اکنون اما چند سالی است که این کشورها به خوبی فهمیدهاند که برای در پیش گرفتن راه توسعه باید تنشها را کنار گذاشت و به همین دلیل با میانجیگری گرههای کور موجود در روابطشان را باز میکنند. تاکنون کشورهای زیادی اعم از مصر، اردن، امارات، ایران، عراق، ترکیه، قطر و عمان به این سیاست متوسل شدهاند. در ادامه به طور اجمالی به سیاست خارجی و نقش پررنگ میانجیگرانه ترکیه، قطر و عمان پرداخته خواهد شد.
دیپلماسی قوی و پذیرفتن نقش میانجی در اختلافات خاورمیانه از ابزارهای مؤثر ترکیه در راستای صلحسازی و کسب پرستیژ و اعتبار بینالمللی است. این کشور همواره در تلاش بوده سیاست متوازنی در سیاست خارجی خود اعمال کند و به همین دلیل در کنار گرایش بی حد و اندازه برای همراه شدن با اتحادیه اروپا، نگاه عمیقی هم به سوی خاورمیانه و آسیای مرکزی دارد و با وجود تضاد منافع با برخی کشورها، سعی کرده حداقلی از روابط را به ویژه در حوزه اقتصادی با آنها حفظ کند. به همین دلیل با برخورداری از روابط حسنه بـا کـشورهای منطقه و خارجی، در روند صلح خاورمیانه یا سایر بحران های منطقهای، نقش فعالی ایفا کرده است. البته ترکیه در عین همکاری با کشورهای منطقهای و جهانی، تلاش میکند به هیچ وجه به هیچ طرفی وابسته نشود.
امروز میانجیگری از عناصر اصلی سیاست خارجی این کشور محسوب میشود، خودش را به عنوان میانجی غرب و ایران در پرونده هستهای مطرح کـرده بود و در بهـار عربی نیز به ویژه در بحرانهای لیبی و سوریه از این ابزار بهره گرفته بود، به طوری که درگیری ترکیه در مسائل منطقهای شامل گسترهای از تلاشهای این کشور در میانجیگری میان اعراب، اسرائیل و فلسطین، میان سنیها و شیعهها در عراق، بین افغانستان و پاکستان و همچنین بین بوسنی و صربستان است.
این تلاشهای میانجیگرانه کمک کرده تا ترکیه به سطحی از پرستیژ دست یابد، ولی موفقیت چندانی برای کشورهای درگیر نداشته است. در هر صورت ترکیه با هدف مشارکت در روند صلح خاورمیانه سیاست خارجی خود را پیش میبرد، چراکه معتقد است ثبات منطقه در راستای تامین منافع این کشور است و این گونه میتوان به نقش و جایگاه ممتاز در خاورمیانه دست یافت؛ نقشی که با استقبال آمریکا و اروپا نیز مواجه شد.
رسانه؛ ابزار مهم دیپلماسی قطریها
علاوه بر ترکیه قطر نیز در عرصه منطقهای، در چند سال اخیر در پی ایفای نقشی جدی و متمایز نسـبت بـه سـایر کشورهای خلیج فارس برآمده و به عنوان میانجی در مناقشات منطقهای ایفای نقش میکند و از این طریق توانسته ضـمن تضـمین امنیـت و ثبـات خـود، بـه ایفای نقـشهـای فعـال در سـطح منطقهای نیز بپردازد.
گستردگی حوادث در پهنه جغرافیـای منطقـه از مغرب تا الجزایر، لیبی، تـونس، مصـر، سـودان، یمـن و سـوریه، عرصه را بـرای نقشآفرینیهای متعدد این کشور فراهم آورده است، به طوری که در سـالهـای اخیـر و در جریان اتفاقات جهـان عـرب، نمیتوان به سادگی از نقش شبهجزیـره کوچـک قطـر در حاشـیه جنـوبی خلـیج فـارس گذشت. امروزه بلندپروازیهای دوحه از جهان عرب فراتر رفت و به تلاش برای حلوفصل اختلافات ایران و آمریکا نیز رسیده است.
این کشور رویکردی عملگرا دارد و در سیاست خارجی خود از تمام ساز و کارهای مختلف سیاسی، دیپلماتیـک، اقتصـادی، نظـامی و فرهنگـی بهره میبرد. پیش از آغاز انقلابهای عربی به دلیل حضور پرقدرت عربستان سعودی، زیر سایه سعودیها و وابسته به آنها بود اما چنـد عامـل موجب شد تا این کشور نوع دیپلماسی خود را تغییر دهد.
بدون تردید با روی کارآمدن شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی به عنوان امیر قطر و وزیر خارجهاش، سیاست خارجی قطر دگرگون شد. شبکه الجزیره عامل قدرتمند دیگری است که در راستای سیاستهای قطر و جذب افکار عمومی مؤثر افتاد. الجزیره زمانی راهاندازی شد که تمام رسانههای عرب در رکود بودند و به همین دلیل به راحتی از سوی جامعه عرب پذیرفته شد و با وجود تحریف بسیار حقایق، مخاطبان زیادی به سمت خود جذب کرد. شکاف در جهان عرب و کمرنگ شدن نقش مصر، عربستان و سوریه عامل دیگری است که زمین بازی خوبی در اختیار دوحه گذاشت.
