چرا شهدای کرمان ما را مصمم‌تر می‌کنند؟

استکبار جهانی با علم به اینکه ایران دست از حمایت مقاومت برنمی‌دارد، تلاش دارد با بالا بردن هزینه‌ها، در بدنه عمومی و مردمی کشور ایجاد یأس و دلسردی کند.

به گزارش ایسنا، مهدی زارع در سرمقاله روزنامه قدس نوشت:

حادثه کرمان و شهادت حدود ۹۰ نفر از هم‌وطنانمان که مشخصاً دوستداران حاج‌قاسم بودند، در کنار اینکه انتقامی کور بود (کور از این جهت که همه ما و به ویژه شهدای کرمان به تبعیت از حاج قاسم، شهادت را افتخار می‌دانیم و اتفاقاً شبانه‌روز به‌دنبال آن هستیم)، تلاشی هم بود برای منصرف کردن ملت ایران از حمایت مقاومت؛ تلاشی که با مشاهده تصاویر تشییع پیکر شهدا در کرمان و مشهد و دیگر مناطق کشورمان به‌وضوح شکست خورده است. اما این نگاه به مقاومت از کجا نشأت می‌گیرد؟ نگارنده معتقد است آنچه امروز به‌عنوان مقاومت در ایران مطرح است، با معنای مرسوم مقاومت در سراسر جهان متفاوت است. متفاوت است؛ چرا که وام گرفته از نفس حق پیر بنیان‎گذار انقلاب است و همه می‌دانیم او انگیزه و هدفی جز پیروزی جبهه حق و شکست جبهه دشمن نداشت.

واژه مقاومت وقتی وارد فضاهای سیاسی و اجتماعی می‌شود، الزامات و اقتضائات متنوعی هم به خود می‌گیرد؛ اما مقاومت در کلام امام خمینی(ره) راهبردی است که ارتباط گسترده‌ای با مسئله قیام دارد؛ «قیام برای خدا». از نگاه حضرت امام(ره) حرکت با قیام شروع می‌شود، اما در قیام نمی‌ماند. قیام تاکتیکی است که راهبرد مقاومت را عملیاتی می‌کند. «تا اینجا قیام کردید و پیروز شدید. اگر استقامت کنید، پیروز خواهید شد.» (صحیفه امام، جلد ۷ صص ۴۹۳ – ۴۹۴) اما با مطرح‌شدن این واژه ممکن است این شائبه به ذهن برسد که مقاومت به‌معنای منفعل‌بودن و صرفاً تحمل‌کردن است؛ ولی امام(ره) هوشمندانه مقاومت و قیام را به هم پیوند می‌زنند. چنین مقاومتی بیش از آنکه امری ناگزیر و از سر اجبار باشد، رخدادی انگیزه‌بخش و تأمین‌کننده نیروی محرکه جریان حق در مبارزه تاریخی خودش است. 

این «تداوم مبارزه» همان دال مرکزی حرکت امام(ره) در مسیر انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی است: «ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم».(صحیفه امام، جلد ۲۱،  صفحه ۸۸) 

با پیروزی انقلاب اسلامی، معنای مبارزه در جبهه حق به میزان زیادی گسترش و ارتقا یافت. انقلاب اسلامی پیروز شد، جمهوری اسلامی را تشکیل داد و اینچنین نظام جمهوری اسلامی در مقابل جبهه کفر صف‌آرایی کرد. به‌عبارتی دیگر، ملت ایران با انقلاب اسلامی و انتخاب نظام جمهوری اسلامی تصمیم گرفتند به جبهه حق در مقابل کفر بپیوندند و حتی از این بالاتر، تصمیم گرفتند رهبری جبهه حق را به‌دست بگیرند.

جبهه کفر تلاش زیادی کرد و هنوز هم می‌کند با شکست جمهوری اسلامی این رهبری را بی‌اعتبار کند، اما از آن‌طرف، جبهه حق هم دست‌روی‌دست نگذاشته و تصمیم گرفته وارد حوزه‌های سنتی حاکمیت کفر هم بشود. «باید تمامی قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها بدانند که ما ... برخلاف میل تمامی آنان حکومت نه شرقی و نه غربی را در اکثر کشورهای جهان پایه‌ریزی خواهیم نمود.» (صحیفه امام، جلد۲۰، ص: ۳۴۷ – ۳۱۱)
راهکار امام(ره) برای رسیدن به چنین هدفی حمایت از جنبش‌های مبارز است: «‏‏ما به پیروی از اسلام بزرگ ... از شما و هر سازمانی در جهان که برای نجات کشور‏‎ ‎‏خویش به پا خاسته است، پشتیبانی می‌کنیم».(صحیفه امام، جلد ۱۱، صص ۱۰۹ - ۱۱۱)
سردار سلیمانی، در سه دهه گذشته، توانست پیوندهای جبهه مقاومت -که حالا می‌دانیم یگانه شبکه بر ضد جبهه باطل است- را به محکم‌ترین وضعیت ممکن برساند. او توانست راهبرد مقاومت امام(ره) را که برگرفته از حکمت متعالیه ایشان است، به‌خوبی پیاده کند و امروز نتیجه این اتفاق را در جنگ غزه می‌بینیم.
همین نگاه امام(ره) به مقاومت و جایگاه آن در مبارزه با باطل است که به مردم ایران انگیزه حضور در صحنه را می‌دهد و آن‌ها را به پیروزی امیدوار می‌کند.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۱۸ دی ۱۴۰۲ / ۱۱:۳۷
  • دسته‌بندی: دیدگاه
  • کد خبر: 1402101812775
  • خبرنگار :