گفت‌وگوی ایسنا با علی مغازه‌ای:

این هنرمندان شرکت در عروسی‌ها را از دست داده‌اند!

این خبر چند روز پیش منتشر شد: «دل‌مراد شکل‌زهی، یکی از آخرین بازماندگان مشهور دهل‌نواز موسیقی بلوچستان به خاطر ناتوانی در پرداخت هزینه داروی خویش که ۴۰۰ هزار تومان قیمت داشت، چشم از این جهان فرو بست.» و موضوع اینجاست که این خبر حقیقت دارد!

درحقیقت مشکلات  هنرمندان موسیقی نواحی ایران سال‌ها است که محل بحث هنرمندان و کارشناسان موسیقی بوده و بارها نسبت به آن تذکر داده شده است ولی در نهایت شاهد تزریق‌های مالی کوتاه مدت به آنها بوده‌ایم که به نظر می‌رسد، درد چندانی از این هنرمندان دوا نکرده است.

علی مغازه‌ای (کارشناس و پژوهشگر موسیقی نواحی) با آسیب‌شناسی این مقوله در گفت‌گویی با ایسنا درباره این امر می‌گوید: فقر و تنگدستی هنرمندان موسیقی نواحی و اخبار ناگواری که هر از چند گاهی درباره مرگ آنها بر اثر تنگدستی یا ناتوانی مالی برای مراجعه به پزشک و خرید دارو منتشر شود، نه جدید است و نه «مورد دل‌مراد شکل‌زهی» آخرین آنها خواهد بود. وضعیت موسیقیدان‌ها و نوازندگان موسیقی نواحی نیز با سایر مردم ایران تفاوت چندانی ندارد؛ فقط با یک تفاوت که آسیب‌های این وضعیت در محیط‌های هنری و زندگی هنرمندان با نبود امنیت شغلی و سلامت روحی و جسمی همراه است که وضعیت دشوارتری را برایشان رقم می‌زند.

او ادامه داد: از میان رفتن یک هنرمند در چنین شرایطی موجب تأسف است ولی به هر حال این هنرمندان در کنار سایر مشکلاتی که گریبانگیر همه مردم است، با مسائل دیگری مانند نداشتن شغل پایدار و نداشتن پشتوانه‌های دولتی که در همه جای دنیا از این دست هنرمندان صورت می‌گیرد، مواجه هستند.

بیمه هنرمندان ماندگار نیست

مغازه‌ای در ادامه به معایب بیمه دولتی هنرمندان که از طریق صندوق اعتباری هنر انجام می‌شود، می‌پردازد و می‌گوید: خواه ناخواه این بیمه، برای هنرمندان موسیقی نواحی ماندگار نیست و درصدی از حق سهم بیمه‌ صندوق اعتباری هنر توسط دولت پرداخت می‌شود و درصدی را هم هنرمند باید بپردازد. بیشتر هنرمندان که از پوشش بیمه‌های شغلی برخوردار نیستند، خود و خانواده خود را به این روش بیمه می‌کنند؛ از این رو در صورت پرجمعیت بودن خانواده آنها، ماهانه باید بیش از دو میلیون تومان سهم حق بیمه پرداخت کنند که بسیاری از هنرمندان توان پرداخت این مبالغ را ندارند. از سوی دیگر اگر یک روز بیشتر از سه ماه حق بیمه خود را پرداخت نکنند، بیمه آنها خود به خود ملغی می‌شود و دوباره باید روند اداری صندوق اعتباری و عقد قرارداد جدید با بیمه را طی کنند که این چرخه‌ تکراری موجب فرسایش روح و روان هنرمند خواهد بود.

مغازه‌ای در ادامه با اشاره به یکی از گفت‌وگوهای اخیر ایسنا که «مدیر انجمن موسیقی چابهار از مشکلی که برای تمدید عضویت فعالان موسیقی چابهار در صندوق اعتباری هنر به وجود آمده خبر داده بود»، می‌گوید: چگونه است صندوق اعتباری هنر از این هنرمندان برای تمدید بیمه‌شان نمونه کار سه سال گذشته را می‌خواهد؟ آن هم در وضعیتی که حتی هنرمندان درجه یک و مشهور هم در این مدت فعالیت چندانی نداشتند. این تناقض‌های قانونی و دست‌وپاگیر، هنرمندان را از گرفتن حق خودشان یا پی‌گیری همین حداقل امکانی که برایشان وجود دارد، مأیوس می‌کند.