علاوه بر این تکیه دوحه بر مثلث آمریکا، اسرائیل و اخوانالمسلمین موجب شد تا سیاست خارجی فعال در پیش گیرد. روابط نزدیک دوحه با جماعت اخوانالمسلمین و گروههای تکفیری و پخش اخبار آنها در الجزیره این امکان را برای قطر فراهم کرد که بـه راحتـی در گروههای اسلامگرای سیاسی نفوذ کند وکانالهای سری و محرمانهای به جریـانهـا و نیروهای معارض امریکا بزند که آخرین نمونه این امـر را مـی تـوان در گشـایش دفتـر طالبـان در دوحه برای فراهم کردن زمینه مذاکره با آمریکا ملاحظه کـرد. رابطه قطر با اسرائیل این امکان را به دوحه داد تا به عنوان یکی از طرفهای طرح سازش فلسـطین-اسرائیل، پای میز مذاکره حاضر باشد و همچنین روابط عمیقی که با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای مانند ایران و آمریکا داشت، به آمادگی این کشور برای پذیرش برگزاری مذاکرات ایران با غرب منجر شد.
تمام پلهای ارتباطی به مسقط ختم میشود
عمان کشور دیگری است که در ساحت سیاست خارجی خود با ظرافت خاصی دیپلماسی میانجیگرانه را از طریق برقراری روابط متوازن بین کشورهایی با منافع متعارض در پیش گرفته است، از این طریق از شدت گرفتن بحران در منطقه جلوگیری کرده و به عنوان حلقه واسط الگوی منحصربه فردی از دیپلماسی را به نمایش گذاشته است.
مطالعه تاریخ روابط خارجی عمان در قبال تحولات خاورمیانه حاکی از آن است که روابط خارجی عمان همواره روابطی به دور از تنش بوده، آن هم در منطقهای مانند خاورمیانه که اختلافات ارضی و مرزی در آن بیداد میکند. این کشور در اختلافات میان اعراب، ایران و آمریکا، ایران و اعراب و اعراب و اسرائیل دست به میانجیگری زده است. میانجیگری عمان میان ایران و کشور فرامنطقهای آمریکا و تلاش برای حل مسائل هستهای آنها، اوج هنر دیپلماسی مسقطنشینان را نشان میدهد.
سابقە میانجیگری عمان میان ایران و آمریکا به ماجرای گروگانگیری سال ۱۳۵۸( ۱۹۸۰ ) برمیگردد. در این رخداد، سلطان قابوس به عنوان میانجی نقشآفرینی کرد و کارکنان سفارت امریکا در مسقط به ایالات متحده تحویل داده شدند. همچنین در سالهای ۲۰۰۹، ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ چندین بار در آزاد کردن زندانیان و اسرای ایران و غرب نقش داشته و حتی در رابطه با قطع ارتباط ایران و انگلیس در سال ۲۰۱۳ جانب ایران را گرفته بود.
علاوه بر این عمان میزبان مذاکرات محرمانه میان ایالات متحده و ایران بود تا اینکه بالاخره با تلاشهای این کشور برجام امضا شد. پس از خروج آمریکا از برجام و بالا گرفتن تنش میان ایران با آمریکا و کشورهای عرب، عمان در تکاپوی پیگیری سیاستی متعادل به ایران پشت نکرد و در نهایت در سال ۲۰۱۹ در بیانیهای اعلام کرد که ما به دنبال کاهش تنش میان ایران و امریکا هستیم و جنگ میان دو کشور میتواند به کل جهان آسیب برساند. به همین دلیل چه سلطان قابوس و چه پادشاه پس از آن هیثم بن طارق برای دیدار با مقامات تهران و واشنگتن تلاش کردند و توانستند با باز گذاشتن مسیر دیپلماسی حداقل از جنگی که انتظار دو کشور را میکشید، جلوگیری کنند.
از سوی دیگر میان تمام کشورهای موسس شورای همکاری خلیج فارس، عمان همیشه سیاست بیطرفی را اتخاذ کرده است. دیدگاه عمان نسبت به همگرایی در چارچوب شورای همکاری خلیج فارس با دیگر اعضای آن تفاوت دارد؛ این کشور در زمینه مسائل اقتصادی همکاری خوبی در چارچوب شورای خلیج فارس داشته، اما در زمینه سیاسی، سیاست خارجی متفاوتی در پیش گرفته است.
