شبی که بلندترین شب سال است و با رسیدن به پایان آن، گویی روشنایی بر تاریکی پیروز شده است و مردمان این ظفر نور بر سیاهی و تیرگی را به جشن مینشینند.
در خراسان نیز این شب با آdین و رسوم خاصی برگزار میشود اما نقل همه محافل شب چله بر کنار هم قرار گرفتن خویشان و نزدیکان و گرمی حضور فامیل در کنار هم است تا از سردی زمستانی که در پیش است کم کند.
مردم دیار خراسان نیز در اولین شب زمستان آداب و رسوم خاصی دارند اگرچه بخشی از این سنتهای ساده و زیبا با گذر زمان به فراموشی سپرده شده و امروز بخشهایی پر تجمل و پرزرق و برق از دنیای مدرن در زمره آداب و رسوم شب چله درآمده است از آراستن میوههای رنگ و وارنگ گرفته تا تهیه انواع و اقسام خوردنیها و ... اما نفس برگزاری این جشن در روزگاری که به قول شاعر خوش ذوق خراسانی «طفلی به نام شادی گم شده است» غنیمتی است که باید آن را قدر دانست.
غلبه روشنایی بر تاریکی با پایان یافتن شب چله
اولین شب زمستان، برای مردمان این دیار همچون سراسر کشور، خاطرهانگیز است؛ در برخی از شهرها و به خصوص روستاها، بخشی از سنتهای شب یلدا حفظ شده و با آداب خاصی برگزار میشود. سفرههای رنگارنگ با انواع خوردنیها و تنقلات، حافظ خوانی، شاهنامهخوانی، زیر کرسی گرم خانه بزرگترها، جزئی از اجزاء برگزاری جشن یلدا است که در ادامه بخشی از این آداب و رسوم را میخوانیم.
یک پژوهشگر حوزه فرهنگعامه خراسان رضوی در گفت و گو با ایسنا، با اشاره به علت ماندنی شدن جشن یلدا در این سرزمین گفت: جشن یلدا به دوران ایران باستان برمیگردد و از آنجا که شغل اصلی مردم کشاورزی و دامپروری بوده، تأثیرات آب و هوا برایشان مهم بوده است.
جواد روشندل افزود: آنها تأثیر نور و تاریکی و گرما و سرما را بر زندگیشان میدیدند و از این رو نور، روز و خورشید را نماد آفریدگار و نیکی و در مقابل آن شب و سرما را نشانه اهریمن و پلیدی میدانستند، لذا برای آنان روزهای بلندتر نشانه پیروزی روشنایی و روزهای کوتاهتر نشانه غلبه تاریکی بوده است. به این ترتیب آنها در آخرین روز پاییز که شبش بلندترین شب سال است جشن برپا میکردند زیرا از صبح اولین روز زمستان روزها کم کم طولانیتر میشده و بدین ترتیب نور بر تاریکی پیروز میشود.
چله بهانهای برای دور هم جمع شدن
وی با اشاره به اینکه در شهرهای خراسان نیز آیین و رسومی زیبا در شب چله برگزار میشود، گفت: مراسم شب یلدا در همه شهرهای خراسان همچون سایر نقاط ایران، بهانهای برای دور هم جمع شدن است.
به گفته وی نقل داستان که به گویش محلی «اوسنه» نام دارد، در قدیم در دورهمیهای شب چله رواج داشته و شبنشینیها تا چندین شب ادامه پیدا میکرده و خانوادههایی که به شغل دامداری مشغول بودند، گوسفندی را برای شب یلدا آماده و گوشتش را قورمه میکردند.
این پژوهشگر حوزه فرهنگعامه خراسان رضوی در ادامه افزود: مردم برخی شهرستانها از جمله کوهسرخ، گناباد، کاشمر و ... ضمن صله رحم و دیدار با خویشان، آیینهای خاص شب یلدا برگزار میکردهاند که یکی از مهمترین آنها «کفزنی» است.
وی خاطرنشان کرد: کف، از ریشه گیاه چوبک یا در اصطلاح محلی «بیخ» به دست میآید و برای درست کردن آن در وهله نخست ریشههای گیاه چوبک را در آب، خیس و به قطعههای مختلف تقسیم میکنند. بعد از زدودن لایههای سفت، بخش نرم و کرم رنگ آن را سه بار متوالی در آب میجوشانند تا تندی آن برطرف شود و سپس مایع حاصل از آخرین مرحله جوشاندن ریشه چوبک را در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» میریزند.
