محمود گبرلو، از منتقدان سینمای ایران در دومین قسمت از سلسله یادداشتهایش درباره جشنواره فیلم فجر، سیاستهای سابق و فعلی این رویداد را نقد کرده و پیشنهاداتش درباره هرچه باشکوهتر برگزار شدن بزرگترین جشن سینمای ایران را بیان کرده است.
گبرلو در بخش دوم این یادداشت با عنوان «جشنواره فیلم فجر؛ روبروی فیلمسازان یا همراه فیلمسازان؟!» در ایسنا نوشت:
۱- سلبی یا ایجابی: اگر قبول داشته باشیم جشنواره فیلم فجر با فیلمساز، حیات و اعتبار دارد، این سوال پیش میآید: مدیران جشنواره، باید همراه فیلمسازان باشند یا روبروی آنان!؟ وزیر ارشاد، رییس سازمان سینمایی، مدیران نظارتی سینمایی در دولت فعلی، اگر ۱۰۰ مصاحبه و یا نظریه داشته باشند، با تحقیق و جستجو، ۷۰ درصد مصاحبهها، از فعل "برخورد میکنیم"، "ممنوع الکار هستند"، "توقیف میشوند"، "احساس خطر میکنیم"، "مراقبت میکنیم"، "صیانت میکنیم"، "مواظب باشند "، "سانسور میکنیم"، " اجازه نمیدهیم" و دهها فعل مشابه استفاده کردهاند. آیا این راه تفاهم، دوستی و جذب است؟ افسوس از یک جمله محبتآمیز و یا تعریف و تمجید! دریغ از بیان یک تشکر خشک و خالی و دریغ از ارایه یک نظریه درست و تخصصی بر مبنای همان اندیشه آرمانی و انقلابی درباره تکنولوژهای مدرن امروز مثل سینما که بتواند راهگشای وضع موجود سینمای ایران و فیلمسازان باشد. حداقل تبیین همان نظریه رهبری که "سینما قدرت برتر است". تنها امتیاز متولیان فعلی عکس گرفتن با چند عزیز و بزرگواری است که در چند فیلم نقش کوچکی داشتند و یا چون در سنین بازنشستگی نیاز به حمایت دولتی دارند، تن به عکس یادگاری میدهند.
بپذیریم همه سینما همین چند نفر نیستند، افراد فهیم و عمیق شاخصتر دیگری در سینما هستند که گفتوگو و تعامل با آنان راهگشای گرههای مدیریتی خواهد بود و مهم اینکه همین افراد شاخص در استراتژی تبلیغ و تبیین، لشگر جنگ نرم محسوب میشوند... .
به این جمله در اهداف جشنواره فیلم فجر که منتشر شده است توجه کنید: "سینمای نوین ایران بهعنوان پرتو درخشانی از فرهنگ ایرانی و اسلامی، همواره در سراسر جهان با ارزشهای انسانی، اخلاقی، انقلابی و معنوی شناخته شده است"
اگر به این جمله اعتقاد دارند پس توجه و حمایتها کجاست؟ عطوفت، مهربانی و کلام نرم و لطیف کجاست؟ اگر اعتقاد به این نظریه ندارند و میخواهند چرخ دوباره ساخته شود، پس این جملات نوشته شده چه مفهومی دارد؟ آیا به جز این است که این تعاریف از سینمای ایران، فقط با تعامل و گفتوگو، بهخصوص با نسل جوان فیلمساز و فیلمسازان متعهد و دلسوز جلو رفته است؟ پس چرا در این مدت یک جلسهی رسانهای شده با همین فیلمسازان گذاشته نشده است؟
۲- مقبولیت و اهلیت: انتخاب "دبیر" معتبر و موجه یکی از امتیازات رسمیت بخشیدن به جشنوارهای است که با بودجه دولتی آنهم در سطح بینالمللی برای فیلمسازان و تماشاگران برگزار میشود. جشنواره فیلم فجر تابهحال بیش از ده "دبیر" به خود دیده که چون پشتوانه چندساله در سمتهای دولتی بهخصوص نظارت و کنترل داشتند، عاملی برای همگرایی، وحدت و جذب فیلمسازان طیف مختلف و باشکوه برگزار کردن جشنواره- بهخصوص در ایام دهه فجر که شاخص تبلیغات جهانی برای نظام است- بودند.
نمیتوان کتمان کرد "مجتبی امینی" دبیر منصوب فعلی، متین، دوست داشتنی، متعهد به نظام و عامل امنیت و اطمینان حاکمیت است اما وجهه سینمایی او نمیتواند در شرایط حساس فعلی و در جایگاه جشنواره بینالمللی فیلم فجر، عامل جذب و تعامل بیشتر سینماگران بخصوص کسانی که به هر دلیل از جشنواره رویگردان شدهاند، باشد. چون در یک سال گذشته تدابیر خاصی برای جذب هنرمندان کنار کشیده از جشنواره مشاهده نشده است؛ حتی اگر بعضی کنار کشیدنها، انتقادات درباره انتخاب فیلمها، داوریها و مسائل دیگر را مرتبط با حوادث تلخ پاییز ۱۴۰۱ بدانیم و همه چیز را بر گردن آن بیاندازیم. امسال باید این رویه تغییر میکرد که تا لحظه نوشتن این یادداشت، حرکت چندانی در راستای تعامل و همگرایی سینماگران حول محورِ موجودیت وحدتآفرینی مانند "جشنواره فیلم فجر" ندیدهایم.