این پژوهشگر موسیقی نواحی همچنین به مراحلی که هنرمندان باید طی کنند تا بتوانند از بیمه بهره‌مند شوند می‌پردازد و می‌گوید: اخیرا رییس صندوق اعتباری هنر اعلام کرده است تنها افرادی که تمکن مالی ندارند به طور رایگان از بیمه کامل بهره‌مند خواهند شد. در صورتی که احراز هویت این افراد ساده نیست؛ زیرا برخی از هنرمندان نواحی مثلا در روستاهای اطراف چابهار یا سراوان و البته در سرتاسر ایران زندگی می‌کنند که یا سواد کافی ندارند یا به اینترنت و کامپیوتر دسترسی ندارند؛ به همین جهت نمی‌توانند فرآیند اداری و بارگذاری مدارک در سایت را انجام دهند.

او ادامه می‌دهد: درست است که فرآیند بیمه رایگان ممکن است، پر زحمت باشد و افراد سودجویی هم در این میان خود را به به جای هنرمندان جا بزنند و بیمه کنند ولی به هر حال فرآیندی است که دولت و کارمندان آن باید برایش راه حل پیدا کنند.

هنرمندان موسیقی در نظر برخی مدیران زینت‌المجالس هستند

او ادامه می‌دهد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اگر برای هنر کشور و این هنرمندان ارزش و اعتباری قائل است، باید در میان کارکنان خود افراد توانمند و دلسوزی داشته باشد که به این هنرمندان مراجعه و آنها را بیمه کنند. با اینکه این امر سخت به نظر می‌آید ولی شدنی است؛ زیرا وقتی خبر فوت این هنرمندان در فقر و بیماری منتشر می‌شود، باید موجب شرم و سرافکندگی هر مسئولی باشد که نسبت به این موضوع بی‌تفاوت بوده است. اگرچه در سطح حقوق انسانی و بهره‌مندی عمومی از منابع و امکانات ملی و عمومی نباید هیچ انسانی بر دیگری ارجحیت داشته باشد ولی در عمل شاهد برخی تبعیض‌ها هستیم. هنرمندان‌ به ویژه هنرمندان موسیقی نواحی در نظر مدیران دولتی معمولا زینت‌المجالس هستند؛ در حالی که هنرمندان جزو هویت‌های فرهنگی و ملی کشور ایران هستند و باید از آنها مراقبت کرد.

چرا یک هنرمند از همین رقم‌های ناچیز هم محروم شود؟

او با بیان اینکه بسیار تأسف بار است که یک هنرمند از همین کمک‌های ناچیز هم محروم شود و از دنیا برود، به ذکر نمونه‌ای می‌پردازد و می‌گوید: مثلا استاد علی‌محمد بلوچ که جزو نوادر قیچک‌نوازی بلوچ بود، ۷ سال پیش در پیِ نارسایی کلیه از دنیا رفت. در حقیقت او به علت مشکلات مالی از مراجعه به پزشک پرهیز داشت؛ زیرا گمان می‌کرد هزینه این کار بالاست و در نهایت آنقدر دیر شد که در اوج پختگی و در حالی که تنها ۶۰ سال داشت از بین رفت.

این پژوهشگر ادامه می‌دهد: چطور می‌شود که وقتی در جشنواره‌ها به این هنرمندان نیاز دارند، از آنها دعوت می‌کنند ولی بعدا به گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویی اصلا وجود ندارند؟ کدام یک از این هنرمندان توانسته‌اند تنها مقداری از امکاناتی که به برخی از هنرمندان دیگر در صندوق اعتباری اعطا می‌شود، بهره‌مند شوند؟ به شخصه یک بار مستقیما شنیدم که مدیر کنونی صندوق اعتبار هنر گفت که در مواردی تا دو میلیارد کمک‌ و وام‌های بدون بهره به برخی از هنرمندان داده‌اند اما اگر یک هنرمند بلوچ چنین وامی یا حتی یک دهم این مبالغ را بخواهد آیا می‌تواند آن را دریافت کند؟ دلیل اشاره مستقیم من به این استان این است که سیستان و بلوچستان محروم‌تر است و زمانی که به عنوان نمونه به آن اشاره می‌کنیم، هنرمندان آن در ته یک صف طولانی از نیازمندان مساعدت‌های دولتی قرار گرفته‌اند وگرنه برخی از این مشکلات در آذربایجان، کردستان، خراسان و ... هم هست.

