به گزارش ایسنا، علی محمد حاضری در یادداشتی که در پایگاه اطلاع رسانی جماران منتشر شده نوشت:
ماجرای هولوکاست که روایتگر جنایات آلمان نازی در مورد یهودیان است انباشته از داستانهایی در باره جنایات ضد انسانی علیه یهودیان است و البته روایت مشهور در این زمینه همان است که صهیونیست ها مروج آن هستند و اتفاقا این مورد از نمونه های منحصر بفردی است که تحقیق و تتبع در باره صحت و سقم و یا تردید درباره جزئیات آن جرم انگاری شده است و لاجرم همین روایت مشهور،مسلم انگاشته میشود و دنیای غرب در واقع حمایت بی قید و شرط از دولت اسراییل را برای خود نوعی ادای دین و جبران مافات در قبال «شرمندگی ناشی از جنایات هولوکاست» قلمداد میکند.
گمان می رود آنچه امروز در باریکه غزه میگذرد و آنچه طی قریب ۸ دهه گذشته بر فلسطینیان مظلوم رفته است تکرار هولوکاست یا هولوکاستی فجیع تر است که این بار در ابعادی خشن تر بدست قربانیان هولوکاست اولیه و با حمایت عاملان همان هولوکاست در حال اجراست.
آنچه امروز در منظر چشم جهانیان و دوربین های رسانه های جهانی میگذرد و حمایت بیقید و شرط غالب کشور های غربی از این جنایات و از همه بد تر بیعملی سازمانهایی که رسالت صلح بانی و تامین امنیت جهانی را بر عهده دارند در جریان هولو کاست اولیه،به هیچ وجه در چنین ابعادی وجود نداشته یا در جریان وقوع ان،این سطح از ناظر و مطلع و گزارشگر و ثبت کننده از وقوع آن ممکن نبوده است.
بی تردید حمله به بیمارستانها،مدارس و، نقاط امنی که امنیت آنها زیر نظر سازمانهای بین المللی تضمین واعلام شده بود،به خطر انداختن جان بیماران و حتی نوزادان نارس و کادر پزشکی این بیمارستانها جنایاتی است که در هولو کاست اولیه نظیرش وجود نداشته است.
به گمان این حقیر،آنچه فراتر از جنایات هولناک در حال وقوع ،آینده جهان و بشریت را تهدید میکند پیامد نظری و اندیشه ای ناشی از بیعملی نهاد های بین المللی و مدعیان حقوق بشر است.
جهان بشریت امیدوار بود بعد از هزاران سال تجربه جنگ و خشونت در فقدان اندیشه ها و نهاد های بازدارنده از جنگ،از نیمه قرن بیستم و بعد از پشت سر گذاشتن یکی از خونبار ترین و فجیع ترین جنگهایی که در نیمه اول قرن بیستم توسط مدعیان پیشرفت و ترقی اتفاق افتاد،بشریت به سطحی از شعور و عقلانیت رسید که بتواند به سازو کارهایی برای پیشگیری از چنین خشونت ورزی هایی دست یابد.
و به این ترتیب،اصل بقای اصلح در پناه رقابت تسلیحاتی کارکرد گذشته خودرا از دست داده باشد و گفت و گو و تعامل گرایی و رقابت های برد برد جایگزین روشهای حذفی گذشته گردد. با فرض چنین دستاوردی، تفکر واندیشه های خشونت طلبی چون داعش و دیگر جریانهایی که اثبات حقانیت و اصالت خود را در پناه خشونت و کشتار مخالف دنبال میکردند برای همیشه اندیشه هایی واپسگرایانه و بدور از عقلانیت بحساب آید، اما تجربه اخیر مردم بی پناه غزه و بی عملی صلحبانان جهانی و بی اعتبار شدن مکانیسمهای مدنی در دفاع از حق وعدل ممکن است به اعتبار یابی مجدد ایدهی انسان گرگ انسان است دامن بزند و رقابت تسلیحاتی و خشونت گرایی توجیه شده یا موجه را به دکترین غالب وجالب تبدیل کند. بی تردید تداوم این بیعملی مدعیان حقوق بشر و نهادهای مدعی صلح بانی ممکن است به جاذبه چنین ایدهای دامن بزند و بر اندیشمندان عالم است که این خطر را جدی بگیرند و برای پرهیز از آن دست به کار شوند.
اگر نهاد های بین المللی نتوانند این جریان جنایت بار را متوقف کنند یقین بدانند خشم حاصله از چنین بی عملی، امید به صلحبانان جهانی را به کلی زایل نموده و بستری مساعد برای توجیه خشونت و خشونت طلبی ایدئولوژیک فراهم خواهد آورد و نسل های فعلی وآینده بسیاری از مناطق جهان را در بر خواهد گرفت.
انتهای پیام