قدرت سینما توانست رشادتها، بزرگی ها، فداکاری، دفاع مقدس، نابودی ها و تمام آنچه از یک جنگ بر مردمی نازل میشود را به خوبی نمایش و انتقال دهد.
در همین راستا در درجه اول فیلم سینمایی «سفر به چزابه» و «مزرعه پدری» مرحوم رسول ملاقلی پور بوده و در درجه ثانی و اولی فیلم سینمایی قابل احترام «موقعیت مهدی» هادی حجازی فر هنرمند ترک زبان دیگر می باشد.
شهید مهدی باکری فرماندهی که همسرش از دیدنش هیچ وقت سیر نشد و خواهرش شاکی از اینکه چرا جنازه برادرش حمید را به عقب برنگردانده است!
باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، لشکری از رزمندگان ترک زبان ایران که حاضر نشد ویژه خواری در ناف جنگ را رقم بزند و سرزنش خواهر را به جان خرید و اما گفت یا جنازه همه شهداء و یا هیچ یک...!!
باکری فرماندهی بود که جلوتر از نیروهای خود در خط مقدم حضور داشت و به اعتقاد او فرمانده نباید پشت نیروهای خود باشد.
او بدون لکنت و محافظه کاری در نشست فرماندهان رو به یکی دیگر از فرماندهان لشکرها با گلایه از اینکه من و شما از خط مقدم سالم برگشته ایم یعنی امکان مقاومت بوده و ما نکرده ایم، خواستار حفظ موقعیت در جبهه ها شد.
به زَعم این ابرمرد دوران دفاع مقدس اگر در نقطه ای که هم اکنون قرار داریم مقاومت نکنیم و عقب نشینی نماییم، مجدد برای باز پس گیری همین نقطه که ایستاده ایم باید صدها شهید دیگر بدهیم.
او برای حفظ سنگرش تعدادی نیرو خواست، آنها پشت بی سیم خودش را خواستند تا دست عراقی ها نیوفتد. اما باکری به عقب برنگشت و مقاومت کرد. نیروهایش را تنها نگذاشت و همراه با یارانش شهید و پیکرش در قعر اروندرود آرام گرفت.
همسر شهید باکری او را یوخو یورقونو و قانلی گوز خطاب و شاکی بود از اینکه هیچوقت لباسهایش فرصت خشک شدن پیدا نکرد و شوهرش را یک دل سیر تماشا نکرد!
مهدی باکری علمدار عزت و سربلندی آذربایجان شد و نگارندهِ سرنوشت حمید باکری برای برادرش مهدی باکری نیز شهادتی همگون را از سَر نوشت.
اما با جرأت و صلابت میتوان گفت در شرایط کنونی کشور به این شهید بزرگوار، منش و تفکراتش شدیدا نیازمندیم و ماندن در موقعیت مهدی یکی از پیش شرطهای اصلی برون رفت از وضعیت فعلی می باشد.
انتهای پیام