گفتگوی ایسنا با آروند دشت آرای

برندها را جذب می‌کردیم ولی همکاران خودمان فحش می‌دادند!

آروند دشت آرای همزمان با آخرین اجراهای دو نمایش «پدر» و «آوازهای عاشقانه دختر دیوانه» در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر از اقتصاد لرزان تئاتر می‌گوید، از قدرناشناسی‌ها و اظهار تاسف می کند که به جای خوشحالی از موفقیت یکدیگر، شروع به ایرادگیری می‌کنیم. او همچنین تاکید دارد که در این سال‌ها به فحش خوردن عادت کرده است.

او که از سال‌ها پیش کمپانی هنرهای اجرایی «ویرگول» را راه‌اندازی کرده، در گفتگویی مبسوط با ایسنا مفصلا درباره همه این موارد صحبت می‌کند.

این گفتگو درباره  این دو نمایش نیست بلکه درباره شرایط اقتصادی تئاتر و فضایی است که این روزها بر این هنر و فعالان آن حاکم است.

کمی پیش از قرار مصاحبه، خبر درگذشت الهام شکیب، بازیگر و کارگردان تئاتر بار دیگر کام جامعه هنری و دوستان او را تلخ کرد. دشت‌آرای نیز از جمله کارگردان‌هایی است که با الهام شکیب کار کرده بود. گفتگوی ما با همین موضوع شروع شد؛ حس و حال یک گروه نمایشی که از آخرین روزهای تمرینش تا میانه اجرا، با چندین شوک و فقدان رو به رو شده است.

دل و دماغی برای آدم نمی‌ماند

دشت آرای درباره حال و هوای این روزهای گروه خود می‌گوید: ماجرای آتیلا برای همه گروه ما و بخصوص برای خود من شوکی عجیب و اتفاقی آنچنان مهیب بود که می‌توانست تئاتر ما را تعطیل کند ولی به دلیل طرز فکر و روحیه خود او که معتقد بود هر اتفاقی هم که بیفتد، نباید یک جلسه تمرین را لغو کرد و کار باید برقرار باشد، با همین انگیزه کار کردیم که به فاصله اندکی، ماجرای آقای مهرجویی رخ داد و حالا هم که صحبت می‌کنیم، با درگذشت الهام شکیب، دوستی را از دست دادیم که چندین همکاری با هم داشتیم. این شرایط واقعا دل و دماغی برای آدم باقی نمی‌گذارد. گاهی زندگی پر از رنج می‌شود. با این حال ولی من چیزی یاد گرفته‌ام و پای آن هم ایستاده‌ام و معتقدم باید تئاتر کار کرد و با مخاطب در ارتباط بود.

رضا کیانیان و سعید چنگیزیان در نمایش «پدر»

او می‌افزاید: می‌دانم که هر کاری کنیم، در دیگران ذهنیتی ایجاد می‌کند ولی هر شب که تماشاگران را می‌بینم که در این شرایط عجیب اقتصادی بلیت تئاتر می‌خرند و به تماشای نمایش‌مان آمده‌اند، امیدوارتر می‌شوم. وقتی یکسری تماشاگر گاه از نقاط مختلف ایران به تماشای تئاتر می‌آیند، اتفاق جالب توجهی است و این روزها ایجاد این امید در جامعه یکی از مهم‌ترین کارهاست. بنابراین وقتی تصمیم به اجرای تئاتر گرفتم می‌دانستم ممکن است با مخالفت‌ها و نقدهایی مواجه بشوم ولی خیلی برایم اهمیتی نداشت.

