سردار حمید طایفه نوروز چهارشنبه ۲۴ آبان در آیین نکوداشت «بانوی فرمانده»، مرضیه حدیدچیدباغ که به همت جهاددانشگاهی واحد همدان برگزار شد، اظهار کرد: در سپاه همدان خیلی با خانم دباغ همدوره و همکار نبودم، بنده بعد از خانم دباغ به فرماندهی سپاه همدان منصوب شدم، در مراسم تودیع و معارفه از او خواستم که از همدان و سپاه نرود که خوشبختانه درخواستم را پذیرفت و دوماهی در خدمت وی بودیم.
وی با اشاره به نقش برجسته و اثرگذار زنان در اسلام، انقلاب و دفاع مقدس به بیان خاطرهای پرداخت و مطرح کرد: در دوران اسارت در اردوگاه موصل بودیم، این اردوگاه به سه قسمت تقسیم شده بود؛ در یکی از آنها افرادی بودند که بصیرت لازم را نداشتند و مخالف روحیه انقلابی بودند و دسته دیگر را افراد انقلابی تشکیل میدادند که بنده در اردوگاه موصل یک به همراه حاجآقا ابوترابی بودم. درگیریهای شدیدی بین این گروهها وجود داشت، یک دسته در پیروی از اسلام دچار افراط شده و از خط خارج شده بود، دسته دیگر نیز در کفر خود از حد خارج شده بود اما یک روز با آمدن چهار اسیر خانم به اردوگاه که فهم و بصیرت لازم را به بهترین شکل به افراد اردوگاه دادند، اوضاع تغییر کرد.
این پیشکسوت دفاع مقدس بیان کرد: یک روز که قرار بود اسرای جدیدی به اردوگاه بیایند، دیدیم چهار دختر اسیر با حجاب چادر به اردوگاه آمدند، با ورودشان اوضاع عجیبی در اردوگاه برپا شد، در اردوگاهی که ما بودیم همه ضجه زده و گریه میکردند و سرود دختران زینب را میخواندند، فضای سنگین و سختی بر اردوگاه حاکم شده بود، در ناراحتی از اسارات خواهرانمان بودیم که متوجه شدیم از اردوگاه مقابل نیز صدایی بیش از اردوگاه ما میآید، آنهایی که ضدانقلاب بودند نیز داشتند برای این دختران اسیر گریه میکردند و ضجه میزدند.
وی ادامه داد: بعد از صحبتهایی که بین اردوگاه ما و آنها انجام شد، متوجه شدیم نکات ارزشی بین آنها و ما زیاد وجود دارد، همه همدیگر را در آغوش گرفتند، این تجربه نشان داد خداوند در وجود ما ایرانیها ارزشهایی را گذاشته که در شرایط سخت پشت هم هستیم و اگر امروز خدای نکرده تهدیدی علیه کشورمان باشد همه با هم، همچون اتفاقی که آن روز در اسارت رخ داد، با هم متحد میشوند.
طایفهنوروز خاطرنشان کرد: یک روز فرمانده عراقی گفت میخواهم با دختران اسیر صحبت کنم، یک فارس زبان بیاید برای ترجمه، یک آزاده که لیسانس ادبیاتعرب داشت، به عنوان مترجم رفت، سرهنگ عراقی در صحبت با این دختران اسیر با ناراحتی گفته بود که شما اسیر شدید و اظهارتأسف کرده و گفته بود شما دختران من هستید، خانم آبا د(که امروز دکتر آباد شده است) محکم و راسخ پاسخی کوبنده به او داده و گفته بود تو دشمن ما هستی و به وقتش سرت را بریده و روی سینهات میگذاریم. فردای آن روز با وجود این جواب تند و تیز فرمانده بعثی همسر خودش را به اردوگاه آورده بود که ببینید نیاز این بانوان اسیر چیست.
این فرمانده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه زنان سرمنشأ تحولاتی در انقلاب و دفاع مقدس بودند، یادآور شد: خانم دباغ با ویژگیهای خاصش، در دستگیری خرابکاران و ضدانقلاب در همدان نقش بسزایی داشت، یک بار گزارشی از خرابکاری در منطقه گنجنامه رسید، به همراه خانم دباغ عازم شدیم، برای انجام عملیات لازم بود سیم تلگرافی را از فاصله دور قطع کنیم، خانم دباغ با شلیک یک تیر سیم را قطع کرد، کاری که کسی توانایی انجام آن را نداشت. این بانوی فرمانده بعد از فعالیتش در سپاه به نقش تربیتی در آموزش و پرورش مشغول بود. هر چند که باید از تجربیات این بانوی مبارز بیشتر در سپاه استفاده میشد.
انتهای پیام