به گزارش ایسنا، سازمان ملل برای دهههای متمادی در وقایع و رویدادهای مختلف بینالمللی نشان داده که کارآیی خود را در حمایت و حفاظت از صلح و امنیت بینالملل که مهمترین کارویژه آن است، از دست داده و هیچ اجماع و تلاشی سیاسی و حقوقی تا به حال نتوانسته رویههای شکل گرفته از سوی قدرتهای جهانی را متوقف کند یا مسیرش را تغییر دهد. در این بین حتی تلاش همپیمانان کشورهای دارای حق وتو در شورای امنیت از جمله آلمان، ژاپن، هند، برزیل و دیگر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه برای عضویت دائم در شورای امنیت با حق وتو یا بدون آن به جایی نرسیده است. شاید از این روست که کشورهای در حال توسعه در بیست سال گذشته که امروز دیگر از مرزهای توسعه یافتگی عبور کردند دست به تشکیل نهادهایی اقتصادی و سیاسی از جمله جی۲۰، پیمان شانگهای، بریکس و غیره زدند. مسیرهای موازی که شاید بتوانند از قبل آنها منافع و سهم بیشتری از منابع و فرصتهای جهانی را به دست آورند.
اما در وقایعی مثل جنگ غزه و حملات وحشیانه و خارج از قوانین و عرف بینالملل رژیم صهیونیستی نه سازمان ملل، نه گروهها و نهادهای چندجانبه و منطقهای و نه حتی دولتها نتوانستند برای آتش بس فوری کاری انجام دهند. این در حالی بود که جامعه جهانی به جز چند کشور با حمایت افکار عمومی جهانی خواستار توقف این جنگ شدهاند اما این خواسته تا کنون محقق نشده است و قطعنامههای پیشنهادی کشورها یکی پس از دیگری از دستور کار خارج یا توسط آمریکا وتو شده و این روند به احتمال زیاد در آینده ادامه خواهد داشت.
حدود سه ماه از جنگ در غزه میگذرد و دیگر برای همگان روشن است که در سازمان ملل کاری برای آتشبس فوری و توقف جنگ یا حتی ارسال کمکهای بشردوستانه به شکلی که محاصره غزه شکسته شود، انجام نمیگیرد و همچنان «صلح»، «امنیت» و فراتر از آنها، «انسانیت» در غزه گروگان خشم و نفرت و خودخواهی رژیم صهیونیستی باقی میماند.
البته برخی کارشناسان و تحلیلگران بر این نظرند که نباید تلاشها برای آتشبس و شکستن محاصره در غزه از مسیر شورای امنیت یا مجاری دیپلماتیک و سازمانها و نهادهای بینالمللی متوقف شود؛ تکرار قطعنامهها برای آتش بس با وجود وتوی آمریکا شاید راهی را بگشاید. از طرفی ادامه این راه موجب همسو شدن بیشتر افکار عمومی با مردم فلسطین آرمان مقاومت و آزادی قدس شریف خواهد شد.
در عین حال برخی تحلیلگران حوزه دیپلماسی عمومی و رسانه بر این نظرند، در شرایطی که دیپلماسی و مذاکره و شورای امنیت سازمان ملل برای توقف حملات وحشیانه اسرائیل و جلوگیری از کشتار مردم بیدفاع در غزه کارآیی ندارند، باید از فرصت و ظرفیت رسانهها و شبکههای مجازی جهانی برای اعمال فشار به دولتها و قدرتهای جهانی استفاده کرد.
در سه ماه گذشته شاهد بودیم که ملتها در کشورهای مختلف به ویژه در پایتخت کشورهای اروپایی و آمریکا که دولتهایشان همسو با رژیم صهیونیستی و حامی آن هستند، به شکلی کم سابقه در تظاهرات و راهپیمایی در اعتراض به ادامه حملات اسرائیل و کشتار مردم بی گناه و بیدفاع فلسطینی در غزه شرکت کردند. این رویداد در حالی رخ داد که رسانههای معتبر دولتی و غیردولتی در این کشورها برای دهههای طولانی در خدمت سیاست و مواضع دولتهایشان در حمایت از اسرائیل بوده و هستند. با این حال حضور گسترده و منسجم مردم این کشور از جمله انگلیس و آمریکا این سوال را ایجاد کرد که مردم این کشورها در حالی که رسانههایشان یک صدا در حمایت از رژیم صهیونیستی گزارش میدهند چگونه و از کجا از تحولات در غزه با خبر شدند آن هم در این تعداد وسیع که به خیابانها آمدند!
تا قبل از ۲ دهه پیش این رسانههای گروهی در اروپا و آمریکا بودند که دست برتر در روایت و انعکاس رویدادها و وقایع ملی، منطقهای و جهانی متناسب با منافع خود داشتند اما در این مدت رشد چشمگیر پلتفرمهای اجتماعی مثل فیسبوک، ایکس فعلی و توییتر سابق و یوتیوپ و پلتفرمهایی از جمله تلگرام و واتسآپ و غیره انفجار بزرگی در برخورداری افراد در سراسر دنیا برای دریافت بیواسطه تحولات و اخبار ایجاد کرد که شاید بتوان نتیجه این انفجار را در همراهی و حضور مردم کشورهای اروپایی در تظاهرات حامیان فلسطین بدانیم. امروز مردم دنیا خارج از تحلیلها و رویکردهای سیاسی رسانههای گروهی و دولتمردانشان چشم در چشم وقایع دارند.