باید اقتصاد بخور و نمیر تئاتر بچرخد

او درباره وضعیت هنرمندان تئاتر در دوران سخت کرونا و نیز شرایط اجتماعی سال گذشته توضیح می‌دهد: درباره گروه خودمان صحبت می‌کنم. من یک کمپانی دارم که از ۲۲ سال پیش فعال است و حداقل حدود ۴۵ عضو دارد که به طور مستقیم با آن کار می‌کنند. این اعضا در دوران کرونا بیکار بودند. ما فکرها، ایده‌ها، پروژه‌های بسیاری داریم و چندین کلاس آموزشی که در دوران کرونا تعطیل شد و طبعا برای همه ما مشکلات اقتصادی بسیاری ایجاد کرد. بعد از این همه مسائل، سال گذشته که اجرای «پدر» را آغاز کردیم، ناگهان با شروع ناآرامی‌های اجتماعی، تئاتر دوباره تعطیل شد و همه چیز مسکوت ماند . گروه ما همیشه سالی دست کم دو اجرا و چندین کارگاه آموزشی دارد و من با شاگردانم سالی یک بار کار می‌کردم. وقتی شما یک کمپانی دارید، باید اقتصاد بخور و نمیر تئاتر در آن بچرخد و من یکی از این چندین گروهی هستم که در تمام شاخه‌های تئاتر اعم از گریم، نور، صحنه و ... عضو داریم که بخشی از درآمدشان از راه این کمپانی است.فارغ از این، بحران اقتصادی در تئاتر هم مانند دیگر بخش‌های جامعه وجود دارد و هنرمندان این رشته بالاخره باید از جایی کسب درآمد کنند و اگر نتوانند کار کنند، زندگی‌شان چگونه تامین می‌شود.

جامعه بیش از هر زمان دیگری به تئاتر نیاز دارد

او در پاسخ به اینکه احساس مسئولیت درباره شرایط اقتصادی اعضای گروهش، او را به اجرای کار مُصِر کرده، می‌گوید: به جز احساس مسئولیت، وقتی شما حرفه‌ای می‌شوید، یعنی زندگی‌تان به تئاتر وابسته است. وقتی گروه من ۸ ماه در سال درگیر پروژه‌های گوناگون در یک کمپانی است، نمی‌توان ناگهان همه چیز را تعطیل کرد. ما هر سال ۲۰ بازیگر جدید معرفی می‌کنیم که کم کم وارد بدنه تئاتر می‌شوند. مثل شرکتی هستیم که برنامه و چرخه اقتصادی خود را دارد . همین الان دو سال از برنامه‌هایمان عقبیم. به جز احساس مسئولیت، بحث حرفه‌ای بودن هم مطرح است و موضوع دیگر هم وضعیت جامعه است، که الان بیش از هر زمان دیگری به تئاتر نیاز دارد.

الناز شاکردوست در نمایش «آوازهای عاشقانه دختر دیوانه»

دشت‌آرای درباره ایجاد امید در جامعه به کمک خلق آثار هنری می‌گوید: متاسفانه نگاه اشتباهی که دائم فرهنگ را با سیاست گره بزنی و از آن نتیجه‌گیری کنی، همچنان وجود دارد. من کار تئاتر بلدم و در تمام این سال‌ها حرفم را با تئاتر زده‌ام و خوشحالی ما جمع شدن افراد و توسعه دادن تئاتر بوده است. من جزو نسلی هستم که وقتی تئاتر را شروع کردیم، همه تئاتر ما به چند سالن محدود در تهران خلاصه می‌شد و کم کم توسعه پیدا کرد. ما به تدریج تئاتر را به جایی رساندیم که شبی چندین نمایش در تهران روی صحنه می‌رفت و سالن خصوصی ساختیم و خود من اولین نمایش‌ها را در ۵ سالن تازه تاسیس تئاتر مانند تالار استاد سمندریان، سالن شمس اکو، تالار حافظ و ... روی صحنه بردم. حالا در شرایطی که بدون هیچ کمک هزینه‌ای در یک سالن دولتی کار می‌کنی و تازه ۲۰ درصد از گیشه فروش نمایشت را که تنها حامیان آن مردم هستند، به مرکز هنرهای نمایشی می‌پردازی، گاهی سخنان خیلی بامزه‌ای هم می‌شنوی که نمونه اخیر آن مطالبی درباره تئاتر مستقل است و عده‌ای می خواهند به دلیل حمایت یک شرکت خصوصی از ما، ادعا کنند که نمایش ما مستقل نیست.

