برای حل مسائل کشور «ژنرال بی‌سایه»باشیم

طی ۴ سال گذشته و در پی شهادت سردار بزرگ مقاومت، حاج قاسم سلیمانی، بسیاری پیرامون مکتب و گفتمان ایشان متن‌ها نوشته‌اند و سخن‌ها گفته‌اند؛ کمتر مسئول و صاحب‌نظر و صاحب تریبونی در کشور می‌توان یافت که درباره ارزش‌های این چهره ملی و چه‌بسا جهانی اعلام نظر نکرده باشد و از خصوصیات آن شهید عزیز، سخنی به میان نیاورده باشد.

به گزارش ایسنا، متن پیش‌رو سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محسن پیرهادی است که در ادامه می‌توانید بخوانید:

طی ۴ سال گذشته و در پی شهادت سردار بزرگ مقاومت، حاج قاسم سلیمانی، بسیاری پیرامون مکتب و گفتمان ایشان متن‌ها نوشته‌اند و سخن‌ها گفته‌اند؛ کمتر مسئول و صاحب‌نظر و صاحب تریبونی در کشور می‌توان یافت که درباره ارزش‌های این چهره ملی و چه‌بسا جهانی اعلام نظر نکرده باشد و از خصوصیات آن شهید عزیز، سخنی به میان نیاورده باشد. به‌واقع او محبوب‌القلوب جریان‌های گوناگون بود. آنچه این محبوبیت را برای شهید سلیمانی به ارمغان آورده بود مرهون مجاهدت‌های طولانی چه با دشمن بیرونی، چه جهاد با نفس بود و در این سلوک و جهاد، دو ویژگی «صداقت» و «خلوص» به‌طور خاص جلوه می‌کند.

صداقت و خلوص در اعتقاد و التزام به ولایت، انقلاب اسلامی و بالندگی میهن، هرگونه «منیت» را از مرام و مسلک سردار شهید دور کرده بود؛ چنانکه در کنار بازشماری و بازگویی دلاوری‌ها، ذکاوت و توانمندی‌هایش در تقویت جریان مقاومت، این دو ویژگی یعنی «خلوص» و «صداقت» همچنان محل توجه و اعتنای همگان است. شاید بر همین اساس بود که رقبای نظامی‌اش در خارج از مرزها به او لقب «ژنرال بی‌سایه»داده بودند، لقبی که مرام و مسلکش در سیاست داخلی نیز مؤید همین روحیه بود. مسلکی که در اوج دلسوزی و خوش‌فکری و توانمندی برای پیشبرد مسئولیت‌هایی که به او سپرده می‌شد، او را از انظار پنهان می‌داشت و تا می‌توانست از خودنمایی و آشکار کردن نقش گره‌گشای خود پرهیز می‌کرد. اگرچه مواضعش به‌ویژه در سیاست خارجی و تأمین امنیت داخلی کشور از سوی تمام جریانات سیاسی داخل کشور حجت آشکار بود، اما نقش تعامل گر و تسهیل گرش برای پیشبرد امور کشور را دور از هر منیتی به ثمر می‌رساند.او در همین میدان، به‌حق خود را «سرباز ولایت» می‌دانست و با همین باور برای تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی در هر مأموریتی که داشت خوش درخشید و تا توانست محور وحدت، همدلی و البته هم‌افزایی شد. اگرچه که به دلیل مسئولیت‌هایش به‌راحتی می‌توانست خالق دوگانه‌ها و دوقطبی‌های مرسوم عالم سیاست باشد اما عالمانه و عامدانه راه را بر بروز دوقطبی‌ها  می‌بست تا همدلی و تعامل، چاشنی اقداماتش می‌شود.
متأسفانه چند صباحی است که دوگانه‌سازی و دوقطبی‌سازی موضوعات و «سیاه‌وسفید» دیدن مباحث به رنج مضاعف سیاست داخلی ایران بدل شده است؛ این درحالی است که کشور با مسائل متعددی دست‌به‌گریبان است؛ بی‌اغراق نیازمند ایجاد میزهای ملی و مفاهمه همه جریانات معتقد و دلسوز نظام برای برون‌رفت از مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هستیم.

به‌رغم این ضرورت اما متأسفانه مسیر حل و پیشبرد هر امر و دغدغه‌ای که اهمیت ملی می‌یابد، پای این دوگانه‌های ساختگی، محکوم‌ به ذبح شدن هستند یا به میزانی انرژی برای خروج از این دوقطبی‌ها از دلسوزان کشور و نظام گرفته می‌شود که در طی مسیر نه انگیزه‌ای برای ساماندهی مسئله می‌ماند و نه مسئله به اهمیت زمان طرحش در اولویت قرار دارد.

باور کنیم بالندگی انقلاب و سازندگی کشور منوط به حل مسائل و موضوعات با عزم ملی در جای خود و زمان مناسب به خود است. بپذیریم فرسایشی کردن موضوعات، جز فرصت‌سوزی حاصلی نداشته و نخواهد داشت. حل مسائل کشور نیازمند «ژنرال‌های بی‌سایه»است که بی‌ادعا و به دور از منیت و تعلق سیاسی و گروهی خالصانه و صادقانه پای کار بیایند. ایران و انقلاب اسلامی برای بالندگی نیازمند خروج از تنازعات ساختگی و فرسایشی است.

در سالگرد شهادت سردار سلیمانی خوب است در لوای بزرگداشت و تکریم او، نهیبی به خود بزنیم و بپرسیم در مسلک سردار شهید برای تحقق آرمان‌های انقلاب و بالندگی ایران چه کرده‌ایم؟

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۱۲ دی ۱۴۰۲ / ۱۲:۴۰
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1402101208256
  • خبرنگار :