قرار بگیرد و پاره پاره و آتش زده شود.

مردم قم در اعتراض به انتشار سرمقاله راهپیمایی بزرگی را علیه رژیم پهلوی و منتشر کنندگان آن برگزار کردند. این راهپیمایی با به خاک و خون افتادن مردم و طلاب قمی به سرنوشت واقعه خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دچار شد، طلاب و مردم متدین قم در آن واقعه نیز گرفتار خشونت و اهانت‌های اراذل و اوباش و ارتش شدند.

ماموران ساواک در گزارشی از رفتار مردم در ۱۷ دی ۱۳۵۶ نوشتند: «در تظاهرات امشب به عنوان اعتراض حدود ۱۰۰ عدد روزنامه‌ی اطلاعات را پاره کردند. ضمنا به عنوان اعتراض نسبت به توهینی که در روزنامه‌ی اطلاعات به خمینی شده بود، کلیه درهای حوزه علمیه بسته شد و درس‌ها تعطیل شد.»

روحانیون و طلاب قم در تماس‌های تلفنی و ملاقات‌های حضوری با بیوت مراجع تقلید و اساتید حوزه علمیه قم خواستار تعطیلی جلسات درس و همراهی برای برگزاری تجمعات اعتراضی در حوزه‌های علمیه و مساجد شدند.

آنان روز بعد - ۱۸ دی - با اجتماع در بیرون مدرسه خان به سمت بیوت علما و مراجع تقلید حرکت کردند و با آنان ملاقات کرده و پای سخنان آنان نشستند.

طلاب و متدیان قمی تا مقابل مدرسه فیضیه و آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه (س) و در میدان آستانه شعار «مرگ بر این حکومت‌ یزیدی»، «درود بر خمینی» و «رهبر ما خمینی است» سر دادند.

ماموران شهربانی قم با حمله به تجمع کنندگان قصد پراکنده کردن آنان را داشتند که با مقاومت جمعیت روبرو شدند. با این حال ماموران شهربانی موفق به متفرق کردن آنان شدند. راهپیمایان برای فرار از دست ماموران ابتدا به خانه آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی و بعد بیت آیت‌الله سید محمدکاظم شریعتمداری رفتند. آیت‌الله گلپایگانی پذیرای طلاب شد و در با آنان به گفت‌وگو پرداخت اما حضور آیت‌الله شریعتمداری در بین طلاب معترض با تأخیر طولانی انجام شد که این مسئله موجب ناراحتی و شکایت آنان به آیت‌الله شد.

استمرار اعتراض

تجمع طلاب و مردم قمی که همچنان ادامه داد موجب شد ماموران شهربانی و ساواک قم در سه راه ارم ـ چهارمردان شهر قم مستقر شدند و موجب اعمال منع آمد و شد تا پایان روز در مسیرها، خیابانها و کوچه‌های منتهی به حرم حضرت معصومه و بیوت بزرگان و مراجع معروف تقلید شد.

معترضان هم زمان با اذان مغرب و عشاء، نماز را در مسجد اعظم قم خواندند و بعد از نماز شعارهایی در تقبیح رفتار رژیم پهلوی و در حمایت از امام خمینی سر دادند.

تجمع کنندگان معترض در مسجد اعظم علاوه بر شعارهای صبح ۱۹ دی، شعارهایی از قبیل «مرگ بر این حکومت پهلوی» و «دانشجو، روحانی پیوندتان مبارک» سر دادند. آنان سپس به صحن و رواق‌های حرم حضرت معصومه (س) رفتند. ماموران شهربانی با مشاهده این صحنه، آنان را از حرم و صحن حضرت معصومه (س) بیرون کردند.

جمعی از جمعیتِ متفرق شده، به سمت خیابان صفائیه و جمعیت بیشتری به سمت چهارراه و خیابان چهارمردان رفتند و تعقیب و گریز ماموران شهربانی تا ساعت ۲۱ ادامه داشت.

۱۰ روز بعد از این جنایت، اصناف و بازاریان تهرانی در تاریخ ۲۹ دی ۱۳۵۶ در اعتراض به سرمقاله هتاک روزنامه اطلاعات و ضرب و شتم و کشتن بی‌رحمانه مردم قم بازار بزرگ تهران را تعطیل کردند.