تئاتر مستقل چیست؟

او با تشریح ویژگی‌های نمایش مستقل می‌افزاید: تئاتر مستقل به معنای این است که از جایی یارانه، کمک هزینه یا بودجه و ... دریافت نمی‌کند بلکه از طریق خیریه یا فروش بلیت یا اسپانسر بخش خصوصی می‌تواند کسب درآمد کند. اگر بحث اندیشه مستقل باشد که هر کمپانی اندیشه و سبک خاص خود را دارد. اگر شما به عنوان یک گروه نمایشی، با بودجه‌ دولتی کار کنید، یا از جایی سفارش بگیرید و کاری کنید، همچنانکه در جهان هم مرسوم است، این تئاتر، دیگر تئاتر مستقل نیست چون تئاتر مستقل خودش کسب درآمد می‌کند .

زمانی برندها اصلا نمی‌دانستند تئاتر چیست

دشت آرای یادآوری می‌کند: من و یکسری از دوستانم جریانی را از ۱۵ سال پیش آغاز کرده‌ایم، زمانی که وقتی شما با یک کارخانه یا برند درباره حمایت از تئاتر صحبت می‌کردید، اصلا نمی‌دانست تئاتر چیست. به همین دلیل سال‌ها در افتتاحیه نمایش‌هایم مدیران کارخانه‌ها، صاحبان شرکت‌ها و برندها و ... را دعوت می‌کردم که با تئاتر آشنا شوند و کم کم به آن علاقه‌مند شدند. همیشه در این سال‌ها یکی از دردمندی‌های من این بوده که چرا بخش خصوصی وارد تولید تئاتر نمی‌شود.

وقتی همکارانت به جای خوشحالی، هجمه وارد می‌کنند!

او با توضیح قوانین مالیاتی حمایت از آثار هنری در خارج از کشور اضافه می‌کند: در خارج از کشور مرسوم است که هر جایی که از تئاتر حمایت کند، حتما در اقلام تبلیغی‌شان قید می‌شود و آن رقم از مالیات‌شان کم می‌شود ولی اینجا چنین قانونی برای قانع کردن صاحبان برند و کارخانجات خصوصی برای حمایت از تئاتر نداریم و این کار بسیار سختی است. حال در چنین وضعیتی اینکه یک گروه خصوصی بتواند حمایت یک شرکت پر سابقه‌ را جذب کند که اسپانسر کارش بشود، جای خوشحالی دارد. اما ناگهان تعداد زیادی که صحبت‌هایشان ناشی از کم‌دانشی است، هجمه‌ای وارد می‌کنند و حضور این اسپانسر را نافی تئاتر مستقل می‌دانند، به جای اینکه از این اتفاق خوشحال شوند چون آن اسپانسر وقتی به تئاتر علاقه‌مند بشود، از دیگر آثار نمایشی هم حمایت می‌کند.

رضا کیانیان در نمایش «پدر»

دشت آرای اضافه می‌کند: در این شرایط که بچه‌های تئاتر از کوچکترین حمایتی برخوردار نیستند، هرچه چرخه اقتصادی تئاتر پر رونق‌تر بشود، برای ارتقای کیفی آثار نمایشی و بقای این هنر بهتر است ولی اولین کسانی که در این باره شروع به نقد می‌کنند، خود بچه‌های تئاتر هستند و پیش خودت فکر می‌کنی مگر چنین چیزی ممکن است که با هزار و یک فراز و نشیب، بخش خصوصی را راضی به سرمایه‌گذاری در تئاتر بکنی و بعد یکسری از همکاران خودت آن را نقد کنند و نافی تئاتر مستقل بدانند؟!

عده‌ای می‌خواهند کار نکنند و غر بزنند!

این کارگردان طرح این مباحث را ناشی از ناآگاهی افراد دانست و توضیح داد: متاسفانه کسانی که چنین مباحثی را مطرح می‌کنند، شناختی از اقتصاد تئاتر ندارند و فقط دنبال ایراد گرفتن از کسانی هستند که کاری می‌کنند و خودشان هم می‌خواهند فقط غر بزنند و انتقاد کنند و پشت یکسری چیزها یا اتفاقات اجتماعی پنهان شوند.

