هرچند که باگذشت زمان و عبور از دوره های مختلف فرهنگی در ایران، نشانههای مادر سالاری تحلیل چشمگیری داشت، اما این باورها به کلی از بین نرفته و در برخی از جوامع همچنان باقیمانده است. فردوسی در اثر بیبدیل خود، مادران را رازدار، دلسوز، قابل اعتماد، خردمند، باهنر، باسیاست، فداکار، مهربان، قدرتمند، مستقل و ثابت قدم آفریده است. در اکثر داستانهایش والامقام بودن مادران و همچنین قرب و منزلت فراوانی که برای آنها قائل شده، به خوبی مشهود است.
در خانواده ایرانی، زن در جایگاه مادر دارای جایگاه محترم و شایستهای بوده است؛ اعتقاد از ابتدا بر این بود که فّره(شکوه) خانه با کدبانو و کدخدا هردو پیوند دارد و با آنکه دوره سالاری طبیعتا ازآن پدر خانواده به شمار میرفت و پس از وی به پسرش میرسید فرزندان ملزم بودند که هم از پدر فرمانبرداری کنند و هم از مادر.
در شاهنامه جلوههای توانا و سزاوار زن در نقش مادر ظاهر میشود مادران خردمند، دلسوز، رازدار و معتمد فرزندان هستند و با مهر و عطوفتی زایدالوصف، فرزندانشان را در فراز و نشیبهای زندگی، محافظت و پشتیبانی میکنند. فرانک، سیندخت، کتایون، رودابه گلشهر و ... از اینگونه مادران هستند.
پیوند مادر و فرزند به ویژه مادر و پسر مالامال از عشق متقابل است فرزندان در سفر و حضر و نبرد، دعای خیر مادر را راهگشا و عامل پیروزی خود میدانند، بدین سبب پیوسته خواهان دعای خیر مادر هستند تا بدرقه راهشان باشد و پهلوانان به هنگام رجزخوانی، اصالت و بزرگی مادر را در کنار بزرگی پدر برمیشمرند. تمایل عاطفی مادر و فرزند بیشتر از پدر و فرزند است و به نظر میرسد رابطه احساسی پدر و فرزند بیشتر متکی بر رابطه فرادست و فرودست است.
حضور مادر در شاهنامه مقطعی است و بیشتر آنها سرنوشتی نامعلوم دارند، گویی وقتی نقش معنوی و وظیفه قدسی خود را به انجام رساندند، از صحنه داستان کنار میروند. مادران در ازدواج فرزندان نقش اساسی و تعیینکننده دارند؛ همچنین شان و منزلت مادر قابل قیاس با نقش همسر نیست و در حقیقت ارج و عظمت جایگاه مادر، همه اقشار را تحتالشعاع قرار میدهد.
منبع:
ریاحی زمین، عرفانه و ارجمند اینالو، مهدی،۱۳۹۹،چهره ی اسطوره ای مادر در شاهنامه فردوسی
صادقی تحصیلی، طاهره، و زاهدی، سیده اکرم. ۱۳۹۲. جایگاه مادر در شاهنامه و رامایانا
انتهای پیام