گذری از سرچشمه و خاطرات ابریشمی مهاجرین

«ارمنی بولاغ»، نامی آشنا در محله سرچشمه رشت است. محله ای که روزگاری نخستین گروه های ارامنه در رشت را پذیرا شد، محله ای که روزگاری نخستین تئاترها در آن اجرا می شد و امروز تنها یک نشان از این حضور را در خود دارد. گورستان اقلیت ارامنه رشت.

این محله یادگار نخستین مهاجرت اجباری قومی است که جنگ آنها را از سرزمینشان دور کرد و به ناچار در سرزمینی ساکن شدند که می باید برای پذیرفته شدن در جامعه مسلمانان، تلاش بیشتری کنند.

«ارامنه» مهمترین اقلیت قابل توجه مذهبی در رشت است که اگرچه سابقه حضورشان به دوره صفویه می رسد، ولی اکنون تعداد آنها بسیار اندک شده است.

 اکثر سیاحان خارجی که به رشت آمده‌اند، از اقلیت های مذهبی ساکن رشت سخن گفته‌اند.
 
مورخان، درباره حضور ارامنه در رشت می‌نویسند که از دوره شاه عباس اول (۱۰۳۸-۹۸۵ ه.ق/۱۶۲۹-۱۵۸۷ م) ارامنه از موطن شان ارمنستان به گیلان و اصفهان کوچانده شدند.

درباره کوچ ارامنه توسط شاه عباس نصرالله فلسفی می نویسد: «شاه عباس در سال ۱۰۱۳ ه. ق(۱۶۰۴ م) هنگامی که در آذربایجان و ارمنستان با (سنان پاشا) وزیر اعظم عثمانی معروف به (چغال اغلی) سرگرم جنگ بود، برای اینکه دشمن را از آذوقه و آب و علف محروم سازد، فرمان داد، که تمام شهرها و دهکده هایی را که در ارمنستان بر سر راه سپاهیان عثمانی بود، ویران کنند و بسوزانند و مردم آنجا مخصوصاً ارامنه شهرهای جلفا و ایروان و اطراف آن را که به یک روایت بیش از شصت هزار خانوار بودند، به نواحی مختلف ایران خاصه اصفهان و گیلان کوچ داد. از آن جمله نزدیک بیست و هفت هزار خانواده را به گیلان کوچاند، که بیشتر آنان به علت ناسازگار بودن آب و هوا تلف شدند.» (به نقل از رایین اسماعیل: ایرانیان ارمنی).
 
هدف شاه عباس از کوچ اجباری ارامنه در مناطق شمالی و یا اصفهان، علاوه بر جنبه سیاسی، جنبه اقتصادی نیز داشته است. بنا به نوشته دکتر احسان اشراقی: «این مهاجرین سهم عمده ای در تولید و تجارت ابریشم ایران در عصر صفوی داشتند.»

می توان گفت بعد از آن که شاه عباس تجارت ابریشم گیلان را در انحصار خود گرفت از ارامنه گیلان جهت پیشبرد این تجارت بهره مند شد.


مولفان کتاب «ارمنیان گیلان» درباره روابط تجاری ارامنه با مردم سرزمین گیلان نوشته اند: «ارمنیانی که برای خرید ابریشم به روستاهای گیلان می رفتند، نزد روستاییان، بازرگانان امینی بودند، گیلک ها آن ها را «ارمنی برار» (برادر ارمنی) و یا «ارمنی دایی» (دایی ارمنی) خطاب می کردند.»
 
مورخان همچنین نوشته اند در دومین سفر مظفرالدین شاه به فرنگ، تجار ارامنه با نان و نمک به استقبال شاه آمدند.
 
ارامنه ای که در دوره صفویه به اجبار در رشت ساکن می شوند، ابتدا در «محله سرچشمه» فعلی یا با نام دیگر آن «ارمنی بولاغ» ساکن می شوند و بعدها در دیگر محلات رشت همچون ابتدای سعدی فعلی و محله استادسرا سکونت می کنند.
 