او در پاسخ به اینکه برخی معتقدند اجرای همزمان دو نمایش در یک سالن به دلیل استفاده از رانت است، توضیح می‌دهد: این حرف‌ها به دلیل نداشتن آگاهی کافی از تئاتر است. این سالن در این بازه زمانی در اختیار من بوده و تصمیم گرفته‌ام به جای یک کار ، دو کار در آن اجرا کنم. سالن اصلی طوری نیست که بتوان در اختیار دو گروه قرار بگیرد. الان هم من از یک دکور برای دو اجرا استفاده می‌کنم . ما از زمان مرده سالن برای اجرای دیگر استفاده کرده‌ایم. این رانت است؟ من حق دارم هر سال یا دو سال یک بار در بهترین سالن تئاتر کشورم کار کنم. رضا کیانیان که پیشکسوت ماست، حق دارد در تالار اصلی تئاتر شهر روی صحنه برود. اگر قرار باشد این سالن را به ما ندهند، به چه کسی بدهند؟ جزو کسانی هستم که ۲۲ سال است در تئاتر این کشور دارم کار می‌کنم و رزومه‌ام مشخص است. خیلی خوشحالم که این نمایش را با رضا کیانیان کار می‌کنم که در این سن و سال این چنین پر انرژی روی صحنه می‌رود.

مسابقه چه کسی مردمی‌تر است

دشت آرای خاطرنشان کرد: به نظرم هر کنش اجتماعی بدون فرهنگ و تولید اثر راه جایی نمی‌برد. الان سینمای ما واقعا از هر جهت مشکل دارد به دلیل همین برخوردهای انقباضی و مخلوط کردن همه چیز با یکدیگر. در حالیکه هر نوع کنشی در جامعه که منجر به یک گفتمان شود، درست و پیش‌برنده است اما اگر هر حرکتی، فرهنگ یک کشور را نشانه بگیرد، یعنی هویت آن را نشانه گرفته و برای کسی که دغدغه فرهنگ کشورش را دارد، نسخه درستی نیست بلکه با پیچیدن این نسخه، همه آن چیزهای ارزشمندی که می‌توان با آنها پز فرهنگی داد، مانند تئاتر، سینما، گالری‌ها و ... از بین می‌رود. این تفکر ناشی از تحلیل اشتباه و هیجان‌زدگی است و برآمده از مسابقه چه کسی مردمی‌تر است.

با کلی بدهی مانده بودیم

در شرایطی که خیلی‌ها کار نمی کنند، اجرای همزمان دو نمایش با کارگردانی دشت‌آرای، پرسش دیگری است که او در پاسخ به آن می‌گوید: اجرای همزمان این دو نمایش چند دلیل دارد؛ اولا اینکه سال گذشته اجرای «پدر» نیمه کاره ماند و ما با کلی بدهی ماندیم و باید پول سرمایه‌گذار را برمی‌گرداندیم. به جز بدهی، نمایشی بود که رضا کیانیان ۷۲ ساله بازی درخشانی در آن داشت و هیچ دلم نمی‌آمد که این همه زحمت نیمه کاره رها شود. از سوی دیگر ما گروهی هستیم که مدام برنامه و پروژه داریم و فکر کردیم حالا که سالن داریم، یکی دیگر از ایده‌های خودمان را اجرایی کنیم.

تمرین کمپانی بودن

او یادآوری کرد: سال‌ها پیش در مرکز مطالعات قشقایی این ایده را داشتیم که وقتی سالن در اختیار گروهی است، آن گروه، کمپانی بودن را تمرین کند. با این نگاه، اگر زمان داشتم، صبح‌ها هم کار کودک اجرا می‌کردم چون تعریف کمپانی همین است. با تمام احترامی که برای مخالفان اجرای تئاتر در این مقطع قائل هستم، اتفاقا ایده من این است که الان باید اجرا کرد. من هرگز تئاتر را تعطیل نمی‌کنم، این درسی است که یاد گرفته‌ام و موظفیم تئاتر را همیشه زنده نگه داریم و علیرغم اینکه کار راحت‌تر شاید این بود که این همه به خودم فشار نیاورم که همزمان دو پروژه را جلو ببرم ولی چون به کار کردن معتقدم، این سختی را متحمل می‌شوم. ما یک تولید جدید داریم که «آوازهای عاشقانه دختر دیوانه» است و به جز آن تولید دیگری با هنرجویانم دارم که آن را هم باید اجرا کنیم و نمی‌دانم چرا اینها عجیب است. ما یک گروه حرفه‌ای تئاتر هستیم و این پروژه‌ها الان به طور مستقیم به سفره ۸۰ نفر نان می‌برد.