پادشاهی عمان همواره در برابر فشارهای عربستان برای همترازی سیاستهای اعضای شورا مقاومت کرده است. در سال ۲۰۱۷ عمان تنها عضو شورا بود که روابط خود را با ایران حفظ کرد و از سیاستهای عربستان تبعیت نکرد. در جنگ ایران و عراق همچنان سیاست بیطرفی استراتژیک خود را حفظ کرد و خلاف عربستان سعودی و امارات متحده عربی که آشکارا از عراق حمایت کردند، عمان روابط دیپلماتیک خود را با هر دو طرف جنگ حفظ کرد و حتی در طول جنگ، مسقط مذاکرات مخفیانه برای آتشبس بین طرفین متخاصم برگزار کرد. اگرچه این مذاکرات به توافق نرسیدند اما منجر به کاهش بی اعتمادی دو کشور ایران و عراق شدند.
همچنین پادشاه عمان در راستای کاهش تنش مابین ایران و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، هرگز علاقهای به نشان دادن ایران به عنوان تنها منبع تنش در منطقه خلیج فارس نداشت و معتقد بود چنین نگرشی نمیتواند منجر به ثبات در درازمدت و همکاری دوجانبه شود. برای مثال در سال ۱۳۶۴( ۱۹۸۵) که عمان ریاست اجلاس پنجم شورای خلیج فارس را بر عهده داشت، سلطان قابوس نقش مؤثری در تعدیل مواضع شورای همکاری خلیج فارس در خصوص جنگ عراق و ایران ایفا کرد. لحن ملایم سلطان قابوس در نطق افتتاحیه و مفاد نسبتا متعادل قطعنامه پایانی اجلاس در خصوص درخواست همکاری از ایران و عراق برای پایان دادن به جنگ و ابراز تمایل شورا برای نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران بسیار مؤثر واقع شد.
عمان در قضیه جزایر سهگانه و اختلافات ایران و امارات هم دستی بر آتش دارد. در سال ۱۹۸۷ که اختلافات بین ایران و امارات متحده عربی در مورد مالکیت جزایر سهگانه بالا گرفت، عمان از درخواست اعراب مبنی بر انزوای دیپلماتیک و اقتصادی ایران امتناع کرد. پادشاهی عمان بر این اعتقاد بود که این گونه مسائل باید به صورت مذاکره دوجانبه و بدون دخالت کشورهای خارجی حل وفصل شود.
اقدامات میانجیگرانه و سیاستهای بیطرفانه عمان تنها به اختلافات ایران محدود نبود و جنگ اعراب و اسرائیل را هم در بر میگرفت. عمان از معدود کشورهایی است که پس از امضای پیمان صلح کمپ دیوید روابط خود را با مصر قطع نکرد و تلاش کرد مصر را به جامعه عرب برگرداند. از سوی دیگر با اسرائیل وارد ارتباط شد. در میان کشورهای خلیج فارس عمان اولین کشوری بود که به طور رسمی میزبان نخست وزیر اسرائیل اسحاق رابین شد و در سال ۱۹۹۵ دفاتر تجاری با اسرائیل را افتتاح کرد. ارتباط همزمان با اعراب و اسرائیل منجر به تلاش جدی سلطان قابوس برای برگزاری مذاکرات صلح میان فلسطینیها و اسرائیل در ۲۰۱۹ شد. تلاش میانجیگرانه و سیاست اعتدالگرایانه مسقط از منازعات اعراب و اسرائیل فراتر رفت و قضایای مهم میان کشورهای عرب مانند حمله عراق به کویت یا جنگهای داخلی یمن و سوریه را هم پوشش داد.
عمان این سیاست خارجی بیطرفانه و فعال را مدیون سلطان قابوس است. سلطان قابوس در دهه ۱۹۸۰ به قدرت رسید. سیاست عملگرایی، اعتدالگرایی و استقلال سیاست خارجی را در تعامل با دیگر کشورها در پیش گرفت و با خاتمه دادن به سیاست خارجی انزواطلبانە پدرش، تلاش کرد تا عمان را دوباره به بازیگری فعال در منطقه تبدیل کند. پایبندی به واقعیت ژئواستراتژیک، میانهروی و اعتدال، گفتوگو و منفعتگرایی در سیاست خارجی را جزو اصلهای اساسی قرار داد و موجب شد عمان در قبال بحرانهای منطقهای الگوی بیطرفی مثبت و دیپلماسی میانجیگری را در پیش گیرد.
منابع:
بررسی نقشآفرینی قطر در مسئله فلسطین بعد از تحولات منطقه ۲۰۱۱، زینب تبریزی و مجتبی عبد خدایی
نقش و جایگاه ترکیه در روند صلح خاورمیانه با تاکید بر دوره ۲۰۰۲-۲۰۱۰، مهدی آقاعلیخانی
سیاست خارجی جدید ترکیه در خاورمیانه، اعظم سلامتی، دکتر جعفر حق پناه و زهره دیانینژاد
راهبرد سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانە پساداعش، حسین فتاحی اردکانی
مفهومپردازی دولت کوچک در روابط بینالملل: مورد قطر، سجاد حیدری فرد
تأثیر دیپلماسی میانجیگری عمان بر نظام امنیتی منطقهی خاورمیانه، مهدی ذوالفقاری، اسماء امامی و محمد نصیرزاده
انتهای پیام