غیر ممکن بود موقع نشا و وجین در باتلاقی به نام بجار، زالوها از پاهای پرهنه تغذیه نکنند. توان فرد که کم می شد، ویروس تب بجار، کشاورز را از پا در می آورد. هوا که رو به گرمی می رفت، بیماری تب بجار و مالاریا هم شایع می شد و وقتی درمان های سنتی و «گیل تجربه» جواب نمی داد، تازه مردم دست به دامان اندک اطبای مدرن می شدند.
«بیمارستان ملی» که هزینه ساختش توسط یاران زنده مانده از جنبش جنگل تامین شده بود، کفاف بیماران را نمی داد.
«مریضخانه بلدیه» هم تازه ساخته شده و کوچکتر از بیمارستان ملی بود. با این حال درشکه بر خیابان های سنگفرش می تاخت تا شانس خود را امتحان کند.
ازدحام بازار از یک سو و ساختمان های اداری بلدیه و پست، مرکز رشت را شلوغ تر از همیشه می کرد. درشکه چی مجبور بود لگام اسب را بکشد و علاوه بر آیند و روندگان پیاده، مراقب تردد تک و توک ماشین ها هم باشد.
«شرکت اتوموبیلرانی آذربانی» هم شده قوز بالاقوز. زد و خورد درشکه چی ها و رانندگان تاکسی آخرش به نفع ماشین ها تمام شد. درشکه چی می اندیشید که نشای برنج که تمام شود، درشکه اش را به بلدیه تحویل دهد و درعوض نمره اتومبیل بگیرد. دوروبرش هم کسی نبود تا با قرض و قول، پول خرید ماشین را جور کند.
از مقابل تابلوی «آبله کوبی مجانی» گذشت و درشکه را به سمت پشت مریضخانه هدایت کرد تا بتواند از درب دولنگه چوبی، درشکه را داخل حیاط مریضخانه ببرد.
«تب بجار» امان مرد کشاورز را برده بود و توان راه رفتن نداشت، اما مریض های بدحال تر از او هم بودند و به ناچار او را به سمت اتاق معاینه در طبقه اول بردند.
حالا ۹۶ سال از روزگاری که شهرداری رشت تصمیم گرفت بیمارستانی برای مداوای مردم بسازد، می گذرد و من از حیاط مرکزی بیمارستان، طبقات عمارت زیبایی را می نگرم که طراح و سازنده اش یک یونانی الاصل بود.
شهر رشت، در سال ۱۲۸۶ با برگزاری نخستین انتخابات انجمن بلدیه، صاحب شهردار و بلدیه شد. در آن روزگار، مدیریت واحد شهری حاکم بود و شهرداری یا همان بلدیه، همه کاره شهر محسوب می شد.
یکی از مهمترین اقدامات بلدیه رشت، ساخت بیمارستانی برای همه مردم شهر، آن هم در مرکز رشت بود.
سال ۱۳۰۸ خورشیدی، بلدیه رشت «موسیو دیمیتری کِلتزِک»، یکی از مهندسان بنام انزلی را استخدام کرد تا مریضخانه ای در مرکز شهر بسازد. دیمیتری همزمان ساختمان «کتابخانه ملی» را هم طراحی می کرد. مریضخانه بلدیه در ابتدای خیابان سعدی و به سبک معماری نئوکلاسیک اروپایی و همانند دیگر ساختمان های میراثی وسط شهر ساخته شد.
روبرت واهانیان تبریز، مهندس معمار و پژوهشگر تاریخ رشت، در این باره می گوید: «موسیو دیمیتری از یونانیان مقیم انزلی و صاحب «گراند هتل انزلی» بود و به عنوان پیمانکار شهرداری، احداث ساختمان مریضخانه بلدیه را برعهده گرفت. او بناهایی به سبک معماری نئوکلاسیک روسی از خود به یادگار گذاشته است. وی سه فرزند دختر به نام های(آسپاسیا، هلن، سوفیا) و دو فرزند پسر به نام های(کنستانتین و یانی) داشت. یانی پزشک بود و نامش در «کتاب تاریخچه بیمارستان های رشت» آمده، ولی نمی دانیم در مریضخانه بلدیه هم خدمت می کرده یا نه.»