نوید پورفرج در نمایش «آوازهای عاشقانه دختر دیوانه»

چرخ اقتصادی تئاتر باید بچرخد

او با اشاره به مطالعاتی که درباره اقتصاد تئاتر داشته است، ادامه می‌دهد: سال‌ها بر اقتصاد تئاتر کار کرده‌ام که موضوع بسیار مهمی است چون چرخه اقتصادی تئاتر باید بچرخد که این هنر تدوام پیدا کند، با هیچ منطقی متوجه نمی‌شوم که در این شرایط اقتصادی تئاتر، کسانی که زندگی‌شان وابسته به این هنر است، چگونه باید زندگی کنند. هنرجویانی که با قیمت‌های گزاف آموزش تئاتر می‌بینند، چگونه باید وارد این حرفه بشوند. نمی‌شود از یک طرف تئاتر را تعطیل کنیم و از طرف دیگر بازیگر و کارگردان تربیت کنیم. اینها کجا باید حرفه‌ای شوند.

آتیلا پیدا شد و از ما حمایت کرد

دشت آرای دورانی را یادآوری می‌کند که ورود جوانان به تئاتر شهر بسیار دشوار بود و ادامه می‌دهد: زمانی که خیلی جوان بودیم و ما را به تئاتر شهر راه نمی‌دادند، کسی مانند آتیلا پیدا شد و از ما حمایت کرد . آن زمان فقط تئاتر شهر را داشتیم ولی الان این همه سالن اضافه شده. تئاتر علیرغم اینکه هیچ کمکی به آن نشده، به صورت خودجوش خود را توسعه داده دست کم در تهران.

ممکن بود قبلا به خودم شک کنم ولی حالا نه

او با اشاره به رشد سالن‌های تئاتر در سال‌های اخیر اضافه می‌کند: قبل از کرونا ۴۳ سالن فعال تئاتر داشتیم، این آمار شوخی نیست و برای آن رنج برده شده. خیلی از ما زندگی‌مان را بر این موضوع گذاشته‌ایم. وقتی اولین بار در سالن ایرانشهر نمایش «سگ سکوت» را اجرا کردم، یک سال بود که سالن ساخته شده و کسی حاضر نبود در آن کار کند. من این نمایش را اجرا کردم و چقدر هم فحش خوردم که می‌گفتند اجرا در این سالن، باعث قطع سوبسید تئاتر می‌شود، از قیمت بلیت نمایش و حضور سلبریتی‌ها در آن انتقاد کردند و ... ولی بعد از اینکه آن اجرا موفق شد، ناگهان دیگر برای گرفتن نوبت اجرا در سالن سمندریان باید مدت‌ها منتظر می‌ماندی . آن زمان ممکن بود به خودم شک کنم که دارم اشتباه می‌کنم چون برچسب می‌زدند که من دارم تئاتر را تجاری می‌کنم در حالیکه به چرخش اقتصادی تئاتر اعتقاد داشتم.

هنر را با سیاست گره نزنیم

دشت آرای در پاسخ به اینکه بحث اقتصادی همیشه در هنر و بخصوص تئاتر یک تابو بوده و گویی هنرمند همواره باید درویش مسلک باشد، می‌گوید: این یک ایده چپی است که حالا همان نگاه هم تئاتر را با سیاست گره می‌زند. اگر الان کسی از تئاتر درآمد هم داشته باشد، با این وضعیت اقتصادی، تازه به آن زندگی درویش مسلکی می‌رسد. درآمد تئاتر واقعا خنده‌دار است و اصلا با دیگر رشته‌های هنری قابل مقایسه نیست و نکته بعدی اینکه برخی از این معترضان، در سریال و سینمایی و شبکه نمایش خانگی کار می‌کنند ولی تئاتر را تحریم می‌کنند. 

