یک جامعه‌شناس تشریح کرد

بازماندگی از تحصیل ریشه در کجا دارد؟

یک جامعه‌شناس گفت: با گذاشتن آمار بازماندگان از تحصیل در کنار حدود ۱۰ میلیون نفر افراد بی‌سواد کشور متوجه می‌شویم که ما چه وضعیت وخیمی را در حوزه بازماندگی از تحصیل شاهد هستیم.

مجید فولادیان شامگاه چهارشنبه ۳ آبان در نشستی با عنوان «نابرابری آموزشی در ایران؛ بازماندگی کودکان از تحصیل، ریشه‌ها و راهکارها» که در محل پژوهشکده ثامن برگزار شد، ضمن یادآوری شهادت کودکان در غزه عنوان کرد: همانطور که وقتی می‌خواهیم مسئله‌ای مثل جنگ اسرائیل و غزه را ببینیم باید آن را به لحاظ تاریخی مورد بررسی قرار می‌دهیم، در مسائل اجتماعی نیز باید مسائل را به صورت تاریخی ببینیم.

وی ادامه داد: در صورتی که مسائل به شکل تاریخی مورد بررسی قرار نگیرد، برساخت ساخته می‌شود. همانطور که در جنگ غزه برساخت می‌سازند. اسرائیل خیلی خوب این کار را انجام می‌دهد و براساس برساخت‌هایی که می‌سازد انگار همیشه مظلوم واقع می‌شود. اگر خشونتی در حال اعمال است این خشونت در یک پروسه زمانی در جامعه‌ای تولید می‌شود و خود را با چیزی با عنوان جنگ بازنمایی می‌کند؛ باید مساله را عمیق و تاریخی دید.

این جامعه‌شناس در رابطه با آمار کودکان بازمانده از تحصیل خاطرنشان کرد: بر اساس آمار سال ۱۳۹۵ و آخرین سرشماری انجام شده در ایران ما حدود ۲.۵ میلیون کودک بازمانده از تحصیل داریم. این عدد با عددی که از طرف آموزش و پرورش اعلام می‌شود تفاوت فاحشی دارد. تفاوت از اینجا است که آموزش وپرورش در گزارش‌های خود خطایی جدی را مرتکب می‌شود. این خطا ناشی از آن است که آموزش و پرورش در خصوص آمار کودکان بازمانده از تحصیل مابه‌التفاوت میزان جمعیت بین بازه‌هایی مثل ۷ تا ۱۷ سال و ثبت‌نامی‌های خود را به عنوان این آمار اعلام‌ می‌کند.

فولادیان با اشاره به دقت موجود در سرشماری‌ها، اضافه کرد: براساس این دقت و با توجه به اینکه سرشماری در آبان ماه انجام می‌شود، از فرد نمی‌پرسند که آیا در مدرسه ثبت‌نام کرده‌اند یا خیر، بلکه می‌پرسند آیا به مدرسه می‌روی؟ ممکن است بسیاری از افراد در مدرسه ثبت نام کنند ولی به مدرسه نروند.

وی با تاکید بر اینکه عدد کودکان بازمانده از تحصیل بسیار بالا است، ادامه داد: با توجه به دوره کرونا و بحران‌های ناشی از آن در آموزش و پرورش و همچنین افزایش مشکلات ناشی از مسائل اقتصادی، این آمار در حال حاضر و به طور جدی بیشتر است. با گذاشتن این آمار در کنار حدود ۱۰ میلیون نفر افراد بی‌سواد کشور متوجه می‌شویم که ما چه وضعیت وخیمی را در حوزه بازماندگی از تحصیل شاهد هستیم.

این جامعه‌شناس افزود: بازماندگی از تحصیل دختران نسبت به پسران به طور معناداری در حال بیشتر شدن است. در دوره‌ای بازماندگی از تحصیل بین پسران به علت اینکه کار می‌کردند آمار بیشتری را داشت.

