پروفسور عزتالله رئیسی اردکانی به عنوان یکی از چهرههای اثرگذار آب در ایران در گفتوگو با ایسنا، در خصوص عدم قطعیت وضعیت آب و هوا در روزهای آینده گفت: این نوع گزارشها نوعی پیشگویی است که با استفاده از مدلهای GCM یا General Circulation Model انجام میشود.
وی روش GCM را روش چرخش آب در دنیا دانست و ادامه داد: این مدل در سطح جهانی مورد استفاده قرار گرفته و در ایران نیز از آن بهره گرفته میشود، به این صورت که دادههای هواشناسی در سرتاسر خشکیها و اقیانوسها اندازهگیری میشود که بر اساس این دادهها پیشبینی میشود که در دو یا سه ماه آینده چه اتفاقاتی رخ میدهد و این در حالی است که طبیعت بسیار پیچیدهتر از اینها است، از این رو گاهی این پیشبینیها درست از آب در نمیآید.
این استاد گروه آبشناسی بخش علوم زمین دانشگاه شیراز، خاطر نشان کرد: بخش جالب ماجرا در این است که بارندگی که ما داریم، ریشه در اقیانوسها دارد و با تغییر شرایط هواشناسی، پیشبینیهای بارندگیها اشتباه میشود.
رییسی اظهار کرد: از این رو هر چه فاصله زمانی پیشبینیها بیشتر باشد، احتمال قطعیت پیشبینیها کمتر میشود.
وی تاکید کرد: عدم قطعیت پیشبینیها یک امر طبیعی است و به نظر من عدم وقوع این پیشبینیها نه ناشی از ضعف علمی است و نه ضعف سازمان هواشناسی؛ ولی مساله و نقطه ضعفی که وجود دارد، این است که وقتی پیشبینی بارشها اعلام میشود، باید میزان احتمال آن هم اعلام میشد، مثلا میگفتند به احتمال ۵۰ یا ۹۰ درصد بارش رخ خواهد داد.
این چهره تاثیرگذار در حوزه آب ایران، افزود: زمانی که احتمال بارشها اعلام نمیشود و گزارشهای پیشبینی اعلام میشود، مردم آن گزارش را به عنوان یک موضوع درست و قاطع تلقی میکنند و در صورت عدم تحقق آن مردم نیز حق دارند که ناراضی باشند، ولی اگر احتمال وقوع بارشها اعلام میشد، مردم این آمادگی را داشتند و مسائل حاشیهای رخ نمیداد.
رییسی خاطر نشان کرد: از این رو ما باید یاد بگیریم که وقتی به مسائل علمی وارد میشویم، وارد ریزه کاریهای آن نیز شویم و مسائل لازم را به اطلاع همگان برسانیم.
ادعای پراکنده شدن ابرها در جغرافیای ایران
این محقق حوزه آب با اشاره به عدم بارش ابرها وقتی به مرزهای جغرافیایی ایران میرسند، گفت: برای اینکه ابرها تبدیل به بارندگی شوند، شرایط متعددی باید وجود داشته باشد؛ یکی از این شرایط برخورد با کوههایی با ارتفاع زیاد است که ابرها از حالت بخار به مایع تبدیل شوند و شروع به بارش کنند.
استاد گروه آبشناسی دانشگاه شیراز به برخی از ادعاها در زمینه پراکنده شدن ابرها پس از ورود به ارومیه، گفت: در استان فارس نیز روزهایی بوده که ابرهای زیادی وارد شده، ولی بارشی نداشته است. ما برای ارائه هر ادعایی در این زمینه باید ببینم مرجع آن ادعا چیست؟ کدام مطالعات علمی انجام شده است؟ من هیچ مرجع علمی درباره پراکنده شدن ابرها مشاهده نکردم.
وی تاکید کرد: کسانی که ادعا میکنند که ابرها در ارومیه تبدیل به باران نمیشوند و یا مسائل دیگر را مطرح میکنند، باید با مدرک علمی آن را نیز ارائه دهند، باید بر اساس آمار ۵۰ سال گذشته روزهای بارندگی و ابری را مشخص کنند و با داده نشان داده شود که در سالهای اخیر ابرها نسبت به گذشته بارندگی کمتری داشتهاند یا خیر. اکنون شاهدیم که هر مطلبی در این زمینه در رسانهها منتشر میشود و مطالبی از سوی افرادی بدون آنکه ارائه مدرک علمی آن ارائه شود، اعلام میشود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در این زمینه بهتر است از اداره هواشناسی نیز این سؤال پرسیده شود که جریان پراکنده شدن ابرها چیست، ابراز امیدواری کرد که مسؤولان به این سؤالات پاسخ دهند تا در رسانهها مطالب صحیح منتشر شود.