روشندل اظهار کرد: مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوب درخت انار به نام «دسته گز» مایع مربوط را آنقدر هم میزنند تا به صورت کف درآید؛ این کار باید در محیط سرد انجام شود تا مایع کف کند. از کف آماده شده با مخلوط کردن شیره انگور یا شکر و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای خوردن و پذیرایی از مهمانان استفاده میشود.
خوردنیهای شب چله
وی ادامه داد: در قدیم خوردنیهای شب چله معمولاً محصولاتی بوده که در تابستان در باغات به بار مینشسته و برای زمستان در زیر زمینهای سرد و ظرفهای مخصوص نگهداری خوردنیها به نام «کُوندی» نگهداری میشده و در دور همی شب چله مورد استفاده قرار میگرفت.
این پژوهشگر حوزه فرهنگعامه خراسان رضوی افزود: قدیم بدین صورت نبوده که مثل زمان حال تمامی میوهها در همه فصول در دسترس باشد، لذا از خشکبار و آجیلهایی که عمدتاً از دسترنج ساکنان شهرستان بوده همانند کشمش، آلو خشک، برگه هلو، زردآلو در کنار هندوانه، انار و سیب استفاده میکردند.
کادوی شبچلگی
وی گفت: در اغلب شهرهای خراسان از جمله بردسکن، گناباد، کاشمر، خلیلآباد، تایباد، زبرخان و ... یکی از مراسم شب یلدا، بردن کادوی شبچلگی برای نوعروس توسط خانواده داماد است، بدین ترتیب که داماد کادوهای خریداری شده مانند لباس زمستانی، کفش، چادر و سبدهای تزئین شده حاوی انواع میوهها و تنقلات زمستانی و ... را داخل سینیهای بزرگ مسی به نام مجمعه در قالب خنچه میگذارد.
روشندل گفت: قدیم در مناطق کوهستانی استان از جمله روستاهای کوهسرخ، سبزوار، نیشابور و قوچان، در شب یلدا زنان و مردان به طور جداگانه چند سنگ کوچک و بزرگ به وزن تقریبی نیم کیلو و کمتر داخل مجمعه (سینی بزرگ) برای شکستن بادام، گردو و دانههای زردآلوی تفت داده شده، میگذاشتند و با شکستن آنها به خوردن این تنقلات مشغول میشدند و این شب طولانی را با بازگویی داستانها، مثلها، چیستانها و فال گرفتنها و تعریف خاطرات گذشته از زبان مادربزرگ و پدربزرگ سپری میکردند.
وی با بیان اینکه در گذشته برای انجام و اجرای اغلب آداب و رسوم بیش از هر چیز به افزایش همبستگی، پیوستگی و باهم بودن خانوادهها اهمیت داده میشد و در سفره شب چله در همه شهرهای خراسان، میوهها و خوراکیهای معمول همچون هندوانه و انار، حلوا کنجدی و گردویی و آجیل، دانه آفتابگردان (دانه خورشیدی) خودنمایی میکرد و از تجملات امروزی و تزئین و دکور و میوهآرایی و ... خبری نبود.
این پژوهشگر حوزه فرهنگعامه خراسان رضوی عنوان کرد: قدیم کشاورزان مخصوص شب چله چند هندوانه دیم هم میکاشتند تا به عنوان یک میوه یلدایی در مجمعهها روی کرسی قرار دهند و حتماً به قدر یک قطعه کوچک از آن بخورند زیرا اعتقاد داشتند با خوردن هندوانه محلی در این شب سرد، وجود انسان در گرمای تابستان خنک میشود و با خوردن این هندوانه، لرز و سوز سرما دیگر تأثیری بر بدنشان ندارد و تا آخر زمستان سرما نخواهند خورد.
وی با بیان اینکه قدیمیها زمستان را تقسیمبندی کرده و برای هر بخش آن اسمی داشتند، گفت: آنها چهل شب اول زمستان را «چلهکلو» میگفتند و شب اول چلهکلو را جشن میگرفتند و معتقد بودند شب چله کلو حسابی سرد میشود و مگر دورهمیها بتواند این سرما را کم کند.
روشندل افزود: در گذشته که اغلب شهر و روستاها از نعمت برق بیبهره بودند هر فردی برای رفتن به مهمانی در این شب، یک چراغ با خود به همراه داشت و به دلیل فراوانی چراغها در چراغانی این شب لطف و صفای دیگری داشت.
انتهای پیام