تیم، همان تیم قبلی است که با روش تثبیتشده، جشنواره را اداره میکنند؛ افرادی مانند مسعود نجفی، سیمون سیمونیان، عزتالله علیزاده، محمدرضا فرجی و... . مگر نه اینکه در این میان، دبیر باید به عنوان پیشانی بزرگترین جشنواره سینمایی ایران، نقش ویژهای را در جذب هنرمندان به این رویداد فرهنگی مهم انقلاب اسلامی ایفا کند؟ "امینی" میبایست با توجه به متن حکماش یعنی "اجرای نقشه گام دوم انقلاب اسلامی و راهبردهای کلان مبتنی بر رویکرد «قانون گرایی، استانداردسازی و عدالت محوری»" و یا "همراهی با اهالی فرهیخته سینما، منتقدان و اصحاب رسانه، جوانان متعهد و با دانش" در فرصت باقیمانده، تلاش دو چندانی داشته باشد و اگر کاری در این زمینه انجام داده است، آن را اطلاعرسانی کند.
رهبری در فرمایش اخیرشان در دیدار با مداحان مطرح کردند که "عرصه جنگ نرم بسیار متفاوت از عرصه سخت نظامی است، این عرصه در وهله اول دانش عمیق و تدبیر مناسب نیاز دارد". ایشان برای چندمین مرتبه است که بر تفاوت جنگ نرم و سخت تاکید میکنند؛ چه کسانی بهتر از هنرمندان برای ایفای نقش در این عرصه؟ اما لازمه این ایفای نقش، شکلگیری تعامل بین سیاستگذاران و سینماگران است که به نظر میرسد تا حدی مخدوش شده است.
۳- شفافیت: از الزامات فعالیت رسانهای در دوران معاصر "شفاف سازی" است، اما دریغ از بیان شفاف سیاستها و استراتژیها، تا تکلیف فیلمسازان معلوم شود که چه فیلمی بسازند تا بتواند وارد جشنواره بشود یا بر مبنای آن بتوانند جایزه بگیرند! بیش از 40 سال است اهداف جشنواره در چند خط کلی بیان شده که هیچکدام از مضامین، برای فضای امروز سینمای ایران کارساز نیست. اگر میخواهند روشهای گذشته را اصلاح کنند، دیگر نباید جا پای مدیران سابق گذاشت. مسئولان سینمایی دولت سیزدهم، حداقل باید این معضل را حل میکردند و تکلیف را برای همه، بهخصوص فیلمسازانی که فکر میکنند همسو هستند، مشخص میکردند تا آنها هم دچار مشکلاتی مانند عدم اطمینان خاطر یا عدم نمایش اثر نشوند.
از این جمله "جشنواره فیلم فجر با تکیه بر ارزشها و با هدف حمایت از سینمای اخلاق مدار، آگاهیبخش و امید آفرین و تقدیر از تلاش هنرمندانه سینماگران خلاق و فراهم آوردن زمینه رشد و اعتلای آثار سینمایی بر پایه هویت ملی و دینی برگزار میشود" در این دوران، هزاران تعریف و تفسیر میتوان بیان کرد. دوران امروز دوران بیان شفافتر و گاه مصداقیتر است تا بتوان معضلات را حل کرد.
علاوه بر این، سال گذشته ترکیب افراد یکدست فکری در میان هیاتهای انتخاب و داوران، مشکلاتی را ایجاد کرد. آیا برای امسال که هیات انتخاب جدید کار خود را شروع کرده، آییننامه مدون وضع شده است؟ آیا برای شفاف شدن دیدگاهها درباره سینمای انقلاب و برگزاری باشکوه جشنواره فجر بر مبنای آن، سیاستهایی مشخص و ابلاغ شده است؟ اگر پاسخ «خیر» است و مانند همه دهههای قبل، با سلایق شخصی کار را آغاز کردهاند، پس ریل همان ریل است و اتفاق جدیدی روی نداده و باز فیلمهایی انتخاب میشوند که صددرصد بحث برانگیز خواهند شد. در حالیکه جشنواره فیلم فجر به عنوان مهمترین برنامه فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهه فجر برگزار میشود و گاهی باید به انتقادهایی که به درستی بیان میشوند، دقت کرد. جشنواره باید دقیق و برنامهریزی شده جلو برود و ماهها روی آن کار شود؛ نه مانند سالهای قبل که 3-4 ماه پیش از جشنواره، دبیرخانهای تشکیل میشود، فیلمهایی انتخاب میشوند، چند نفر جایزه میگیرند و همه خداحافظی میکنند تا سال بعد!
این یادداشت ادامه دارد
انتهای پیام