فولادیان با اشاره به افزایش بازماندگی از تحصیل در دختران، گفت: بازماندگی از تحصیل دختران در بسیاری از مناطق مخصوصاً مناطق محروم مثل سیستان و بلوچستان در حال افزایش است و دلایل متعددی دارد. یکی از دلایل خیلی ساده با توجه به گزارشات این است که در چنین مناطقی افرادی که به لحاظ طبقاتی و مذهبی در سطح پایین‌تری هستند حاضر نیستند دختران خود را به مدارسی بفرستند که معلم مرد داشته باشد. با توجه به اینکه ما در منطقه بزرگی مثل سیستان‌وبلوچستان یا خراسان پانسیون خاصی برای استقرار معلمان زن در چنین مناطقی نداریم، به همین سادگی بسیاری از دختران از تحصیل باز می‌مانند.

وی با تاکید بر اینکه شدت بازماندگی از تحصیل در سیستان و بلوچستان نسبت به سایر نقاط کشور بیشتر است، اظهار کرد: منطقه سیستان بلوچستان بسیار پهناور بوده و پراکندگی محیط‌های روستایی در این محدوده بسیار زیاد است. همچنین ممکن است دوره‌های مختلف تحصیلی و مدارس آن در همه‌جای این منطقه به یک شکل نباشد. بنابراین بسیاری از افراد ممکن است به دلیل همین پراکندگی و در دسترس نبودن مدارس در دوره‌های مختلف از تحصیل باز بمانند. ممکن است فردی دوره اول متوسطه را بگذراند و چون مدرسه دوره دوم متوسطه در دسترس نباشد ترک تحصیل کند.

این جامعه‌شناس ادامه داد: اگر بازماندگی از تحصیل را فقط به تحصیل و صرف مدرسه رفتن کاهش دهیم مساله شهید می‌شود. اساساً تحصیل در کشور ما طبقاتی شده است و این اتفاق به صورت شفاف رخ داده است.

ما در واقع فهمی از جهان کودکان حاشیه شهر نداریم

فولادیان با اشاره به مباحث مطرح شده توسط نظریه پرداز آمریکایی، بن اشتاین، اضافه کرد: گفتمان‌هایی در خصوص رفتارها و سطح سواد و فرهنگ بچه‌های حاشیه شهر وجود دارد. وقتی بررسی می‌کنیم نیز متوجه می‌شویم که راست می‌گویند. اما در واقع راست نمی‌گویند. یعنی مساله این است که ما در واقع فهمی از جهان کودکان حاشیه شهر نداریم. ما یک برساخت کلی از انسان ایده‌آل در ذهنمان داریم که آن را به حاشیه شهر ارجاع می‌دهیم.

وی با یادآوری اینکه کودکان بلوچستانی از کودکی در خانه به زبان بلوچی صحبت می‌کنند، افزود: متاسفانه از سال ۱۳۹۹ بودجه مدارس دو زبانه و پیش‌دبستانی دوزبانه ۵۰درصد کاهش پیدا کرده است که به معنای فاجعه است. زیرا عموماً این بچه‌ها به پیش‌دبستانی نمی‌روند و یک راست سر کلاس درس می‌نشینند. مشخص است که کودکی که از ابتدا زبانش بلوچی بوده و در خانه نیز بلوچی صحبت می‌کند نمی‌تواند متوجه گفتار رسمی بشود. لذا این کودک با انگ نفهمی و کودنی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و در نتیجه طرد شده و از تحصیل باز می‌ماند. وقتی معلمی اینگونه بچه‌ها را مورد ارزیابی قرار می‌دهد، درواقع آن‌ها را از مدرسه طرد می‌کند. سیستم به معنای معلمان، این بچه‌ها را از تحصیل باز می‌دارد.

این جامعه‌شناس ادامه داد: نظریه بن اشتاین این موضوع را به خوبی توضیح می‌دهد. اگر کسی در طبقه متوسط باشد میزان کلماتی که بلد است با کسی که در طبقه فرودست است متفاوت است. وقتی کلمات بیشتری بدانید می‌توانید بهتر صحبت کنید و مطالب را به شکل بهتری منتقل کنید. نابرابری در حوزه آموزش از جایی ریشه‌ای‌تر ناشی می‌شود. اینکه فکر کنید همه چیز به مدرسه و کلاس باز می‌گردد در واقع فروکاستن مساله است و باعث می‌شود ما هیچوقت نابرابری عمیق را در جامعه متوجه نشویم و نتوانیم راهکار عمیق به آن دهیم. راهکارها همیشه به صورت مقطعی بوده است.