ماه‌هاست جرئت پاسخ تماس‌هایشان را ندارم

او بیان می‌کند که «اکنون ماه‌ها است جرئت پاسخ دادن به تماس‌های تلفن هنرمندان شهرهای مختلف ایران را ندارم؛ زیرا بیش از ۹۰ درصد آنها در تماس‌هایشان درخواست کمک مالی دارند. در صورتی که قبلا اگر تماسی حاصل می‌شد، به جهت احوال‌پرسی یا تعیین یک قرار ملاقات در راستای حضورشان در جشنواره‌های تهران بود و در موارد معدود مشکلات مالی هم مطرح می‌شد که معمولا برطرف می‌شد.»

مغازه‌ای همچنین درباره دعوت هنرمندان موسیقی نواحی به جشنواره‌ها و رویدادهای مختلف و عملی نشدن برخی این دعوت‌ها می‌گوید: دولت برخی از هنرمندان را به حضور در جشنواره‌هایی که در سطح ملی یا منطقه‌ای برگزار می‌شدند، وابسته کرد اما اکنون همان مقدار وابستگی هم از آنها گرفته شده است. برخی از هنرمندان به من می‌گویند که چندین بار از آنها برای حضور در یک جشنواره دعوت شده است، با این حال مدام برگزاری جشنواره یا حضور آنها را در این جشنواره‌ها به تأخیر می‌اندازند. در صورتی که برگزارکنندگان این رویدادها آگاه نیستند که این هنرمندان از همان روزی که با آنها تماس گرفته می‌شود، روی دستمزدی که قرار است به آنها پرداخت شود، حساب می‌کنند و در ذهن خود آن پول را خرج می‌کند و زمانی که این اتفاق نمی‌افتد، دچار آسیب می‌شوند.

او ادامه می‌دهد: بهتر است یا اصلا از این هنرمندان دعوت نکنند یا اگر می‌کنند با برنامه‌ریزی درست و تاریخ دقیق از آنها دعوت کنند.

حتی عروسی‌ها را هم از دست دادند!

مغازه‌ای توضیح می‌دهد که در گذشته شغل اصلی این هنرمندان اجرای موسیقی در عروسی‌ها یا مراسم و آیین‌های مختلف بوده است اما اکنون به علت اینکه هزینه برگزاری این رسوم و برنامه‌ها بالا رفته است، دیگر از آنها دعوت نمی‌شود و در نتیجه هنرمندان دستمزد این مراسم‌ها را هم از دست داده‌اند.

او ادامه می‌دهد: عده‌ای از این هنرمندان هم در قهوه‌خانه‌ها می‌نشستند تا شاید کسی برای اجرا سراغشان برود ولی می‌دانیم که حتی همین قهوه‌خانه‌ها را هم بستند. همچنین هنرمندانی را هم در شهرهای مختلف داریم که مانند کارگران ساختمانی که در یک محل تجمع می‌کنند، به یک جای مشخص در یک میدان یا خیابانی جمع می‌شوند، تا شاید کسی آنها را به عنوان نوازنده دعوت کند و اگر هم به عنوان نوازنده نخواستند، همیشه یک سری وسایل کارگری ساختمانی از قبیل تیشه و گاه بیل و کلنگ همراهشان دارند که به عنوان کارگر ساختمانی هم کار کنند.

در گذشته شغل اصلی این هنرمندان اجرای موسیقی در عروسی‌ها یا مراسم و آیین‌های مختلف بوده است اما اکنون به علت اینکه هزینه برگزاری این رسوم و برنامه‌ها بالا رفته است، دیگر از آنها دعوت نمی‌شود و در نتیجه هنرمندان دستمزد این مراسم‌ها را هم از دست داده‌اندباید منتظر اخبار ناگوار باشیم؟!