اگرچه مریضخانه بلدیه تنها ۱۰ سال کاربری درمانی داشت، ولی به عنوان یکی از ساختمان های تاریخی با معماری خاص خود، ۲۵ اسفندماه ۱۳۷۹ و به شماره ۳۴۹۶ در فهرست آثار ملی ثبت می شود. این ساختمان بعد از مریضخانه بلدیه از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۴۰ به عنوان ساختمان استانداری گیلان تغییر کاربری می یابد. پس از آن به عنوان ساختمان اداری شماره ۲ بلدیه، چندین سال به عنوان ساختمان سازمان فرهنگی شهرداری و از سال پیش به عنوان خانه صنایع دستی در اختیار فعالان حوزه صنایع دستی قرار گرفته است.
در این ساختمان تاریخی، سکانس هایی از سریال کوچک جنگلی که دهه ۶۰ ساخته شد، فیلمبرداری شده است.
به گفته واهانیان؛ «این بنا به لحاظ معماری بسیار خوب برای یک مریضخانه طراحی و ساخته شده است. عمارت دو درب ورودی دارد. یکی در جلوی ساختمان که در آن زمان محل تردد کادر اداری و پزشکان بود و درب بزرگ دو لنگه ای در پشت عمارت که محل تردد بیماران بود. این درها بقدری بزرگ بود که بیماران بدحال را با درشکه داخل حیاط می آوردند و از راهروی موجود در طرفین درب به طبقه دوم که سالن اتاق عمل قرار داشت، می بردند.»
یک عکس قدیمی از این عمارت نشان می دهد که جلوی درب ورودی اول نوشته شده است: «آبله کوبی مجانی» یادگاری از فراگیری بیماری آبله که بلدیه با خدمات رایگان تلاش داشت آن را ریشه کن کند.
به داخل بنا می روم. ورودی ساختمان، راه پله زیبایی است که در پاگرد اول، راه پله ها دو سویه شده و با یک طاق هلالی به طبقه دوم می رود.
در دوسوی درب ورودی، اتاق بزرگی است که به گفته واهانیان دفتر اداری و حسابداری مریضخانه بوده است. پشت راه پله اول، درب کوچکی است که به حیاط مرکزی بنا می رسد. دورتادور حیاط در طبقه نخست، اتاق هایی است که محل مداوای بیماران سرپایی بوده است.
از راه پله مرکزی به طبقه دوم می رویم. پله های کوتاه و عریض که بازتاب سبک معماری روسی است. دورتادور طبقه دوم نیز اتاق هایی است که بیماران را بستری می کردند. با دو سالن بزرگ در انتها که اتاق عمل بوده است.
طبقه دوم نور بسیار خوبی دارد. راهروی طبقه دوم، برگرفته از معماری روسی، صاحب «آبوشگاه» است. یعنی راهرو رو به حیاط پنجره های چوبی بسیار بلندی دارد که شیشه بند شده و براحتی نور و هوا گردش دارد و در عین حال با بسته شدن پنجره ها اجازه نمی دهد رد باران به بنا نفوذ کند.
عمارت در واقع سه طبقه است. طبقه سوم اتاق کوچکی است با یک راه پله باریک که دفتر رئیس بیمارستان بوده است.
عمارت، بالکن زیبایی هم رو به مرکز شهر دارد. بالکن درست زیر اتاق کوچک دفتر مدیریت است و بالای آن یک ساعت آفتابی نصب شده، از بالای بالکن می توان دیگر بناهای تاریخی مرکز رشت را هم دید.
اما این ساختمان زیبا در زلزله مهیب ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۹ به شدت آسیب می بیند و واهانیان در کسوت مهندس مشاور شهرداری رشت، مامور مرمت این بنا می شود. «در آن زلزله، ورودی ساختمان، بالکن و اتاق بخش ریاست به شدت آسیب می بیند و عمارت با نظارت میراث فرهنگی، مرمت می شود. آن زمان اسکلت بنا تماما از چوب بود. ولی برای مرمت ناچار شدیم طاق های هلالی ورودی در را با ستون های آهنی محکم نموده و روی آن را گچ بکشیم.»
واهانیان عکسی قدیمی از این عمارت در اختیار دارد که کالسکه ای جلوی عمارت است. جلوی درب اداری سنگفرش بوده و برج عمارت و بالکن عمارت نیز هنوز دستخوش تغییرات پس از مرمت نشده است.
انتهای پیام