به گزارش ایسنا، رضا نصری،حقوقدان و تحلیلگر مسائل بینالملل در یک رشته توییت نوشت:
«آتشبس» - جدا از اینکه یک ضرورت بشردوستانه و انسانی است، در عمل به معنی شکست همهجانبه اسرائیل است. شکستی که در این ۷۵ سال نظیرش را تجربه نکرده و هرگز تصورش را هم نمیکرد. شکستی که تبعات بلندمدت برگشتناپذیری - چه در داخل، چه در منطقه و چه در صحنه بینالمللی - برایش رقم خواهد زد.
«آتشبس» یعنی اسرائیل هم در حوزه نظامی ناکام مانده، هم حیثیت بازدارندگیاش را از دست داده، هم در حوزه سیاسی شکست خورده، هم در حوزه گفتمانی و معنایی نابود شده و هم - بدون کوچکترین دستاور ملموس نظامی - مقامات کشوری و لشکریاش را در معرض پیگردهای قانونی به جرم ارتکاب جنایات بینالمللی قرار داده است.
«آتشبس» یعنی افول جایگاه لابیهای متنفذ اسرائیل در واشنگتن و پایتختهای اروپایی و شکلگیری مبارزات مدنی در این کشورها در برابر کمکهای مالی و تسلیحاتی به رژیمی که پیش از این در رسانهها «تنها دموکراسی در منطقه» خوانده میشد و امروز برچسب ننگین «آپارتاید» و «جنایتکار جنگی» و «نسلکش» بر پیشانیاش خورده!
«آتشبس» یعنی پیروزی در اوج، پیش از اینکه اسرائیل جنگ را توسعه دهد و فضای بینالمللی را به سمت مسیر نامعلوم و ناشناختهای هدایت کند. «آتشبس» یعنی آغاز تنش و بحران در سیاست داخلی اسرائیل، تسویه حسابهای خشن جناحی قریبالوقوع، سقوط دولت کنونی اسرائیل و پایان حیات سیاسی نتانیاهو!
برای همین است که دولت کنونی رژیم اسرائیل حتی از کلیدواژه «آتشبس» هراس دارد و دولتهای حامی آن از ادای گریزانند!
پس گفتمانی مبتنی بر «آتشبس» به مراتب هوشمندانهتر از گفتمانی است که «توسعه جنگ» یا «تشدید منازعات» را تداعی میکند. گفتمان تشدید و توسعه منازعات گفتمان مورد پسند اسرائیل است و گفتمان آتشبس، گفتمانی است که حامیان هوشمند فلسطین در سراسر جهان، و میلیونها معترض در خیابانهای آسیا و آفریقا و اروپا و آمریکا آگاهانه فریاد میزنند!
حقیقت این است که پیروزی بر اسرائیل یک ماراتن استقامتی است - همسان با پیروزی بشر بر آپارتاید آفریقای جنوبی - و لازم است صاحبان تریبون در کشور این راهبرد را درک کنند! همانطور که سیدحسن نصرالله - همان استراتژیست هوشمندی که هزاران موشک روی شقیقه اسرائیل کاشته اما بیجا ماشه را نمیچکاند - آن را درک و ترویج میکند!
پس آنکس که جانب «آتشبس» را میگیرد - جدا از ارزشی که برای جان انسان قائل است - «سازشکار» نیست؛ مبارز هوشمندی است که تاریخ جنبشهای آزادیبخش را دقیق خوانده و نکته ضعف اسرائیل را نیز درست تشخیص داده است.
او «سازشکار» نیست! کسی است که میداند ایران زمانی در جدال با اسرائیل به یک پیروزی پایدار دست خواهد یافت که گفتمان و شعارهایش روی پلاکاردهای میلیونها تظاهرکنندهی حامی فلسطین در لندن و پاریس و بروکسل و واشنگتن نقش ببندد تا پایههای حمایت سیاسی و مالی و تسلیحاتی و تبلیغاتی از این رژیم آپارتاید در قلب این پایتختها تَرک بردارد. این اتفاق نیز با «میلیتاریزه» کردن گفتمان هوشمندانه فعلی - و منزویسازی ایران در خانواده جهانیِ حامیان فلسطین - رخ نخواهد داد!
حقیقت این است که «گفتمان آتشبس» نه تنها مغایرتی با اصل حمایت از «مقاومت» ندارد، بلکه مقوم دستاوردها و مکمل اهداف راهبردیایست که مقاومت - با ایستادگی فیزیکی در برابر اشغالگری اسرائیل - در میدان بدست آورده است. دستاوردهایی که اسرائیل امید دارد با توسعه جنگ و تغییر توازن کنونی نابود سازد!
سیاستمدار و فعال مدنی هوشمند ایرانی در این مقطع کسی است که تلاش کند در کنار شعار «آتشبس»، بحث «زرادخانه هستهای اسرائیل»، «تعقیب کیفیری مقامات اسرائیل»، «قطع روابط دیپلماتیک با اسرائیل»، «تحریم نظامی اسرائیل»، «تحریم اقتصادی اسرائیل»...را نیز روی پلاکاردهای حامیان فلسطین در خیابانهای جهان - و روی برگه سخنرانی سیاستمداران و تیتر پیشنویسهای قوانین پارلمانهای کشورهای حامی اسرائیل - به ثبت برساند.
کسی که در پی ترجمه دستاوردهای میدانی مقاومت مردم فلسطین در صحنه سیاسی است، «سازشکار» نیست؛ مترجمی آگاه است که هم دغدغه انسانی و هم درک راهبری دارد!
انتهای پیام