شرح قیام ۱۹ دی

حرکت اعتراضی مردم قم صبح روز دوشنبه ۱۹ دی ۱۳۵۶ با تعطیلی بازار بزرگ قم و همراهی بازاریان با طلاب ادامه یافت. طبق قرار قبلی، طلاب و مردم در این روز مقابل مدرسه خان و میدان آستانه تجمع کردند و همانند ۱۸ دی به منزل مراجع رفتند. طلابِ معترض ابتدا به منزل آیت‌الله عبدالله جوادی آملی و بعد به منزل علامه آیت‌الله سید محمدحسین طباطبایی رفتند و پای سخنان آنان که در محکومیت اقدامات ظالمانه رژیم پهلوی و حمایت از نهضت آیت‌الله سید روح‌الله موسوی خمینی نشستند.

جمعیت حاضر بعد از نماز ظهر و عصر با تعداد بیشتری در میدان آستانه تجمع کردند و به سمت خانه آیت‌الله حسین نوری همدانی حرکت کردند. ایشان هم به دفاع از راه و نهضت رهبر نهضت و حرکت آگاهانه طلاب پرداختند و مردم و طلاب را به وحدت دعوت کردند.

جمعیت بعد از سخنرانی آیت‌الله نوری همدانی به سمت خیابان صفاییه رفتند اما ماموران شهربانی و اراذل و اوباش حاضر در کنار ماموران ساواک از حرکت جمعیت جلوگیری کردند. ماموران و کماندوهای ارتش در سه راه موزه و چهارراه ارم آماده‌باش بودند.

آنان برای دادن بهانه دست نیروهای ضد شورش ارتش و سرکوب مردم، مشابه رفتاری را که ۱۷ شهریور ۱۳۵۶ در خیابان و میدان ژاله تهران مرتکب شده بودند، تکرار کردند.

دو نفر از ماموران ساواک با شکستن شیشه یک بانک و اراذل و اوباش با غارت مغازه‌های کسبه، زمینه به رگبار بستن و حمله ماموران شهربانی به مردم را به وجود آوردند. همزمان نمایندگی روزنامه اطلاعات و دفتر حزب رستاخیز در قم نیز به آتش کشیده شد.

به دنبال این اتفاق‌ها ماموران شهربانی قم به فرماندهی سرهنگ رضا رزمی رییس اداره شهربانی قم به تجمع‌کنندگان حمله‌ور شدند. ابتدا با باتوم و شلیک تیر هوایی سعی در متفرق کردن مردم داشتند اما با مشاهده مقاومت آنان، مردم را با گلوله‌های جنگی مسلسل‌ها هدف قرار دادند.

چند روز بعد از این فاجعه، رضا رزمی طی مراسمی مورد تقدیر قرار گرفت و از درجه نظامیش از سرهنگی به سرتیپی ارتقا یافت.

پیام روح‌الله

۱۳ روز بعد از این واقعه در دوم بهمن ۱۳۵۶، امام خمینی در پیامی که از تبعیدگاه‌شان در نجف‌اشرف صادر کردند، خاطرنشان کردند: «سلام به روحانیت مترقی شیعه که با هم پیوستگی زایدالوصف در مقابل سرنیزۀ عمال بی‌حیثیت اجانب ایستاده و از هیاهو و دست و پا زدن‌های مذبوحانۀ آنها نهراسید.

سلام به روحانیون و علمای اعلام مذهب از نجف اشرف تا سراسر ایران که با وحدت کلمه در مقابل ستمکاران و چپاولگران به جواب مثبت دست زدند.

درود بر جوانان غیور حوزۀ علمیه بیدار قم و سایر حوزه‌ها که با سرفرازی به نهضت روحانیت ادامه و رونق دادند. درود بر جوانان پرشور آگاه دانشگاههای ایران که با قیامهای هوشیارانۀ پیاپی، وفاداری خود را به اسلام بزرگ و کشور عزیز خود ثابت کردند. ‌

سلام و درود بر ملت بزرگ هوشمند ایران که با همۀ اختناق و فشار، از اسلام عدلپرور و مظلومان و مقتولان در راه دیانت دفاع نمودند.

رحمت خداوند بر مقتولین ۱۵ خرداد (دوازده محرم)، و ۱۹ دی و (۲۹ محرم) امسال. محرم چه ماه مصیبت زا و چه ماه سازنده و کوبنده‌ای است، محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکست ستمکار را به فدایی دادن و فداشدن دانست و این خود سرلوحۀ تعلیمات اسلام است برای ملتها تا آخر دهر. ‌

نهضت ۱۲ محرم (۱۵ خرداد) در مقابل کاخ ظلم شاه و اجانب به پیروی از نهضت مقدس حسینی چنان سازنده و کوبنده بود که مردانی مجاهد و بیدار و فداکار تحویل جامعه داد که با تحرک و فداکاری روزگار را بر ستمکاران و خائنان سیاه نمودند، و ملت بزرگ را چنان هوشیار و متحرک و پیوسته کرد که خواب را از چشم بیگانه و بیگانه پرستان ربود و حوزه‌های علمیه و دانشگاهها و بازارها را به صورت دژ مدافع از عدالتخواهی و از اسلام و مذهب مقدس در آورد.

