روایت تحلیل‌های کلی؛ امتیاز قرآن

تفکیک روایات موجود در قرآن کار ساده‌ای نبوده و گاهی در برخی از روایات قابل‌ تشخیص نیست که روایت از طرف خدا است یا شخصی که خداگونه سخن گفته و مقصود این است که حرف حق می‌تواند از زبان افراد مختلف شنیده شود.

چهارمین نشست از سلسله جلسات فصل دوم «قرآن به‌مثابه متن ادبی» با عنوان «درس گفتارهای روایت در قرآن» روز یکشنبه (۲۸ آبان ماه) در حالی برگزار شد که با حضور امیر احمدنژاد، مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان، به روایتی از قرآن از داستان حضرت موسی (ع) در سوره غافر می‌پرداخت.

امیر احمدنژاد، در ابتدای این نشست گفت: مهم‌ترین تفاوت شعر و رمان در این است که در شعر، تصاویر در حجم کمی از متن جای داده می‌شود اما در رمان محدودیت کمتری وجود دارد. ما گاهی از زبان خود شخص و گاهی از زبان دانای کل که در حال روایت صحنه است، صحبت می‌کنیم و در هر دو صورت، نگاه می‌تواند درونی و یا بیرونی باشد. دانای کل وقتی در حال روایت است گاهی از درونیات آدم‌ها نیز نقل می‌کند. اینکه روای در روایت خود چه زاویه‌ای را انتخاب می‌کند، تأثیر زیادی در چگونگی روایت دارد. دانای کل صرفاً آن چیزی که اتفاق می‌افتد را روایت کرده و یا اتفاقاتی که از درون سوژه‌ها می‌گذرد را نیز روایت می‌کند و قرآن هر دو گونه را دارد.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: علاوه بر آن ویژگی دیگر قرآن این است که یک تحلیل کلی بیرونی نیز ارائه داده و امتیاز قرآن به‌جز نقل روایت، روایت تحلیل‌های کلی مانند نقل عاقبت سوژه است. در سوره یوسف به‌طور خاص در صحنه‌های مختلف بر این مورد تأکید می‌شود که «خداوند مسلط است بر کاری که می‌خواهد انجام دهد و این‌ها بیشترشان نمی‌دانند». سوره غافر یا مؤمن نیز روایت می‌کند که «ما موسی را با آیات خود و سلطان مبین فرستادیم» و آیات به معنای نشانه‌ها بوده و در اینجا دلیلی ندارد که قرآن جزئیات این آیات را به ما بگوید و خواننده استحضار دارد که این آیات چیست؛ و منظور در اینجا فرستادن به فرعون و هامان و قارون است که هر ۳ اجماع کردند که موسی ساحر کذاب است و هم سحر می‌کند و هم به‌راحتی دروغ می‌گوید. قرآن می‌گوید وقتی‌که ما این را برای آن‌ها فرستادیم، گفتند «پسرهای کسانی که ایمان آورده‌اند را بکشید و زنان آن‌ها را زنده نگه‌دارید و بی‌آبرو کنید.» و هنگامی‌که فرعون مجدداً شروع به کشتن قوم موسی کرد، آن‌ها متحدتر شدند.

او با اشاره به اینکه طبق آیه قرآن، حیله کافران در گمراهی تاریکی و فقط از روی عصبانیت است، افزود: فرعون می‌گوید من را رها کنید تا موسی را بکشم و این نشان‌دهنده ناتوانی او است و بعدازآن فرعون می‌گوید چرا من موسی را بکشم، من نقطه مقابل موسی نیستم؛ موسی باید پروردگار خود را صدا بزند و من خودم رب بنی اسراییل هستم و حریف من رب موسی است نه خود موسی و من باید خود خدا را بکشم؛ و در ادامه فرعون می‌گوید من می‌ترسم این دین، شما را عوض کرده یا در زمین فساد به پا کند و فرعون نگران از بین رفتن دین آن‌ها بود. درواقع فرعون نگران منافع خود است که دین آن را تأمین می‌کند. موسی در خصوص روش فرعون می‌گوید که روش او سو استفاده از دین و سو استفاده از امنیت است. فرعون توان کشتن موسی را ندارد و مردم آن‌قدر به موسی اعتماد دارند که اگر فرعون دست به موسی بزند جامعه به هم می‌ریزد و برای همین هم لفاظی می‌کند و سعی می‌کند موسی را به چیزی متهم کند که موردقبول مردم است. موسی (ع) در گفته‌های خویش گفت که «من به رب خودم و رب شما پناه می‌برم از هر متکبری که به یوم حساب ایمان ندارد.» به دلیل اینکه فرعون خود را رب می‌خواند، در مقابل موسی (ع) نیز خدا را رب خطاب می‌کند و موسی می‌خواهد بگوید این رب من نیست؛ رب من و همه شما است.

مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان خاطرنشان کرد: در اینجا یک شخصیتی (رجل مؤمن) ظهور می‌کند که اسم آن آورده نشده و ویژگی او این بود که مؤمن و غز آل فرعون بود و ایمان خود را کتمان می‌کرد. سرانجام این شخصیت در یک فضایی که احساس کرد ایده کشتن موسی در حال جدی شدن است، گفت: «ای قوم من، شما الآن قدرت دارید و اگر عذاب خدا بیاید، چه کسی می‌خواهد به ما کمک کند.» و فرعون حریف او هم نشده و می‌گوید «من قسم می‌خورم هیچ‌چیز مخفی ندارم و هر چیزی که به شما می‌گویم همان اعتقاد من است و من راه رشد را به شما نشان می‌دهم» و فرعون مجبور به گفتگو با او می‌شود. طبق روایت قرآن، خداوند قلب متکبران جبار را قفل می‌کند.

احمدنژاد یادآور شد: آدمی که خیلی زورگو است، متوجه نمی‌شود که بعد از مدتی دارد خود را به هلاکت می‌رساند. فرعون به‌جای پاسخ دادن گفت «یا هامان» و من می‌خواهم از آسمان‌ها بالا بروم و خدای موسی را پیدا کنم. فرعون می‌گوید احتمالاً موسی دروغ می‌گوید و این اثر فشار افکار عمومی رجل مؤمن است که فرعون نمی‌تواند کاملاً بگوید موسی کذاب است و اینکه می‌خواهد به بالا برود به این دلیل است که بالا رفتن جای غیر شفافی است و معمولاً حاکمیت‌ها وقتی افکار عمومی را از دست می‌دهند، به بازی روی آورده و هنگامی‌ که غیر شفافیت اتفاق می‌افتد، هر چیزی قابل ادعا است.

او اضافه کرد: قرآن در این روایت به‌صورت دانای کل صحبت کرده و در بعضی مواقع نیز تحلیل‌های کلی ارائه می‌دهد ولی در اینجا تحلیل‌هایش از زبان شخصیتی است که خداگونه حرف زده و تفکیک آن مشخص نیست و ما نمی‌توانیم تفاوتی بین رجل مؤمن، موسی و روایت قرآن قائل شویم؛ شاید منظور قرآن این است که حرف حق می‌تواند از زبان هر کسی گفته شود.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۲۹ آبان ۱۴۰۲ / ۱۶:۴۴
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 1402082921588
  • خبرنگار : 50625