به گزارش ایسنا،« این موضعگیریها جلوی محو شدن اسرائیل را نمیگیرد! » عنوان یادداشت روز در روزنامه کیهان به قلم جعفر بلوری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
یکی از مهمترین تفاوتهای این جنگ با جنگهای قبلی، طرفهایی هستند که درگیر آن هستند. اگر پیش از این صهیونیستها فقط با جبهه حزبالله لبنان یا مثلا جهاد اسلامی وارد جنگ میشدند، این بار با تمام جبهههای مقاومت در منطقه درگیرند. اکنون که در حال مطالعه این یادداشتید، حزبالله لبنان، انصارالله یمن و مقاومت عراق نیز در کنار حماس مشغول نبرد با صهیونیستها هستند. اینها گروههایی هستند که رسما اعلام کردهاند وارد جنگ شدهاند. چه بسا گروههای دیگری نیز در این بین حضور داشته باشند که ما بیاطلاعیم! همین امر کار را برای صهیونیستها بسیار سخت کرده است چرا پیش از این، تنها با یکی از این گروهها که وارد جنگ میشدند، خسارات و تلفات سنگینی دریافت میکردند.
آمادگی بینظیر نیروهای مقاومت در این جنگ -به ویژه آمادگی حماس-، یکی دیگر از آن تفاوتهاست. در اثبات این ادعا کافی است رجوع شود به واکنشهایی که کارشناسان در سرتاسر دنیا به عملیات
۷ اکتبر(۱۵ مهر) نشان دادهاند. شکستن هیمنه اسرائیلی که خود را چهارمین ارتش قدرتمند دنیا معرفی میکرد طی فقط ۲۰ دقیقه و ۴۰ کیلومتر نفوذ به عمق رژیمی که گفته میشد، قویترین ساختار و سازمانهای اطلاعتی دنیا را دارد طی فقط چند ساعت میتواند به خوبی تفاوت این جنگ با جنگهای قبلی را به نمایش بگذارد. به گفته
«سرلشکر فایز الدویری»، کارشناس برجسته نظامی در برنامه تلویزیون الجزیره، نیروهای فلسطینی در نبرد با ارتش تلآویو به روش خاصی میجنگند و «رزمندگان القسام در غزه در نبرد زمینی بهتر از سربازانی که از معتبرترین مؤسسات نخبگان جهان فارغالتحصیل شدهاند عمل میکنند.»
تفاوت بعدی این جنگ با جنگهای قبلی، در میزان توحشی است که صهیونیستها از خود نشان دادهاند و ضربه سنگینی که در ۷ اکتبر از حماس خوردند میتواند، یکی از دلایل آشکار شدن ماهیت وحشی آنها باشد. تعداد بالای شهدای غیر نظامی در میان فلسطینیها، مهمترین سند این ادعاست. طبق آخرین گزارشهای رسمی، چیزی بالغ بر ۱۰ هزار
و ۶۰۰ فلسطینی فقط در غزه به شهادت رسیدهاند که نزدیک به ۴۲۰۰نفر آنها کودک و نوزاد و حدود ۵۰۰۰ نفرشان نیز زن هستند. یک بار دیگر به اعداد نگاه کنید. داعش با آن میزان توحش طی سالهایی که در عراق و سوریه یکه تازی میکرد، این قدر که صهیونیستها طی سی و چهار روز گذشته زن و کودک کشتند، زن و کودک نکشت! این که چرا صهیونیستها وقتی زورشان به نیروهای مسلح مقاومت نمیرسد، زنان و کودکان را میکشند نیز موضوعی است که پیش از این در همین ستون با عنوان «صهیونیستها به این دلایل کودکان را میکشند» به طور مفصل آن پرداختهایم.
«واکنش غرب به ویژه آمریکا هیچ گاه این طور رسوا نبوده است» تفاوت بعدی موجود در این جنگ و جنگهای قبلی است. این بار میبینیم رهبران غرب به ویژه آمریکا صراحتا میگویند، مخالف آتشبس و ارسال کمکهای بشر دوستانهاند. آنها وقتی با موضوع «کودککشی» صهیونیستها مواجه میشوند نیز بدون اشاره به ۳۵ هزار تن مواد منفجرهای که به صهیونیستها دادهاند میگویند: «معتقد نیستیم که در غزه نسلکشی در جریان باشد...به اسرائیل توصیه میکنیم مراقب غیر نظامیان باشد.»
(جان کربی، هماهنگکننده ارتباطات راهبردی در شورای امنیت ملی آمریکا). به جرات میتوام گفت، غربیها در هیچ دورهای مثل این بار، این اینقدر «رو» و «صریح» از نسلکشی دفاع نکردهاند. به عنوان فقط یک مثال، به نوع واکنش غرب به آمارهایی که کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان درباره کشتهشدگان در اوکراین و غزه منتشر کرده رجوع کنید و این رسوایی را به چشم خود ببینید. تعداد تلفات غیر نظامی اوکراین طی ۶۲۳ روز جنگ با روسیه با تعداد شهدای فلسطینی طی این ۳۴ روز، اصلا قابل مقایسه نیست. اما غرب به همین بهانه، سنگینترین و بیسابقهترین تحریمها را در هر حوزهای که تصور کنید - از ورزشی و اقتصادی تا رسانهای و سیاسی- علیه روسیه وضع و با بدترین و شدیدترین ادبیات علیه مسکو موضع گرفت.