برخی رسانههای اروپایی و آمریکایی از جمله نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال در دو ماه گذشته چندین بار به موضوع تاثیر افکار عمومی جهانی در حمایت از فلسطین و مخالفت با ادامه جنگ از سوی اسرائیل پرداختهاند. در جامعه آمریکا نیز طبقه متوسط و کارگر از طریق شبکه مجازی ایکس (توییتر سابق) که از محبوبترین شبکههای اجتماعی در دنیا شمرده میشود و یوتیوب دومین وبگاه پرطرفدار جهان پس از گوگل و پیش از فیسبوک به اخبار و تصاویر و ویدئوهایی که از تحولات در غزه و کشتار مردم و بیمارستانها و کلیساها توسط مردم و معدود شبکهها و رسانههایی که در این منطقه حضور دارند مخابره و منتشر میشد دسترسی دارند و کمتر به رسانههای محلی و ملی رجوع میکنند.
البته حضور تعداد قابل توجه مهاجران مسلمان و عرب اعم از فلسطینی و سوری و عراقی و غیره در این کشورها در تاثیر این رویکرد را نمیتوان نادیده گرفت؛ با این حال قدرت رسانه آرام آرام میرود در جایگاهی برتر و با نفوذ در تعاملات دنیای جدید قرار گیرد، قدرتی که میتواند حتی تصمیمات و مواضع دولتمردان و کشورها در سطوح استراتژیک را تغییر دهد.
کارشناسان حوزه رسانه معتقدند، بهتر است به جای دنبال کردن ایدههای آرمانگرایانه و دور از دسترس از جمله تغییر نظام بینالملل و سازمان ملل بر تغییر ساختار نظام فعلی و ساختار بخشهایی از شورای امنیت تمرکز شود، هر چند این مساله هم در کوتاه مدت بعید به نظر میرسد اما امکانپذیر به نظر میآید چرا که بسیاری از کشورهای در حال توسعه حامی این ایده هستند و برای تحقق آن تلاش میکنند اما تا تحقق این موضوع، رسانه آن هم با تکیه بر شبکههای مجازی ایده موثرتری است به ویژه که به نظر میآید رفته رفته قدرت این پلتفرمها با کشانده شدن پای هوش مصنوعی به این عرصه بیشتر و بیشتر خواهد شد و کشورهایی که بتوانند در این رابطه دستی بر آتش داشته باشند قطعا تاثیرگذار خواهند بود.
بسیاری از رسانههای گروهی اروپایی و آمریکایی در گزارشهایی که تاکنون درباره عملیات طوفان الاقصی و واکنش رژیم صهیونیستی به آن منتشر کردهاند بر این موضوع تاکید دارند که رژیم صهیونیستی میدان افکار عمومی را بیش از پیش از میدان نظامی فراتر از آنچه تصور میشد از دست داده است و کار برای موجودیت این رژیم در تحولات آینده سیاسی و بینالمللی بسیار سخت خواهد بود. این گزارشها حاکی از آن است که اگر این رژیم میدان افکار عمومی را در داخل و خارج از سرزمینهای اشغالی نباخته بود به حملات نظامی خارج از عرف و قوانین بینالمللی ادامه نمیداد. آنها معتقدند رژیم صهیونیستی هیچ وقت در هفت دهه گذشته تا این اندازه افکار عمومی را از دست نداده است.
امروز کشتار مردم فلسطین که در محاصره کامل در غزه هستند مقابل چشم جهانیان و در سکوت رسانههای بزرگ و دولتمردان اروپایی و آمریکا در حال انجام است. افکار عمومی دنیا بیواسطه از فیسبوک، یوتیوب و ایکس ویدئوهای مربوط به حملات رژیم صهیونیستی را تماشا میکنند و آنچه در حال اتفاق است را قضاوت میکنند. بدون شک ادامه این جریان و بازتاب حملات و کشتار مردم فلسطین از سوی اسرائیل در شبکههای اجتماعی و استمرار تظاهرات اعتراضی شنبهها در کشورهای اروپایی و آمریکا، میتواند بهترین و موثرترین اهرم فشار برای تغییر مواضع کشورها در تصمیمگیری برای دست کشیدن از حمایت از رژیم صهیونیستی در شورای امنیت باشد. شاید شبکههای اجتماعی در آینده نه چندان دور در زمره ابزار جدید قدرت قرار گیرند و در نتیجه گسترش روز افزون استفاده از این پلتفرمها و جایگزین شدن آنها با رسانههای گروهی، میتوان به تغییر ساختارهای بینالمللی که در اختیار چند کشور قرار دارند، امیدوار بود.
انتهای پیام