روایتگر هشت سال دفاع مقدس:

جغرافیای دفاع مقدس را انسانیت رزمندگان ترسیم کرد

روایتگر هشت سال دفاع مقدس گفت: جغرافیای دفاع مقدس ما چیزی جزء معرفت و انسانیت رزمندگان ما نیست.

سردار محمد احمدیان، شامگاه سه شنبه ۷ آذرماه در پنجمین کنگره گرامیداشت ۲۵۰ شهید دانشجویی استان مازندران که با محوریت شهید «حبیب‌الله افتخاریان» شهید شاخص بسیج دانشجویی کشور در مسجد دانشگاه مازندران در بابلسر برگزار شد، اظهار کرد: تفکر و جهان‌بینی دفاع مقدس ما بر این اساس بود که هر کجا صدای مظلومی شنیده می‌شد همه رزمندگان به کمک آن می‌شتافتند.

این راوی حماسه دوران دفاع مقدس با بیان اینکه مقام شهادت را به هرکسی نمی‌دهند، بیان کرد: به قول شهید سردار سپهبد سلیمانی، کسی شهید می‌شود که شهیدگونه زندگی کرده باشد.

این روایتگر دفاع مقدس به بیان خاطراتی از دوران هشت ساله جنگ تحمیلی بسنده کرد و افزود: چندین ژنرال در دوره جنگ آمده بودند که برای آنها خاطره تعریف کنیم. من هم قصه دانشجویی شهید محمد فاضل را برای آنها تعرف کردم. آن وقت‌ها بعثی‌ها به هویزه حمله کردند و خیانت بنی صدر و مسائل مختلف در آن روزهای نبرد موجب شد رزمندگان در هویزه محاصره شوند.

سردار احمدیان با بیان اینکه شهید محمد فاضل که یکی از دانشجویان این مملکت بود، او با بدترین شرایط جنگ، قشنگ‌ترین واقعه رزم را به نمایش گذاشت و زیباترین جلوه را خلق کرد، خاطرنشان کرد: این شهید وقتی که تانک‎ها به سمت شهر هویزه می‎آمدند تانکی را هدف می‎گیرد و با اولین هدف، آن را منهدم می‎کند بچه‎ها می‎گفتند؛ «محمد بشین تا مورد تیر دشمن قرار نگیری» اما او خیره خیره به تانک نگاه می‎کرد، تعجب کردیم او دنبال چیست، تانک که منهدم شده و رزمندگان خیلی خوشحال بودند اما یک وقت دیدیم که فاضل، قبضه را پرتاب کرد و گفت بچه‎ها بیایید کمک، به او گفتیم کجا می‌روی، گفت سمت همین تانک تا خدمه را نجات دهیم به او گفتیم فاضل این تانک عراقی‎هاست و خودت آن را هدف گرفتی، در جواب‎مان گفت: آن موقع تکلیف من زدن این تانک بود چون دشمنم محسوب می‎شد و می‎خواست ما را بزند، اما الان دارم می‌بینم یک انسان دارد در آتش می‎سوزد، در شرایطی که دشمن ما، با کشتن اسیر ما، لذت می‎برد بچه‎های ما این سمت، دل ندارند ببینند دشمن‎شان در آتش می‎سوزد.

محمد فاضل به دشمنان می‌گفت: ای برادر عرب! می‌دانم دیر یا زود خون مرا خواهی ریخت اما بدان من برای نجات تو آمده‌ام و اگر خدا اجازه دهد اولین کسی که شفاعت می‌کنم توئی.

وی در ادامه به بیان خاطره شهید حسین برهانی فردی که پدرش مولتی میلیاردر بود و همه اسباب معیشت را برای فرزندش در حد اعلاء مهیا کرده بود؛ ولی او راه دفاع مقدس را در پیش گرفت، پرداخت.

این فرمانده دفاع مقدس ادامه داد: وقتی حسین برهانی در ارتفاعات تحت محاصره بعثی‌ها قرار گرفت با آنکه هیچ مهماتی برای آنها نمانده و حتی باند برای زخمی ها نداشتند فریاد می‌زد ما همه چیز داریم فقط منتظر شمریان هستیم. اما وقتی دشمن فشار آورد و تپه را گرفتند، همه رزمندگان برای تک تک رفقا گریه می‌کردند بعد از چند روز یک خبر همه را شوکه کرد یکی از رزمندگان از آن تپه زنده برگشت؛ او گفت، «من طالقانی هستم تو ارتفاعات پیش حسین برهانی بودم خدا خدا کردم تا زنده بمونم فقط به شما بگویم آن زمانی که حسین برهانی برای دشمن رجزخوانی می‌کرد ما هیچ نداشتیم حتی باند برای بستن زخم هم نداشتیم آن زمان که برهانی با فرمانده سخن می‌گفت، دقایقی قبل یک پایش را در اثر ترکش از دست داده بود ولی در آن موقعیت سخت گله نکرد و اظهار عجز نداشت».

سردار احمدیان ادامه داد: همه باید بدانند ریشه اعتقادی جوانان امروز ما، همان باور و اعتقاد جوانان انقلاب است دشمنان انقلاب تا کنون هر کاری کردند تا این باورها را از ما بگیرند نتوانستند؛ چرا که خون شهید در این کشور ساری و جاری است.

وی ادامه داد: در سقوط فاو به فرمانده گفتم رزمندگان به شهادت رسیدند فقط ما ۱۱ نفر ماندیم. فرمانده گفت، مقاومت کنید بعد از مدتی که ۹ نفر به شهادت رسیدند من مدارکم را در خاک پنهان کردم و وقتی به فرمانده وضعیت را اطلاع دادم به ما گفت: فرار کنید هر چند در تیررس دشمن بودیم اما به دستور فرمانده فرار کردیم هنور آن لباس آن روز که فرار کردیم را در خانه دارم تیر به یقه لباسم خورد ولی به بدن ما نخورد و ما توانستیم از دست بعثی‌ها فرار کنیم گویی لایق شهادت نبودیم.

این روایتگر هشت سال دفاع مقدس، خطاب به دانشجویان گفت: شما دخترها و پسرها تا آن روز که صدای «انا المهدی» را از خانه خدا بشنویم پیرو و مطیع تابع محض ولی فقیه باشید و هیچگاه در خانه اهل بیت(ع) را گم نکنید.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۸ آذر ۱۴۰۲ / ۱۲:۰۹
  • دسته‌بندی: مازندران
  • کد خبر: 1402090805574
  • خبرنگار :