این ها جملاتی کلیدی در گفت و گو با مهدیه سادات حقی ۲۶ ساله متولد گرگان است که از همان ابتدا میل به علوم انسانی در وجودش غلیان میکرده و به گفته خودش جبر اجتماعی او را در مسیر رشته تجربی قرار داده بود، او هم اکنون بانوی متاهل دانشجوی فعال فرهنگی، شاغل و حافظ قرآن است که از مسیر حرکت و پیشرفتش برایمان میگوید.
ایسنا: علت تنوع رشته در دوران تحصیلت چه بود و چرا؟
رشته تجربی را آنطور که باید دوست نداشتم، در مقطع کارشناسی در رشته علوم تربیتی و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق(ع) قبول شدم که بستری برای ورودم به فضای هنری و علوم انسانی شد و سال دوم دانشگاه وارد رشته عکاسی شدم.
کارشناسی ارشد را مشاوره خانواده دانشگاه بجنورد قبول شدم و الان در حال پایاننامهنویسی هستم، انجام فعالیتهای فرهنگی در کنار تحصیل مانند پازلی که کامل میشود مرا به سمت حوزه کودک سوق داد.
ایسنا:چطور وارد حوزه کودک شدی؟
«کانون فرهنگی مهدوی حضرت موعود(عج)» استان با برگزاری کارگاهی با عنوان مربیگری کودک مسیر را بیشتر برایم روشن کرد، تطبیق آن با آموزههای دینی و دانشگاهی دغدغهای را برایم ایجاد کرد تا دنبال آن جوانهای باشم که در کودکی باید در وجود کودکانمان بکاریم.
در هیئت به طور اتفاقی روزی ما شد که بخش کودک را داشته باشیم؛ ورودم به این حیطه حس جالبی داشت چرا که اولاً متوجه شدم چقدر این حوزه نیازمند کار است و بعد از آن من پتانسیل فعالیت در در این رشته را در خودم یافتم و آن را پرورش دادم.
ایسنا:چه طور شد به سمت عکاسی رفتی؟
من عکاسی مذهبی انجام میدهم و این هم از جایی شروع شد که زمان عروسی خودم سال ۱۳۹۷به دنبال آتلیهای امن به لحاظ مذهبی میگشتم اما پیدا نشد و تصمیم گرفتم رافع دغدغه خودم باشم؛ همچنین عکاسی کودک که علاقه شخصیام است را هم به طور جدی پیگیری میکنم.
ایسنا:از فعالیت فرهنگی صحبت کردی، چه نوع فعالیتی است؟
فعالیت فرهنگی اصلی من در کانون یاران آفتاب و در زمینه مهدویت برای برای پسران و دخترانی در رنج سنی ۷ تا ۱۴ سال به عنوان هیئت «بچههای حاج قاسم» است؛ چون اعتقاد داشتیم روند تربیت فقط نباید روی کودک باشد تصمیم گرفتیم دورههای آموزشی «سبک زندگی مهدوی» را نیز به این کارگروهها اضافه کنیم.
ایسنا: چگونه این همه کار را در کنار هم مدیریت میکنی؟
ببینید ما یک تصوری نسبت به زندگی مشترک و وظایف و آورده خانمها در زندگی داریم، مثلاً خانمی خانم خوبی است که همیشه خانهاش برق بزند، همیشه غذای گرم آماده روی اجاق داشته باشد، یا اینکه خانم موفق خانمی است که الزاماً بیرون کار کند و فلان قدر حقوق داشته باشد، جمع شدن این شاخصهایی که ما برای زن خوب داریم چیزی جز تنش به همراه ندارد.
ما باید بپذیریم که انسان کاملی نیستیم و قرار نیست بینقص باشیم، مهم این است که انسان کافی باشیم، یعنی مثلاً من باید در نظر بگیرم که یک خانم متاهل دانشجوی فعال فرهنگی شاغل هستم پس باید همه اینها را در سنجش عملکرد و انتظارات از خودم در نظر بگیرم.
ایسنا: چه طور باید کافی بودنمان را درست ترسیم کنیم؟
افراد باید با توجه شرایطی که دارند تعریفشان از کافی بودن را تغییر دهند که البته در کنار همه اینها انتظارات و همراهی همسر بسیار حائز اهمیت است و قطعاً اگر همسر بنده دیدگاههایی داشت که مغایر با رشد و پیشرفت من بود چه بسا نمیتوانستم به راحتی وارد عرصههایی که به آن علاقهمند هستم شوم.
