از ویژگیهای مهم کیفیت زندگی که مورد توافق اغلب صاحبنظران علوم اجتماعی است، چند بعدی، ذهنی و پویا بودن این مفهوم است و به همین دلیل است که سنجش آن مبتنی بر رویکردها و مولفههای متفاوتی مانند موقعیت سلامت عمومی، قابلیت کارکردی، کارکردهای عاطفی، میزان احساس خوشبختی، رضایت از زندگی، شادکامی، میزان هوشیاری، میزان نشانگان فعالیتهای اجتماعی، ایفاء مناسب عملکرد جنسی، میزان حافظه، موقعیتهای مالی، شغلی و ... است. بنابراین کیفیت زندگی از مفاهیم پیچیده و چندبعدی است که به عنوان شاخصی برای توسعه کشورها مورد سنجش قرار میگیرد و از مبانی سیاستگذرای و برنامهریزی کلان کشورها محسوب میشود.
تغییرات چشمگیر صنعتی شدن، نهاد خانواده را در جهان در سده گذشته و ایران را در دهههای گذشته، دچار دگرگونی در شکل و کارکرد کرده است. کاهش تعداد فرزندان، کوچک شدن ابعاد خانواده، افزایش مشارکت زنان در کسب آموزش، مشارکت اجتماعی و سیاسی از پیامدهای این دگرگونی است. همه اینها میتواند برکیفیت زندگی به طور کلی و بر کیفیت زندگی زنان به طور خاص، اثرات گستردهای داشته باشد. کیفیت زندگی زنان به دلیل تاثراتی که میتواند بر سلامت خانواده، فرزندان و نسلهای آینده جامعه داشته باشد مورد توجه پژوهشگران این حوزه بوده است.
با وجود اینکه زنان در کشورهای در حال توسعه امید اول برای ارتقاء خانواده، رشد و توسعه کشورهای خود محسوب میشوند. با این حال زنان در یک جامعه با وجود مشابهتها، دارای گوناگونی و تنوع در گروههای سنی، تحصیلی، شغلی و ... هستند و به نظر میرسد که کیفیت زندگی یکسانی نداشته باشند. در این بین زنان هنرمند، یکی از اقشاری هستند که به واسطه فعالیتی که به آن مشغولاند احتمالا کیفیت زندگی متفاوتی را تجربه میکنند.
زنان در کشورهای در حال توسعه به دلیل نقشهای سنتی که بر عهده دارند، کیفیت زندگی پایینتری را تجربه میکنند. کیفیت زندگی زنان و ارتقاء آن به جهت اینکه تقریباً نیمی از جمعیت جوامع را تشکیل داده و نقش محوری در تربیت نسل آینده جوامع دارند از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
شناخت کیفیت زندگی زنان هنرمند، عوامل تأثیرگذار بر آن و رضایت از زندگی هدف این مطالعه است. ۳۲ مصاحبه برای این پژوهش انجام گرفت که نشان داد در اثر انجام فعالیت هنری تعدادی متغیرهای عینی و ذهنی به وجود میآید و این متغیرها به عنوان عواملی تأثیرگذار و مثبت نقش مهمی در ارزیابی و رفع نیازهای اساسی زندگی افراد دارند که پیامد آن احساس رضایت و ارتقاء کیفیت زندگی است.
همچنین با تکمیل ۲۷۰ پرسشنامه نشان داده شد که میانگین شاخص کل تأثیرات (روحی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی) ناشی از فعالیتهای هنری این زنان برابر۴۸/۶۰ از ۱۰۰ و میزان کیفیت زندگی آنان در ابعاد سلامت جسمی، روان، روابط اجتماعی و محیط اطراف بالاتر از میانگین است. تأثیرات ایجاد شده روحی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از فعالیتهای هنری زنان منجر به تأمین انواع نیازها شده که نتیجه آن کیفیت زندگی متفاوت این زنان نسبت به دیگر زنان است.
تغییر در کیفیت زندگی زنان هنرمند توسط عوامل روحی، فرهنگی، اجتماعی و به واسطه تامین نیاز اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تبیین میشود. بنابراین پیشنهاد میشود با توجه به نتایج پژوهش، سرمایهگذاری در بخش اشتغال خانگی، مخصوصا صنایعدستی و دیگر پتانسیلهای موجود به عنوان یک راهکار موثر در زمینه رشد فکری، روحی و اقتصادی و به خصوص اقتصاد مقاومتی مورد توجه و بهرهبرداری قرار گیرد.
همچنین ضرورت دارد جهت رفع مشکلات و نگرانیهای هنرمندان مانند امور بیمهای و رونق هرچه بیشتر فعالیتهای هنری آنان اقدامات لازم صورت پذیرد. در راستای تامین نیازهای اساسی، ارتقاء کیفیت زندگی و توانمندسازی اجتماعی زنان هنرمند در گسترش مکانیزمهای مختلف چون برگزاری جشنوارهها، ایجاد شرایط مناسب کار، گسترش و برقراری کارگاه و نمایشگاهها، مهارت ارتباط شغلی، دسترسی به مراکز مختلف هنری و ... اقدامات لازم انجام شود.
با توجه به حضور پررنگ هنر در زندگی زنان، مخصوصا زنان متاهل دارای فرزند، علیرغم رفع نیازهای مادی آنان، تاثیرات روانی مثبت داشته و جمعیت نمونه را از درگیر شدن در مصائب زندگی و فشارهای عصبی رهایی بخشیده و به تلطیف حالت روحی آنان کمک کرده؛ لذا به رسانهها و روانشناسان پیشنهاد میشود به پررنگ کردن حضور المانهای برگرفته از هنر و کاربرد آن از محیط خانه و سبک زندگی تمامی زنان کشور بپردازد.
منبع:
مهدی زاده، شراره؛ پورهاشمی، مهناز؛ تأثیر فعالیتهای هنری بر کیفیت زندگی زنان هنرمند (مورد مطالعه: زنان بالای ۱۸ سال مشغول انجام فعالیتهای هنری شهر تهران). مطالعات فرهنگی و ارتباطات؛ ۱۳۹۹.
انتهای پیام