رییسی در خصوص اثرات پروژه هارپ و ابردزدی در کاهش بارندگی کشور، تاکید کرد: همه متخصصان این حوزه معتقدند که کاهش بارندگی ناشی از پروژه هارپ، یک تصور نادرست و بی اساس است؛ چرا که تاکنون سندی که بتواند مسیر حجم زیادی از ابر را تغییر دهد، وجود ندارد.
ایران با دورههای خشکسالی مواجه است
استاد گروه آبشناسی بخش علوم زمین دانشگاه شیراز با طرح این سؤال که ریشه این ادعاها از کجا آمده است، گفت: واقعیت امر این است که ما هر سال بارندگی نداریم و ایران با دورههای خشکسالی و ترسالی مواجه است. به عنوان نمونه اگر آمار بارندگیهای شیراز را مورد بررسی قرار دهید، مشاهده خواهید کرد که دورههای خشکسالی و دورههای تر سالی دارد.
وی با بیان اینکه برای شهر شیراز آمار ۱۰۰ ساله بارندگی موجود است، گفت: بر اساس این آمارها دورههای تر سالی و خشکسالی از ۵ سال تا ۱۳ سال متغیر است، هر چه مدت زمان آمار بیشتر باشد، احتمال وقوع خشکسالیهای با دورههای بیشتر وجود دارد. در شهر شیراز از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۱ دوره خشکسالی بوده و کم بارشترین سال بارندگی در شیراز مربوط به سال ۱۳۴۶ به میزان ۸۰ میلیمتر بوده است.
رییسی افزود: در یک دوره ۵۰۰ ساله احتمال اینکه دورههای خشکسالی و ترسالی طولانیتر باشد، وجود دارد که بر اساس آمار موجود میتوان آن را محاسبه کرد که چون پیشگویی است و عدم قطعیت نیز در آن وجود دارد، بنابراین وقوع سالهای خشکسالی و ترسالی یک پدیده طبیعی است. اینکه خشکسالی به عنوان یک بحران در جامعه ما شناخته شده، به دلیل مدیریت نامناسب آب در ۶۰ سال گذشته و بهرهبرداری نامناسب ما از منابع آب است.
به گفته وی، قبلا بارندگی صورت میگرفت و آب در رودخانهها جاری میشد و از سوی دیگر آب بسیاری از چشمهها وارد رودخانهها میشد و در طول مسیر رودخانهها، آب وجود داشت؛ ولی ما با اقداماتی این روند طبیعی را بر هم زدیم و این اقدامات «احداث سد»، «طرحهای تغذیه مصنوعی» و «احداث چاه بیش از منابع آب تجدیدپذیر» است.
استاد دانشگاه شیراز خاطر نشان کرد: وقتی در بالادست رودخانهها، سدی احداث و یا تغذیه مصنوعی در بالادست انجام میشود و جلوی آبی که به صورت سیلاب جاری میشده است، گرفته میشود، آبی به پایین دست نمیرسد؛ نمونه آن رودخانه «کر» است که از گذشتههای دور، هفت بند باستانی در خرامه داشتیم و از طریق هفت کانال آن، آب برداشت میشد؛ ولی در بالادست این رودخانه سه سد احداث شده که یکی از آنها در سال ۱۳۵۰ و دو سد دیگر در سالهای بعد تاسیس شدند و در کنار آن نیز حدود ۲ تا ۳ میلیارد لیتر آب از چاهها برداشت شده است.
رییسی ادامه داد: در گذشته آبهای آبرفتی حاشیه رودخانه کر، زهکشی و به این رودخانه وارد میشد و ما در طول این سالها آنقدر چاه ایجاد کردیم که آبی به رودخانه زه نمیشود، در نتیجه آن، شاهد هستیم که بحران آب ایجاد شده است.
ضعف مدیریت به گردن هارپ و ابردزدی نیفتد
وی تاکید کرد: ما به جای آنکه ضعف در مدیریت منابع آبی در ۵۰ سال گذشته را جبران کنیم و جلوی اضافه برداشت آب گرفته شود، هارپ و تغییر اقلیم و ابردزدی را مطرح میکنیم. تغییر اقلیم ممکن است در خشکسالی اثر داشته باشد، ولی میزان اضافه برداشت ما از منابع آب بقدری زیاد است که قابل مقایسه با کاهش بارندگی توسط تغییر اقلیم نیست.
رییسی با بیان اینکه ما در گذشته چاه نداشتیم، بلکه منابع آبی ما از چشمهها، قناتها و رودخانهها تامین میشده است، گفت: ما با احداث چاه، حجم عظیمی از آب را که در زیر زمین از هزاران سال قبل ذخیره میشد، به سطح آوردیم و اکنون حجم آبی که برداشت میکنیم، خیلی بیشتر از آب بارندگی است که داریم. با چنین شرایطی حتی اگر تغییر اقلیم هم داشته باشیم، اثرات آن قابل مقایسه با میزان اضافه برداشت ما از آبهای زیر زمینی نیست.