فولادیان تصریح کرد: ایده‌ها از جنس مقطعی بوده و باید بسیار پیچیده‌تر و ریشه‌ای‌تر برای نابرابری در حوزه آموزش و بازماندگی از تحصیل اقدام کرد. در غیر این صورت امکان ندارد مساله بازماندگی از تحصیل با این سیاست‌هایی که در حال حاضر در پیش گرفته‌ایم به سادگی حل شده یا کمتر شود.

در ادامه این نشست وی ضمن پخش مستندی در خصوص وضعیت مدارس در سیستان و بلوچستان، گفت: با مشاهده این مستند متوجه می‌شوید وقتی ما در مورد بازماندگی از تحصیل در سیستان و بلوچستان می‌گوییم، در واقع از چه چیزی صحبت می‌کنیم و اساسا با ایده‌هایی که در ذهن بسیاری وجود دارد یک دنیا فاصله وجود دارد؛ به نظر یکی از راه‌ها برای درک بهتر تفاوت‌ها اقداماتی از این جنس است.

این مستند در خصوص وضعیت مدارس در منطقه‌ دشتیاری سیستان و بلوچستان بود؛ ابتدای این مستند به حادثه‌ای مبنی بر کشته شدن دختر بچه‌ای در اثر فروافتادن درب یک مدرسه اشاره شد. در ادامه این مستند فضای نامطلوب مدارس در منطقه دشتیاری به نمایش گذاشته شد. در معرفی فضای مدارس در این منطقه اینگونه بیان شد که اینجا زندان، ندامتگاه یا انبار متروکه میز و نیمکت نیست، اینجا مدرسه است. مدرسه‌ای نمایش داده شد که در گودالی واقع شده و کلاس‌های بدون در و پنجره‌های بدون شیشه آن در باران‌های زمستانی باعث تعطیلی مدرسه می‌شود. مدارسی به نمایش گذاشته شد که کلاس‌های آن در چهار دیواری حیاط این مدرسه و در فضای باز تشکیل می‌شد. همچنین در ادامه پخش این مستند و با اشاره به فضای بد آموزش در دشتیاری، به بیان مشکلات در این منطقه پرداخته شد.

بحران بازماندگی از تحصیل در بین افغانستانی‌ها حادتر است

در بخش دیگری از این نشست، فولادیان با اشاره به بازماندگی از تحصیل در بین افغانستانی‌ها، عنوان کرد: صحبت‌های ما نسبت به مسئله افغانستان واقع گرایانه باشد. باید در خصوص مسائلی مثل مساله اتباع و مهاجران با آمار و ارقام صحبت کنیم. سال ۱۳۹۶-۱۳۹۷ بازماندگی از تحصیل در بین افغانستانی‌ها حدود ۵۰۰ هزار نفر به نسبت ۵میلیون نفر جمعیت وجود داشته است. این درحالی است که آمار ۲.۵ میلیون‌نفر بازمانده از تحصیل در ایران به نسبت ۸۰ میلیون نفر جمعیت بوده است‌. بنابراین بحران در بین افغانستانی ها بسیار حادتر است.

وی با بیان اینکه راهکار این است که اگر می‌خواهیم افغانستانی‌ها در ایران به هر شکل بحران نشوند و این هزینه‌ها از دست نرود باید یاد بگیریم میزبان خوبی باشیم، تشریح کرد: برای اینکه میزبان خوبی باشیم باید امکانات و خدمات بدهیم و در این خصوص آموزش وپرورش در صدر است. آموزش و پرورش از این جهت اهمیت دارد که امکان سیاست‌گذاری را به ما می‌دهد. ما موقعی از این تله‌ای که در آن هستیم خارج می‌شویم که فرایند آموزشی حال حاضر برعکس شود و امکانات آموزشی و معلمان خوب ما در مناطق کم‌برخوردار حاشیه شهر فعالیت کنند. روزی که این اتفاق رخ دهد روزی است که می‌توانیم بگوییم تغییر بزرگی در سیاست گذاری‌ها انجام داده‌ایم.‌ ما با مسئله‌ای واقعی طرف هستیم. نباید حرف‌های شیک بزنیم. ما باید به دنبال راه‌های خروج از بن‌بست‌های امروز باشیم.

انتهای پیام

  • پنجشنبه/ ۴ آبان ۱۴۰۲ / ۱۱:۵۲
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1402080402951
  • خبرنگار : 50614