به گزارش ایسنا، رضا غلامی در نشست روش های پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی (رویکردهای نوپدید و چالش های پیش رو ) با بیان اینکه ما همواره در محیطهای آکادمیک، با مفهوم مهمی با نام آزاداندیشی یا آزادی فکر روبرو هستیم، گفت: جالب اینکه کمتر کسی را میتوان یافت که خود را طرفدار آزاداندیشی معرفی نکند. با این حال، دو چیز از اهمیت فراوانی برخوردار است: یک. تعمّق در مفهوم آزاداندیشی و الزامات آن، و دو. محک میزان وفاداری خود به آزاداندیشی با شاخص های مرتبط.
وی آزاداندیشی را دیدگاهی دانست که معتقد است موضعگیریهای مربوط به حقیقت و آنچه وابسته به حقیقت است، باید بر اساس منطق، عقل، و سطح بالایی از بی طرفی شکل بگیرد، بهجای خرافات، موهومات و جانبداری های عاطفی، متعصبانه، منفعت طلبانه، سیاسی، اقتدارگرایانه یا از سر ترس و احتیاط، ادامه داد: آزاد اندیشی مولّد چنان ظرفیتی است که یک اندیشمند را قادر میکند تا ایده ها و افکار خود را- که ممکن است در بدو امر برای بعضی عجیب و نامتعارف جلوه کند- خلق کند. در واقع، به دلیل آزاداندیشی است که ابداعات و نظریههای مهمی در فلسفه و علوم انسانی و البته مطلق علم و معرفت شکل میگیرد و اگر آزاداندیشی در میان برخی از اندیشمندان و دانشمندانِ علوم انسانی و اجتماعی مجال ظهور و بروز نمی یافت، امروز خبری از جریان نوآوری های فکری نبود.
غلامی یادآور شد: نباید از نظر دور داشت که آزاد اندیشی، ما را قادر میسازد تا ایده هایی تولید کنیم که فراتر از بازخوانی مداوم افکار قدیمی و شرح و توضیح آنها که من هر آن به توقف در تاریخ تعبیر می کنم، قدرت و پتانسیل تغییر جامعه و حتی جهان را دارند. در این میان، تفکر انتقادی یکی از مهم ترین اضلاع آزاداندیشی است. یعنی اقتضای آزاداندیشی فراهم ساختن بسترها و لوازم منطقی تفکر انتقادی است. تفکری که بتواند با ارائه نقاط قوت و نقاط ضعف یک فکر، البته در چارچوب اخلاق علمی، نه تنها پنجرههای تازهای را به روی اندیشه بگشاید، بلکه امکان بهبود فکر مورد نقد را فراهم سازد.
بعضی معتقدند در علم چیزی به نام بیطرفی وجود ندارد
رییس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی و تمدنی وزارت علوم اضافه کرد: از سوی دیگر، در بطن آزاداندیشی بی طرفی نهفته است. بی طرفی یعنی دستیابی به کمترین درجه از جانبداریهای غیر طبیعی در توصیف و تبیین، در نقادی و یا در قضاوت درباره یک اندیشه که باید از آن به یک هنر بزرگ و کمیاب تعبیر کرد. بعضی معتقدند در علم چیزی به نام بی طرفی وجود ندارد؛ اما به نظر می رسد اگر بی طرفی مطلق هم وجود نداشته باشد، کوشش برای رسیدن به بالاترین سطح بی طرفی، کوششی ممدوح و راهگشا است. حتی می توان به صراحت تاکید کرد، دور انداختن بی طرفی در علم و عدم رعایت عامدانه آن، امری کاملاً مذموم شمرده میشود و علم را از دایره علمبودن خارج می کند.
وی یکی دیگر از اقتضائات آزاداندیشی، را انعطاف پذیری ذکر کرد و گفت: انعطاف پذیری که نقطه مقابل آن تحجّر و دُگماتیسم است نه سُستاندیشی یا نسبیگراییِ رادیکال، باب خلاقیت و نوآوری را باز می کند. بعضی از تحقیقات نشان میدهد، «انعطاف پذیریِ شناختی» یک مهارت حیاتی انسان در سازگاری با زمان و مکانی است که دائماً در حال تغییر است. به بیان دیگر، «تفکر انعطافپذیر کلید خلاقیت است یعنی توانایی اندیشیدن به ایدههای جدید، ایجاد ارتباطات جدید بین ایدهها و ایجاد نظریات نو».
غلامی با تاکید بر اینکه آزادی فکر و اندیشه، زمانی حاصل میشود که متفکر و دانشمند بتواند ذهن خود را آزاد، آرام و آماده ورود به یک موضوع نو کند، خاطرنشان کرد: ذهن ما هر از گاهی دچار برخی بی نظمی ها و یا عادات خاص می شود و یا برخی از افکارِ نه چندان معقول در آن رسوب می کند. حتی خستگی ذهن نیز می تواند در مواجهات ذهن با دانش به ویژه نقد عملکرد صحیحی نداشته باشد. اسم این کار را می توان ریست کردن ذهن نیز نامید. ریست یا بازتنظیم ذهن، موجب می شود که یک متفکر در زمان ورود به یک بحث تازه، تحت تاثیر افکار و گرایش های رسوب شده در ذهن خود نباشد ضمن آنکه انرژی و شادابی تازهای را هم وارد ذهن خود کند.
آزاداندیشی هیچ تعارضی با انتخاب های فکری، اجتماعی و سیاسی فرد ندارد
به گفته وی هر قدر هم که یک متفکر ادعا کند که کینه ها، نفرت ها و یا عقده های شخصی یا اجتماعی در کار علمی او بیتأثیر است، ذهن به شکل طبیعی و در مواردی خارج از اراده فرد، کینه ها، نفرت ها و عقده ها را در فرایند تبیین، توصیف، نقد و قضاوت علمی دخالت می دهد؛ بنابراین، این خیلی مهم است که یک اندیشمند بتواند با پالایش ذهن خود از این ها، وارد میدان علم شود.
رییس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی و تمدنی وزارت علوم با بیان اینکه بر خلاف تصور، خیلی امور به طور مستقیم و غیر مستقیم آزاداندشی را تحت الشعاع قرار می دهد و همین امر اهمیت تأمل بر روی آزاداندیشی و لوازم آن را نشان می دهد، گفت: در صورت فقدان آزاداندیشی، نه تنها فرصت های توصیف، تبیین و نقد عالمانه از بین می رود بلکه زمینه نوآوری و خلاقیت علمی می خشکد. به رغم برخی تصورات که آزاداندیشی در سطحی عالی را ناممکن تلقی می کنند، خیلی از اندیشمندان بزرگ در دنیا به ویژه فیلسوفان خود را به این سطح رسانده اند. مثال بارز آن در میان فیلسوفات اسلامی، مرحوم ابن سینا است.
به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه مطالعات اجتماعی، وی تاکید کرد: آزاداندیشی هیچ تعارضی با انتخاب های فکری، اجتماعی و سیاسی فرد و مسئولیت های ناشی از آنها ندارد، اما مهم این است که فرد بتواند به صورت خودخواسته خود را به درجه بالایی از بی طرفی در قضاوت برساند.
انتهای پیام