پدر هیدرولوژی ایران با تاکید بر اینکه ما هر ساله بر اساس میزان بارش، حد مشخصی از آب را میتوانیم برداشت کنیم، افزود: این در حالی است که میزان برداشت ما از آبهای سطحی و زیر سطحی بیشتر است و در این شرایط و در سالهای خشکسالی به اندازهای آب کاهش مییابد که آبی در اختیار نداریم و اینها ناشی از ضعف مدیریت است.
وی ادامه داد: نمونه آن جهرم است که از سال ۱۳۴۷ برداشت آبهای زیر زمینی آغاز شد و حفر چاههای آب آن قدر ادامه یافت تا این منطقه در سال ۱۳۵۴ به عنوان دشت ممنوعه اعلام شد. ولی با وجود ممنوعه بودن، از این زمان به بعد حفر چاهها همچنان ادامه داشت. از این رو به جای آنکه ضعف مدیریت آب را جبران کنیم و جلوی اضافه برداشت گرفته شود، تقصیر را به گردن «تغییر اقلیم» انداختیم و یا پروژه «هارپ» را مطرح کردیم.
ارومیه خشک شده در برابر ۳۰ سد
رییسی، نمونه دیگر عدم مدیریت منابع آبی را دریاچه ارومیه ذکر کرد و گفت: ما ۳۰ سد در اطراف این دریاچه احداث کردیم و هزاران چاه در اطراف ارومیه ایجاد کردیم و از این طریق تمامی آبهایی که قرار بود به دریاچه ارومیه برسند، برای کشاورزی صرف شد و در نهایت دریاچه ارومیه خشک شد! این رویکرد ما به پای «تغییر اقلیم» گذاشته شد. ما باید به این مسائل بپردازیم.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: حجم آب اضافه برداشت ما قابل مقایسه با آن چیزی که قرار است بر اثر تغییر اقلیم از دست دهیم، نیست. به نظر من مسائلی که برای کاهش بارندگی مطرح میشود، پوششی برای پوشاندن ضعف مدیریتی منابع آب در مدت ۶۰ ساله گذشته است.
وی با تاکید بر اینکه ابرهایی که از کشورهایی مانند ترکیه وارد کشور میشوند و بارشی در ارومیه رخ نمیدهد، یک مساله کاملا طبیعی است، گفت: اگر کسی حتی از محققان دانشگاهی در این باره اظهار نظر میکند، باید مقالات علمی و دادههای علمی را ارائه دهد تا بتوان گفتههای وی را اثبات کرد. من اگر درباره دریاچه طشک بختگان صحبت میکنم، حداقل دو مقاله بینالمللی به زبان انگلیسی منتشر کردهام.
آیا ما در دوران خشکسالی قرار داریم
استاد دانشگاه شیراز در خصوص اثرات خشک شدن دریاچهها بر میزان بارشها با تاکید بر اینکه خشک شدن این منابع آبی اثری روی کاهش بارندگیهای منطقهای ندارد، اظهار کرد: چرا که حجم تبخیر آن زیاد نیست، ولی اثرات محلی قابل ملاحظهای دارد.
وی با اشاره به اثرات محلی دریاچهها، توضیح داد: دریاچههایی مانند ارومیه و طشک و بختگان، زمانی که آب دارند، آب آنها تبخیر میشود و تبخیر عمدتا در فصول گرم سال است. رطوبت حاصل از تبخیر، موجب افزایش رطوبت هوای اطراف دریاچه میشود؛ از این رو بخش کشاورزی به دلیل وجود این رطوبت به آب کمتری نیاز دارند.
وی افزود: از این رو وقتی آب این دریاچهها گرفته میشود، نیاز آبی گیاه و مرتع بیشتر و خشک میشود. نمونه دیگر این رویکرد انجیرستان استهبان است که صدها سال بود که نیاز به آبیاری نداشت و از زمانی که دریاچه بختگان خشک شد، این منطقه نیاز به آبیاری دارد. از این رو اثرات دریاچهها محلی است و اثرات ناچیزی در کاهش بارندگی منطقهای دارند.
رییسی در پاسخ به این سؤال که آیا ما در دوران خشکسالی قرار داریم، گفت: برای اظهار نظر در این باره باید آمارهای بهروز را داشته باشیم، ولی من تا سال ۱۳۹۵ که مطالعه روی دورههای تر سالی و خشکسالی انجام میدادم، آمارها را در اختیار دارم و از این سال به بعد دادهای ندارم، هر چند که این دادهها را میتوان دریافت و نتیجهگیری کرد؛ ولی یادمان باشد که در ۲ تا ۳ سال گذشته سالهایی با بارندگی خوب داشتهایم.
به گفته وی، بر اساس مطالعات ما از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۲ و همچنین از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۵ یک دوره خشکسالی را در فارس تجربه کردهایم.
انتهای پیام