نهضت اخیر که پرتوی از نهضت ۱۵ خرداد است و شعاعش در سراسر کشور نور افکنده، خود کوبندگی خاصی دارد که شاه را از خود بیخود کرده و او و دار و دستۀ چاقوکشش را به تلاش مذبوحانه واداشته، جنایات ۲۹ محرم امسال نقطۀ عطفی است به جنایات شاهانۀ ۱۲ محرم آن سال.

شاه خواست ضرب شستی به ملت مسلمان نشان دهد؛ پس از تمامیت حساب با رئیس‌جمهور آمریکا با بهانۀ مختصری که مأمورین ایجاد کردند، مرکز تشیع و حوزۀ فقاهت اسلام را در جوار مرقد پاک فاطمۀ معصومه ـ سلام الله علیها ـ به مسلسل بست و جمعیت بیگناه فراوانی از جوانان حوزۀ علمیه و متدینین غیور شهر مذهبی قم را در خاک و خون کشیده به قتل رساند؛ و تا کنون آمار آنها در دست نیست، و مقتولین را از ۷۰ تا ۳۰۰، تا حال گفته‌اند و عدد مجروحین را خدا می داند. أسف‌آورتر که ننگش بر جبین آنها خواهد ماند، آن که کسانی که رفته‌اند خون به مجروحین در بیمارستانها بدهند، توقیف کرده و مانع شده‌اند از اعطای خون و گفته می‌شود کسانی به این جهت جان داده‌اند.

شاه می‌خواهد ثابت کند که نوکری او تحکیم شده؛ و ملت نباید گمان کند[او] از پشتیبانی اجانب برخوردار نیست؛ ولی ملت با تظاهرات عمومی و تعطیل سرتاسری دامنه دار و اظهار تنفر، بار دیگر ثابت کرد که او را نمی‌خواهد و از او و خاندانش بیزار است. این رفراندم طبیعی سرتاسری در حقیقت خلع او از سلطنت غاصبانۀ جابرانه است. کارتر و دیگر غارتگران مخازن ملتهای مظلوم باید بدانند محمدرضا خان، خائن و یاغی است و ناچار از سلطنت مخلوع است؛ بر فرض قانونی بودن؛ چه رسد به سلطنت انتصابی از قِبَل اجانب که خودش اعتراف نموده.

به ملت شریف ایران مژده می‌دهم که رژیم جائرانه شاه نفسهای آخرش را می‌کشد و این قتل عامهای بی‌رحمانه نشانۀ وحشت‌زدگی و حرکات مذبوحانه است. مضحک و بسیار رسوا، این مانورهای وقیحانه و بچگانه است که پس از داغ باطله از طرف عموم ملت خوردن، به راه انداخته‌اند و مشتی‌ ‌سازمانی و اراذل و اوباش از خودشان و جمعی ضعفا و بی‌چارگان را با زور سرنیزه از اطراف جمع‌آوری و در شهرها به فریاد و جنجال «جاوید شاه» وادار می‌کنند و گمان می‌کنند جبران تعطیل عمومی بازارهاست و با این سیلی‌ها می‌توانند صورت سیاه خود را سرخ کنند.

من به ملت ایران با این بیداری و هوشیاری و با این روحیۀ قوی و شجاعت بی‌مانند نوید پیروزی می‌دهم؛ پیروزی توأم با سربلندی و افتخار؛ پیروزی توأم با استقلال و آزادی؛ پیروزی توأم با قطع ایادی اجانب و چپاولگران؛ پیروزی با برچیده شدن بساط ستمگران و انقراض دودمان سیاهروی پهلوی. ملتی که با هوشمندی و پیوستگی همۀ طبقات از روحانی تا دانشگاهی، از منبری تا بازاری، از دانشجوی داخلی تا خارجی، از کارگر تا دهقان، به پا خاسته و تب و تاب اسلام عدالت‌پرور دارد، پیروز است.

ملتی که با دادن بهترین جوانان برومند خود با سرافرازی به مخالفت و تنفر از دستگاه جبار ادامه می‌دهد پیروز است. ملتی که حتی بانوان محترمه‌اش با تظاهرات محجوبانه بیزاری خود را از رژیم شاه اعلام می‌کنند، پیروز است.