این کارشناس موسیقی اقوام درباره اخباری که نسبت به نحوه فوت این هنرمندان و یا شرایط زندگی آنها منتشر می‌شود، می‌گوید: وضعیت زندگی این هنرمندان، چهره فرهنگ و هنر ایران را مخدوش کرده است و از این به بعد هم بدتر خواهد شد؛ زیرا خارج از ایران رسانه‌هایی داریم که به علت اینکه خود خوراک خبری ندارند، منتظر هستند تا چنین اتفاقاتی در ایران رخ بدهد و آنها نیز این اخبار را به نحوی نادرست منعکس کنند که تنها موجب بدتر شدن وضع می‌شود. به هر حال زمانی که درد درمان نشود و بخواهند وضعیت موجود را کتمان کنند و در رویکرد مدیران دولتی نسبت به فرهنگ و هنر بازنگری نشود، همیشه این نوع اتفاقات خواهد افتاد و چنین اخباری همچنان خوراک خبری رسانه‌ها خواهند بود و من معتقدم از این به بعد به حتی اخبار ناگوارتر هم خواهیم شنید.

هر کسی که با زبان محلی می‌خواند، موسیقی‌اش نواحی نیست

در ادامه این مسئله را با او در میان می‌گذاریم که گویا زمانی ایده‌ای مطرح شده بود که آن دسته از تهیه‌کنندگان پاپ را که درآمد خوبی دارند را  موظف می‌کرد در سالن‌های رودکی و وحدت برای هنرمندان نواحی کنسرت برگزار کنند؛ آیا این طرح قابل اجرا بود؟ اصلا اجرای آن درست است؟

مغازه‌ای بیان می‌کند: این موضوع هم نمی‌تواند خیلی موثر باشد؛ زیرا موسیقی‌ که فرهنگ و سنت منطقه‌ای را نمایندگی می‌کند، از کنسرتش استقبال نمی‌شود ولی از طرفی ممکن است از آثار موسیقی که در استان‌های مختلف رایج شده و می‌توان آنها را پاپ محلی خواند، استقبال شود. مثلا این کار را آقای محسن شریفیان در بوشهر انجام می‌دهد و یا در گیلان آقای ناصر وحدتی و همچنین در لرستان نیز آقایان فرج علیپور یا ایرج رحمانپور به همین صورت کار می‌کنند؛ البته باید در نظر بگیریم که این کنسرت‌ها، موسیقی نواحی و سنتی یک قوم و منطقه را اجرا نمی‌کنند؛ زیرا موسیقی نواحی تنها این نیست که یک نفر آهنگی را به زبان لری یا کردی و یا ترکی بخواند.

او ادامه می‌دهد: به هر حال راهکار کمک به موسیقی نواحی برگزاری کنسرت نیست؛ زیرا ناخواسته آنها را به پاپیولار شدن و تجاری و صنعتی شدن هدایت می‌کنیم. پاپ شدن موسیقی این افراد موجب می‌شود از آداب و فرهنگ خود فاصله بگیرند و جز رنگ و لعابی از شهرشان و گویش و لباس و سازهای آن منطقه چیزی از آنها نبینیم که ارزش هنری و فرهنگی و تاریخی داشته باشد.

یک راهکار برای حمایت از هنرمندان موسیقی نواحی

مغازه‌ای درباره راه کمک به این هنرمندان می‌گوید: در تمام دنیا برای موسیقی‌های کلاسیک و فولکلوریک حمایت‌های یارانه‌ای و غیر مستقیم دولتی در نظر گرفته می‌شود. همچنین سازمان‌های مردم‌نهادی در این کشورها وجود دارند که برای این ژانرهای موسیقی، کنسرت‌ها یا در واقع اجراهایی در دانشگاه‌ها و مکان‌های خاص با مخاطبان خاص برگزار می‌کنند و این‌گونه موجب حفظ فرهنگ خود و همچنین ایجاد اشتغال برای فعالان این حوزه‌ها می‌شوند. من پیش‌تر هم گفته‌ام که یکی از راه‌ها این است که ناشران سراغ پیشکسوتان و استعدادهای موسیقی نواحی بروند و از آنها آلبوم‌هایی با رعایت استانداردهای کیفیت اجرا و ضبط منتشر کنند و سپس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیمی از نسخه‌های تولید شده ناشران را خریداری کند و در کتابخانه‌ها و در رویدادهای خاص فرهنگی و هنری به عنوان هدیه به مردم و حاضران و ‌مخاطبان رویدادهای هنری و فرهنگی بدهد تا هم فرهنگسازی کند و هم حمایت از هنرمندان موسیقی نواحی کرده باشند.

انتهای پیام 

  • چهارشنبه/ ۲۴ آبان ۱۴۰۲ / ۱۰:۳۰
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 1402082417520
  • خبرنگار : 71625