من برای خودم برخی از استانداردها را کمی پایین آوردم یعنی شاید من همیشه آن خانمی نباشم که در خانهاش بوی شیرینی تازه پیچیده یا همیشه برق میزند و آماده پذیرش مهمان است و پذیرفتم و این با توجه به مشغلههایم کاملاً طبیعی است، از طرف دیگر من دانشجو شدم اما به دلیل شرایط زندگی یک سال تحصیلم را به تعویق انداختم یا اینکه مجبور به مرخصی در ترمهای بالاتر برای مدیریت شرایط شدم و ترجیح دادم وقفهای ایجاد شود.
ببینید اگر من یک بچه صفر تا دو سال دارم باید زمان زیادی را به آن اختصاص دهم، این را بپذیرید که زندگی خانمها هیچ گاه به نظم زندگی آقایان نخواهد بود چرا که آنها نظم مشخصی برای زندگی خود دارند اما منِ مادر باید طوری خودم را تنظیم کنم که مثلاً برای ۱۰سال مدل فعالیتی و اثرگذاریام را تغییر دهم، در آن برهه از زمان نقطه اثر من شاید مادری باشد باید به آن بپردازم به عبارتی باید تعادل را حفظ کنم.
ایسنا: قرآن در کجای زندگیت قرار دارد و چه تاریکیهایی را روشن کرده است؟
خداوند توفیق داد یک زمانی فعالیتهای قرآنی خصوصاً در حوزه حفظ داشته که توانستم ۱۵ جز را حفظ کنم، قرآن به شدت در زندگی من اثرگذار است و این را لمس کردم که اگر نقشش در زندگیم کمرنگ شود حال خوب من هم کم می شود، به عنوان مثال گاهی میشود در یک برههای از زندگی سردرگم هستم و نشانهای از قرآن من را نجات داده، تاریکیهای محضی که فقط قرآن نوید روشنی در آن را به من داده است.
غذایی که میخوریم، هوایی که تنفس میکنیم، سبک زندگی ناسالم و غیره، مجموعه چیزهایی است که روی جسم و متعاقب آن روی روحم تأثیرگذار است و تلاوت قران با صدای بلند به روحم عطر داده و حس میکنم در مسیر نفحات آن همه چیز عوض میشود و شکل زیباتری به خود میگیرد، در کنار آن من سرآمدی قوه حافظهام را در میان همسالانم در دوران مدرسه مدیون خفظ قرآن میدیدم.
ایسنا: دانشجو بودن چقدر در زندگی مهم است؟
دانشجو اگر واقعاً در معنای واقعی کلمه دانشجو باشد آگاه است و آگاهی میبخشد، فرایند دنباله علمی بودن را دانشجو در دانشگاه تمرین میکند و می آموزد و این میتواند به بقیه موارد حوزه دغدغهمندی فرد تسری پیدا کند مانند فرهنگ، سیاست، اقتصاد و غیره و چون ما در دانشگاه دنبال کردن و پیگیری کردن را میآموزیم و عنصر اصلی مطالبهگری همین دنبال کردن است پس میتوانیم با همت پیگیر حل مسائل جامعه باشیم.
بنابر در مورد این جمله که «دانشجو مؤذن جامعه است» میتوانیم بگوییم گاهی ممکن است بعضی از افراد در تشخیص مصداق وظیفه خودشان در جامعه اسلامی دچار مشکل شوند و این دانشجو است که به دلیل جوان و خوش انرژی بودن، آگاهی و نزدیک بودن به آنچه که در زیر پوست اجتماع میگذرد و به اصطلاح بَلد جامعه بودن در بزنگاهها سر نخها را نمایان کرده و به حرکات جهت می دهد.
ایسنا: هدیهای به دانشجوها؟
یک نکته برای کسانی دارم که به تازگی دانشجو شدهاند، چند سالی پیش رویشان است تا ۴۰ سالگی که هیچ گاه باز نمیگردد و فوران توانشی و دانشی است، اگر توانستند کاری برای خودشان و جامعه کنند، بارشان را ببندند، لذا اگر به خلق تجربیات جدید بپردازند و خودشان را در دنیای میان رشتهایها چند بعدی قوی کنند، مشخص میشود قرار است جهان یک اثری را با وجود آنها تجربه کند.
انتهای پیام