ارامنه در ارمنی بولاغ برای خود کلیسا داشتند که به آن «خلیفه بولاغ» می‌گفتند. این کلیسا در اوایل دوره فحتعلی شاه و در دوران حکومت خسروخان گرجی (۳۴ -۱۳۳۰ ه.ق) بر گیلان، توسط مردم متعصب ویران می شود.(نک رشت شهرباران) و بعدها و در دوره ناصرالدین شاه ارامنه اجازه می یابند برای خود کلیسایی بسازند. کلیسای مذکور نزدیک به تجارتخانه ارامنه در بازار رشت ساخته می شود ولی آن هم در کودتای بلشویک ها در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و در هنگام به آتش کشیده شدن بازار رشت، از بین می رود.
 
به جز «خلیفه بولاغ» مهمترین یادگار محله سرچشمه، «گاراژ جانسپار» بود. مکانی که با تاریخ تئاتر کشور گره خورده است. این گاراژ متعلق به «استپان هاروتونیان» بود که در اختیار گروه‌های تئاتری ارامنه قرار گرفت و بسیاری از نخستین تئاترهای رشت در همین گاراژ اجرا می شد. بعدها که سالن تئاتر مدرسه آهوردانایان در ابتدای سعدی ساخته شد، تئاترها در سن این مدرسه اجرا می شود. متاسفانه گاراژ جانسپار برای تعریض خیابان سرچشمه چندسال پیش از بین رفت.
 
ارمنی بولاغ اگرچه اکنون تنها به گورستان ارامنه اطلاق می شود، ولی «بولاق» در ترکی به معنی «چشمه» است. فریزر که در سال ۱۸۲۶ میلادی از رشت دیدن کرده بود، می نویسد:«در نزدیکی چشمه ای که ارامنه به آن خلیفه بولاغ می گفتند خانه ای وجود داشت که خلیفه ارامنه در آن ساکن بوده است و ارامنه برای دعا در آنجا جمع می شدند» ( نک، ارمنیان گیلان)
 
اگر از قدیمی های رشت بپرسید، می گویند در محله سرچشمه، چشمه ای بود که دبی آب زیادی داشته و جزو ۵ چشمه مهم رشت بود و بعد از احداث خیابان سرچشمه به سمت بلوار کشاورز، دهانه چشمه کور شده است.

 هنوز هم روبروی گورستان ارامنه، زمین شیب دار و گود مانندی است که مشخص است زمین بر اثر آب های زیرزمینی مرتب درحال نشست کردن است.

یکی از اعضای ارامنه رشت، زمین های مقابل گورستان ارامنه را نشان می دهد و می گوید: گورستان ارامنه بسیار بزرگتر از این محدوده بود و زمین های مقابل آن سوی خیابان سرچشمه متعلق به اقلیت ارامنه است. بخشی از این زمین ها و گورستان در تعریض خیابان سرچشمه از بین رفته است. از او اجازه می گیرم تا به گورستان ارامنه رفته و به زیارت مزار «سیران میناسیان» بروم. از آخرین باری که دختر مرحوم آرسن میناسیان (خیر مسیحی و موسس داروخانه کارون را دیدم)، ۴ سالی گذشته است.
 
در سکوت گورستان و لابه لای درختان تنومند زبان گنجشک، اشکال سنگ قبرهای ارامنه را می نگرم و خطوط ارمنی روی سنگ قبرها که از خواندن آنها عاجزم.

 این گورستان، تاریخ کهن یک کوچ اجباری را نشان می‌دهد. مهاجرت ۳۰ هزار خانوار ارمنی که به خاطر جنگ دو ملت دیگر، آواره شدند.
  
اکنون تاریخ محله سرچشمه رشت با کاهش شدید جمعیت ارامنه، رو به فراموشی است و اگر مدیریت شهری بخواهد به تعریض خیابان سرچشمه ادامه دهد، بقیه میراث ارامنه و محله سرچشمه را تنها در کتاب ها و عکس ها خواهیم یافت.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۹ دی ۱۴۰۲ / ۰۹:۳۶
  • دسته‌بندی: گیلان
  • کد خبر: 1402100905483
  • خبرنگار : 50636