گفت و گویی دانشجویی در حاشیه تشییع شهید گمنام؛

وقتی رفقای شهیدم ۲ تا شدند

همراه و همگام و هم‌نفس دانشجوها در مسیر عشق‌بازی با رفقایشان آنچه بیش از همه چشم‌نوازی و دلنوازی می کرد؛ عزت، افتخار و بالندگی جوانان این میهن پرافتخار بود.

صبحگاه امروز سه شنبه ۲۸ آذر مراسم تشییع و خاکسپاری شهید خوشنام با حضور دانشجویان، مسئولین و خانواده معظم شهدا در پردیس سرخنکلاته دانشگاه گلستان برگزار شد.

در روزهایی که هوای سرد استخوان سوز در گرگان حاکم است جوانان و دانشجویان دانشگاه گلستان از تب و تاب اشتیاق استقبال شهید خوشنام وجود و نفسشان گرم شده و هرکدام به نحوی پای کار آمده‌اند تا قدمی در این راه برداشته باشند.

همزمان با آیین تشییع، در بین خیل عظیم جمعیت آنان حاضر شدیم و با چند تن از این دانشجویان به گفت‌وگو پرداختم که در ادامه می‌خوانیم:

از آنها راجع به حس و حالشان پرسیدم، «مبینا» دانشجویی از کادر تشریفات مراسم بود گفت: ۴۰ روزی می‌شود که به ما اعلام شده قرار است میزبان شهید خوشنام باشیم و از همان موقع به تکاپوی مهیا کردن جزئیات برگزاری آبروند مراسم افتاده ایم؛ از همان ابتدا حس عجیبی در وجودمان سرچشمه گرفته بود.

گفت‌وگو را با دانشجوی دیگری ادامه دادم، او اینگونه می‌گفت: این شب و روزهای انتظار همراه شده بود با ایام سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) که در ما حال خوب و معنوی ایجاد کرده که این حس قابل وصف نیست.

او نکته جالب و قابل توجه را این می دانست که در این ایام هر دانشجویی فارغ از هر قشر و سلیقه ای به طور خودجوش پای کار آمده و کمک می‌کرد، این یعنی همه ما گرداگرد مفهموم بزرگ ایثار و شهدا جمع شده‌ایم.

دانشجویی دیگر شهدا را ستاره‌هایی خواند که راه را به ما نشان می‌دهند و تأکید کرد: زندگی کردن در مسیر شهدا زندگی با تقوا پاک و بی آلایش را برای ما به ارمغان می‌آورد.

یکی از دانشجویان دیگر دانشگاه گلستان شهدا را رفیق همیشگی خود می دانست و گفت: تنها رفیقش در دانشگاه، شهید خوشنامی بوده که در محوطه دانشگاه خاکسپاری شده بود؛ حال با آمدن شهید خوشنام دیگر رفیق‌هایش دو تا شده اند.

در ادامه از آنها پرسیدم که به نظر شما این شهید چه خواست‌های از دانشجویان دارد؟

یکی از دانشجویان عنوان کرد: به نظر من خواسته شهید از ما این است که رهرو راه مادرمان فاطمه زهرا (س) باشیم و با رعایت حجاب نگذاریم خونشان پایمال شود زیرا شهیدان به خاطر حفظ ناموس و وطن جانشان را فدا کردند.

فاطمه ادامه داد: حس می‌کنم خواسته شهید عزیزی که امروز در جمع ماست این است که من باید به عنوان یک بانو در این سرزمین فرزندانی تربیت کنم که راه گسترش انسانیت را در پیش بگیرد و تلاش کنم قدم جای قدم‌های شهیدان بگذارم.

دانشجوی دیگری با چشمان اشکبار پاسخم را اینگونه داد: «هر کسی از ظن خود شد یار من» شهدا از ما می‌خواهند رهرو راه اهل بیت(ع) و امام زمان (عج) باشیم و لازمه آن این است که پای انقلابمان بایستیم.

همه دانشجویان یک صدا موافق این بودند که وجود مزار شهید در دانشگاه یکی از راه‌های بالا بردن فضای معنوی در دانشگاه‌ها است و تبلیغات مسمومی که دانشجوها را مخالف این می دانستند یک دروغ بزرگ عنوان کردند.

آنها می‌گفتند: که ما میزبان شهید نیستیم بلکه میهمانی هستیم که خود شهید این افتخار بزرگ را نصیبمان کرده و از ما دعوت کرده تا کنار او چند صباحی را نفس بکشیم.

آنها اعتقاد داشتند دانشگاهیان و دانشجویان قشر مهم اثرگذار این جامعه هستند که مهمترین وظیفه شان به عنوان یک دانشجو در کنار تحصیل علم؛ مقابله با دشمنان و رسانه‌های معاند و بالا بردن سطح آگاهی است و تنها در این صورت است که پرچم کشورمان «ایران عزیز» به اهتزاز درمی‌آید.

خبرنگار : حانیه نامجو

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۸ آذر ۱۴۰۲ / ۱۷:۴۷
  • دسته‌بندی: گلستان
  • کد خبر: 1402092820177
  • خبرنگار :