هر انتخابی، قابل احترام است

او ادامه می‌دهد: من کسی را نقد نمی‌کنم چون هر کس دیدگاه و اعتقاد خود را دارد و انتخابش قابل احترام است ولی شخصا تنها کاری که از من برمی‌آید، اتفاقا تئاتر کار کردن است و معتقدم تنها جایی که می‌توانیم نقطه اثری باشیم، همین تئاتر است. اگر می‌توانم شبی هزار و اندی تماشاگر را برای دیدن دو نمایش به تئاتر شهری جذب کنم که تا دم درش بوی جیگر و خوئک می‌آید و فضای پیرامون اینجا تا این اندازه به تئاتر بی‌ربط است، کار کوچکی نکرده‌ام.

از تئاتر شهر که بیرون بزنی، بوی جیگر می‌زند زیر بینی‌ات

او با ابراز تاسف از وضعیت پیرامونی تئاتر شهر می‌افزاید: پایت را که از اینجا بیرون می‌گذاری، لباس زیر می‌فروشند و بوی جیگر زیر بینی‌ات می‌زند در حالیکه می‌توان این کسب و کار را به جای دیگری برد . اینجا قرار است محیط امن فرهنگی باشد. وقتی نتوانستیم از فضاهای فرهنگی‌مان محافظت کنیم که به این وضعیت رسیدند، صحنه این مجموعه تنها سنگر باقی مانده ماست، اینکه می‌گوییم این سالن دولتی است نه به معنای آنکه متعلق به دولت است بلکه مال ملت است و دولت متولی برنامه‌ریزی برای آن است. هنرمندان بزرگی در همین تالار اصلی روی صحنه رفته‌اند و حالا اگر ما این را رها کنیم، چه کسی قرار است در آن روی صحنه برود؟!

جامعه برای بقا به امید نیاز دارد

او اضافه می‌کند: واقعا نمی‌دانم چقدر ایستادن بر سر این اعتقاد درست است ولی این را می‌دانم که متاسفانه جامعه ما نمی‌تواند به اعتقادات یکدیگر احترام بگذارد. دردناک است چون یک جامعه حتی برای زنده ماندن و ایستادگی بر اعتقادات خود باید امید و نشاط و حال خوبی داشته باشد. جامعه‌ای که کنسرت و تئاترش تعطیل شود و دورهمی اجتماعی نداشته باشد، انگیزه‌ای برای حرکت ندارد.

پذیرای گفتگو نیستیم

او با تایید اینکه جامعه ما در این مدت خیلی آسیب دیده است، ادامه می‌دهد: متاسفانه پذیرای گفتگو نیستیم و این وضعیت در فضای هنری بیشتر و پذیرش یکدیگر برایشان سخت‌تر شده است. البته این مساله جدید نیست. من دائما در فضای کاری‌ام و به دلیل تصمیم‌هایی که گرفته‌ام، تحت حمله و فشار بوده‌ام ولی در ادامه، جریانی راه افتاده. انگار تو مسیری را باز می‌کنی و فحشش را هم می‌خوری و بعد دیگران هم می‌بینند گویی می‌توان این راه را هم انتخاب کرد.

خسرو پسیانی در نمایش «پدر»

دشت آرای ادامه می‌دهد: از همان زمانی که تالار حافظ را با چندرغاز افتتاح کردم یا بحث تهیه کنندگی در تئاتر یا همکاری با چهره‌های شناخته شده را شروع کردم، همیشه این حرف‌ها بوده ولی معتقدم تئاتر به حضور اینها نیاز دارد . وقتی مردم تنها حامی این تئاتر هستند، تو باید با بازیگران مردمی همکاری کنی که بتوانی این چرخه را داشته باشی. اینها حرف‌های تخصصی درباره تولید تئاتر است.