محکومیتهای جهانی و فشارهایی که افکار عمومی در جهان و حتی در سرزمینهای اشغالی علیه صهیونیستها وارد میکنند نیز به نوعی بیسابقه است. طی این سی و چهار روزی که از آغاز جنگ میگذرد، از غرب تا شرق عالم علیه صهیونیستها تظاهرات برگزار شده است. در برخی از این کشورها مثل آلمان، فرانسه و انگلیس حتی قوانینی
علیه تظاهرات ضد صهیونیستی وضع و معترضان را به جریمههای نقدی و حبس محکوم میکنند با این حال، مردم همچنان به خیابانها میآیند. بسیاری از هنرپیشههای در سطح هالیوود و غیرهالیوود، ورزشکاران و قهرمانان، خوانندگان و هنرمندان در سرتاسر دنیا، آثار یا مدالهایشان را تقدیم کودکان غزه میکنند، یا به شکلی موضع ضد صهیونیستی خود را به نمایش میگذارند. ترکیه ۵۰ درصد از میزان تجارتش با صهیونیستها را کاهش داده، بولیوی روابط خود را با این رژیم به طور کامل قطع کرده، بحرین، چاد، شیلی، کلمبیا، هندوراس، اردن، آفریقای جنوبی و ترکیه نیز تمام دیپلماتهایشان را از این سرزمین اشغال شده خارج کردهاند. هزاران متخصص، سرمایهگذار، پزشک و...سرزمینهای اشغالی را ترک کردهاند و مهاجرت معکوس، شتاب حیرتانگیزی به خود گرفته است و....
اما پاسخ این سؤال مهم که «سرنوشت این جنگ چه خواهد شد؟» ارتباط مستقیمی دارد با همین تفاوتهایی که ما اینجا به برخی از آنها اشاره کردیم. صهیونیستها در این جنگ در همه حوزهها-چه نظامی و سیاسی و چه اطلاعاتی و حیثیتی و اجتماعی- ضربه سختی خوردهاند و جنایات جنونآمیزشان میتواند با هدف تسکین درد و سوزش همین ضربات هم باشد. این که رهبران کشورهای غربی بلافاصله پس از ضربه ۷ اکتبر به اسرائیل سرازیر شدند نیز نشان داد، آنها هم عمق این ضربات را درک کردهاند. امروز دیگر مسئله، مسئله «بودن یا نبودن» است. صهیونیستها که اکنون اداره تمام امورشان را دربست به آمریکاییها سپردهاند، به این نتیجه رسیدهاند که، یک بار برای همیشه باید تکلیف غزه و حماس روشن شود چون، حماسی که بتواند چنین ضرباتی را وارد کند، از این به بعد، ضربات دردناکتری را هم میتواند وارد کند. فلسطینیها هم دیگر نمیتوانند، محاصره، اهانت به مسجدالاقصی، ترور و به طور کلی، روندی را که دهههاست بر آنها تحمیل شده، تحمل کنند. آنها هم میخواهند یک بار برای همیشه، قال قضیه را بکنند. وقتی طرفین
یک جنگ به نتیجهای جز «برد یا باخت» فکر نکنند، میتوان پیشبینی کرد، این جنگ طولانی، سخت و سرنوشت ساز خواهد بود. هم میدان نبرد و هم میدان افکار عمومی، به نفع فلسطینیهاست و صهیونیستها طی این سی و چهار روز، هیچ دستاوردی که نشان دهد، پیروز میدانند، نداشتهاند. تنها هنر آنها در این مدت، کشتن زنان و کودکان بوده و همین که تهدید به انجام حمله اتمی میکنند، نشان میدهد، در هر دو میدان، قافیه را باختهاند. جبههای که در حال پیروزی باشد، این طور با تهدیدات اتمی، خودزنی نمیکند.
این جنگ احتمالا طولانی خواهد بود، صهیونیستها هم به کودککشی خود ادامه خواهند داد اما با دو دو تا چهارتای زمینی هم اگر محاسبه کنیم، در برابر این همه فشار، این همه خسارت و این همه تلفات که سعی میکنند پنهانش کنند، بیش از این دوام نخواهند آورد. فراموش نکنید که برای نخستین بار تمام جبههها از یمن و لبنان تا عراق و غزه و...به روی صهیونیستها باز شده است. صهیونیستهایی که سال ۲۰۰۶ حریف یک حزبالله لبنان نشدند چطور میتوانند حریف تمام این جبهه باشند؟ نگارنده معتقد است همین «مهاجرت معکوس» به تنهائی میتواند اسرائیل را محو کند. تلفات سنگین و مهاجرت معکوس اگر جدی نبود، صهیونیستها به اجیر کردن مزدور از سراسر اروپا با حقوق ماهی حدود یک میلیارد تومان، اقدام نمیکردند.(روزنامه اسپانیایی اِل موندو همین دو روز پیش) شاید هزینه و سلاحهای این جنگ را آمریکا، آلمان و چند کشور مرتجع عربی تامین کنند اما، زمان به هیچ وجه به نفع صهیونیستها نیست و جنگ طولانی با شرایطی که بالا به گوشهای از آنها اشاره کردیم، صهیونیستها را رفته رفته محو خواهد کرد و موضعگیریهای سخیف برخی در کشور که معتقدند، آمریکا با یک دکمه میتواند بزرگترین قدرت منطقه یعنی ایران را نابود کند، شاید باعث به درد آمدن دل ساکنان مظلوم غزه شود، ولی نمیتواند جلوی محو شدن اسرائیل را بگیرد!
انتهای پیام