ملتی که مادران و خواهران شیردلش افتخار به مرگ جوانان برومندش می‌کند که در صف شهدا هستند، پیروز است. ملتی که جوانان و دانشجویان داخل و خارج کشورش مجال تفکر را از شاه و اربابانش سلب کرده، پیروز است. ملتی که با همۀ تشبثات شاه و دار و دسته‌اش در آمریکا با تظاهرات پرشور و رعدآسای جوانان رشیدش در مقابل کارتر و شاه، کاخ سفید را به لرزه در آورده و تنفر خود را نثار آنها کرده، پیروز است.

ملتی که پشتیبانش اسلام و قرآن و نهضتش برای خدا و بسط عدالت و محو ستمکاری است، پیروز است. شما ای ملت شریف بزرگ پیروزید؛ با دیدن خسارات بسیار و دادن فداییان بی‌شمار. ‌

روسیاه باد رژیمی که علمای عظیم‌الشأن اسلام را با رژیم منحط خود و انقلاب خونین رسوای خود موافق معرفی می‌کند. رسوا باد رژیمی که از وحشت‌زدگی می‌خواهد با افترای به فقهای مذهب، ملت را اغفال کند. ملت ایران که پیشرو آن روحانیت است با انقلاب قلابی که به امر اجانب سودجو انجام گرفت سرسختانه مخالف است. ملت ایران اصلاحات ادعایی را که به بدبختی ملت و بازارسازی برای اجانب و ورشکستگی‌ ‌زراعت منتهی شد افساد و خرابکاری می‌داند.

در کشوری که مردمش در این ۵۰ سال حکومت جائرانه پهلوی روی آزادی ندیده‌اند، دم زدن از آزادی زنها مسخره و اغفال است. رژیمی که در مأموریت برای وطنش از جانب اجانب، سرلوحۀ خدمتش محو اسلام و احکام آن است و با تغییر تاریخ پرافتخار اسلام به تاریخ ستمکاران و روسیاهان تاریخ می‌خواهد اسم اسلام را محو کند، دم زدن از اسلام و قرآن کریم جز فریب و مضحکه عنوانی ندارد. ‌ باید این رژیم فاسدِ ارباب و نوکری بداند که وقت گذشته؛ و این تبلیغات تارعنکبوتی نمی‌تواند ملتی را که با کمال بیداری و هوشمندی بپاخاسته اغفال کند.

خدای تعالی و اسلام عزیز پشتیبان ملت است. من با کمال تواضع دست خود را به سوی ملت نجیب ایران دراز می‌کنم؛ از روحانیون عظیم‌الشأن تا خطبای ارجمند، از جوانان محترم حوزه‌های علمیه تا دانشجویان دانشگاهها، از بازاریان محترم تا کارگران و دهقانان و جناحها و طبقات محترم داخل و خارج کشور ـ ایدهم الله تعالی ـ و از همه صمیمانه و با عرض تشکر خواستارم که پیوستگی و وحدت کلمۀ خود را حفظ و از مناقشات تفرقه‌انداز احتراز نمایند و با صدای واحد و ندای همگانی در راه استقلال کشور و قطع ایادی اجانب و عمال وابستۀ آنها کوشش کنند و با اتکا به خدای متعال و احکام عدالت‌پرور اسلام همدست و همداستان شوند، و به آنها که از چهارچوب قانون اساسی دم می‌زنند تذکر اکید دهند که با این کلمه صحه به رژیم سلطنتی فاسد موجود نگذارند که تا این دودمان فاسد بر مقدرات کشور حکومت می‌کنند، ملت ایران نه از اسلام بهره‌مند می‌شوند و نه از آزادی و استقلال کشور خبری است و نه مردم روی سعادت می‌بینند.

‌از خداوند متعال عظمت اسلام را که کفیل وحید عدالت و استقلال و مدافع حقیقی مظلومان است، خواستار و ملت ایران خصوصا جوانان متدین برومندش را به خدای متعال می سپارم.»

منابع:

صحیفه امام، جلد سوم، صص ۲۹۶ – ۳۱۱

روزنامه اطلاعات. شماره ۱۵۵۰۶. ۱۷ دی ۱۳۵۶

مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کتاب انقلاب اسلامی ایران از دی ۱۳۵۶ تا بهمن ۱۳۵۷

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۲ بهمن ۱۴۰۲ / ۰۶:۰۰
  • دسته‌بندی: اندیشه امام و رهبری
  • کد خبر: 1402110100518
  • خبرنگار : 90089