باید از موفقیت سجاد افشاریان خوشحال باشیم

او تاکید می‌کند: به عنوان تهیه‌کننده حرفه‌ای تئاتر باید سواد این را داشته باشم که بتوانم در مورد تولید تئاتر حرف بزنم. مثلا درباره سجاد افشاریان، فارغ از اینکه کارش را دوست داشته باشیم یا نه، اتفاق بسیار قابل‌توجهی است که کسی با یک نمایش تک پرسوناژه، تمام صندلی‌های تالار اصلی را پر کرده است. باید از این موضوع خوشحال باشیم و راه موفقیتش را کشف کنیم.

به جای تئاتر، سریال ترکی ببینند؟!

دشت آرای با ابراز خرسندی از استقبال مردم از آثار نمایشی ادامه می‌دهد: خیلی خوشحال‌کننده است که هر شب این همه آدم در این شهری که تفریحات ناسالم، کم ندارد، به جای آلوده شدن به آنها، تئاتر را انتخاب کرده‌اند. ممکن است آنها بعد از دیدن نمایش در کافه‌ای بنشینند و درباره آن صحبت کنند، یعنی این چرخه فرهنگی و اقتصادی همچنان ادامه پیدا می‌کند و این خیلی بهتر این است که سریال ترکی یا ایران اینترنشنال ببینند. به هر حال این موفقیت است. حالا من می‌توانم حسادت کنم و آن را عوام‌فریبی بدانم ولی چرا این حرف را می‌زنید. چرا از موفقیت یکدیگر خوشحال نیستیم و دایما علاقه داریم که کسانی را که کاری می‌کنند، بزنیم و کارشان را زیر سئوال ببریم و اشتباه بدانیم در حالیکه می‌توانیم دلایل موفقیت آنان را بررسی کنیم و از آن بهره ببریم.

ما فقط یکدیگر را قبول نداریم

این کارگردان اضافه می‌کند: اگر ما سندیکای یا جامعه متحدی می‌داشتیم و به دلیل اعتراض به مساله‌ای، کار را تعطیل می‌کردیم، این موضوع قابل درک بود ولی ما چنین اتحادی نداریم و فقط یکدیگر را قبول نداریم. همه جای دنیا تئاتر چنین است ولی در ایران خیلی بیشتر چون همیشه امکانات خیلی کم بوده و توسعه تئاتر هم خیلی سخت. مثلا آتیلا با روحیه خاصی که داشت، همیشه می‌خواست آدم‌ها را کنار هم نگه دارد و جالب بود که می‌توانست آینده را ببیند و دوست داشت یک سالن تئاتر داشته باشد و مدام در آن کار کند.

کار کردن با رضا کیانیان مانند آتیلا بسیار لذتبخش است

دشت‌آرای که از بازی رضا کیانیان در نمایشش بسیار خوشنود است، به یکی دیگر از مشکلات فرهنگی کشورمان اشاره می‌کند و می‌گوید: مشکل دیگر ما، قدرناشناسی است. کسی مانند رضا کیانیان ۵۰ سال است در هنر این کشور کار می‌کند. حالا اگر چیزی گفت که به مذاق شما خوش نیامد، باید این اندازه صریح در فضای مجازی جواب بدهید. من بارها به خاطر آتیلا، محمد چرم‌شیر و رضا کیانیان مجبور شده‌ام با همسن و سالان خودم درگیر شوم. اگر امروز به بزرگترهایمان احترام نگذاریم، فردا منتظر نباشیم نسل بعدی به ما احترام بگذارد. اگر هر یک از ما به ۷۰ سالگی رسیدیم و همچنان پرانرژی بودیم و همچنان تماشاگر داشتیم، خیلی افتخار می‌کنم به حضور رضا کیانیان و این بازی درخشانش. تمرین با او بسیار لذتبخش است و کار با او مانند آتیلا بسیار دلپذیر است. حالا اگر ما تئاتر را تعطیل کرده بودیم و آقای کیانیان در خانه‌اش نشسته بود، چه ارزشی داشت.

عکس‌ها از کیارش مسیبی

انتهای پیام

  

  • سه‌شنبه/ ۲۳ آبان ۱۴۰۲ / ۰۸:۰۹
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 1402082316475
  • خبرنگار : 71342