/ایران زیباست/

بر فراز "رانکوه" با ییلاق ۱۱ + تصاویر

از سینه‌کش کوه بالا می‌روم، سربالایی نفسم را به شماره انداخته، ماشینم دیگر نفس بالا آمدن نداشت. به دره که رسیدیم، نزدیک به رودخانه، موتور خاموش شد. پس از آن به پاهایم برای بالا رفتن شیب تند کوه اعتماد می‌کنم، حداقل ترس از ارتفاع کم می‌شود.

هر از گاهی صدای ییلاق ۱۱ شنیده می‌شود. خودم را کنار می‌کشم که ماشین‌هایی که تداعی کننده جنگ جهانی دوم است، از سربالایی نفس بگیرد. پشت ماشین، کیسه‌های برگ چای ریخته شده که برای فرآوری به کارخانه می‌برند. مردم محلی می‌گویند این ماشین‌های سنگین را از اوراق فروشی‌های تهران می‌خریم، دستی بر سر و رویش می‌کشیم و می‌شود عصای دستمان و چون مخصوص تردد در ییلاق است، اسمش را گذاشته‌ایم ییلاق ۱۱.

نزدیک یکی از باغ‌های چای روستای «تارمه سرا» نفسی تازه می‌کنم. آخرین برگ‌های چین پاییزه توسط چایکاران در حال برداشت است. گلهای سفید چای، سفره‌ای برای زنبورهای عسل پهن کرده و دانه‌های گرد و سبز چای لای برگ‌ها خودی نشان می‌دهند.


پیرامون وجه تسمیه نام روستا، کتاب «نامگذاری و وجه تسمیه آبادی‌های گیلان» را جستجو می‌کنم. ولی نامی از «تارمه سرا» ذکر نشده است. در تقسیمات جغرافیایی هم نامش«طارم سرا» ثبت شده. در کتاب مذکور ذیل طارم سرا نوشته شده است:«روستای دهستان شبخوس لات بخش رانکوه املش. آبادی روی بلندی با حصار چوبی. خانه خیمه گاه.»


هر چند اینجا یک روستای کوهستانی است و در بلندی قرار گرفته، ولی خبری از خانه هایی با معماری چوبی همچون جلگه نیست. مصالح اینجا سنگ‌های بهم برآمده است که لای چوب‌های ضربدری دیوارها را با کاه گل می‌پوشند. خانه‌ها بر خلاف جلگه، در مزارع پراکنده نیست و مانند دیگر معماری خانه‌های کوهستانی گیلان، هر محله تشکیل شده از چندین خانه درهم تنیده که گاه مرز حیاط و ایوان دیگری مشخص نیست و بخاطر اختلاف ارتفاع، بر بام خانه یکی، خانه دیگری ساخته شده و از ایوان یکی، حیاط دیگری پیداست.


هرچند این روستا بر بلندای عطاکوه قرار گرفته، ولی اهالی می‌گویند نام این روستا را به غلط ثبت کرده‌اند. محلی‌ها می‌گویند: نام این روستا در اصل «تارمه سرا» است. به معنی محله‌ای که پر از مه است و از شدت مه به تاریکی می‌زند.


حالا من در روستایی هستم که در کورترین نقطه رانکوه واقع در شهرستان املش قرار گرفته است.

روستایی بالاتر از « بزکویه» و «شیردره». وجه تسمیه این آبادی‌ها خود گویای گذشته آنهاست. به‌قول زبان‌شناسان «جاینام ها»، آخرین تغییرات فرهنگی یک منطقه را نشان می‌دهد و اگر نیک بنگریم، ردپای شیر را می‌توان در گذشته همین کوه‌های صعب‌العبور دید و وقتی شیب‌های تند بزکویه را به زحمت بالا می‌روید، متوجه وجه تسمیه بزکویه می‌شوید. انگار فقط بزکوهی می‌توانست از این کوه‌های سخت عبور کند. حالا اما به مدد توسعه جاده‌ها، برخی خودروها امکان تردد دارند.


تارمه‌سرا انگار در آخرین نقطه‌ای قرار گرفته که پس از آن جنگل‌هایی است که اداره منابع طبیعی آن را حفاظت شده اعلام کرده است. اگرچه اهالی می‌گویند تنها اجازه دارند دام‌های سبک را برای چرا در جنگل رها کنند، ولی هر از گاهی صدای اره برقی قاچاقچیان چوب، خواب جنگل‌نشینان را برمی‌آشوبد.


روستاهای تارمه سرا پوشیده از باغ‌های چای و مرکبات است و درختان هیرکانی همچون، افرا، برگ انجیری، انار ترش و اربه را می‌توان در کوره راه‌ها و لابه‌لای چای باغ‌ها دید.

یکی از اهالی با اشاره به میوه‌های کوچک نارنجی رنگ درخت اربه می‌گوید: اربه یا خرمالوی وحشی به‌زودی می‌رسد و می‌باید برای تهیه «اربه دوشاب» آماده شویم. هرچند که در اثر قطع بی‌رویه، درختان اربه هم کم شده است.


بانویی سال‌خورده را می‌بینم که از بالای تلار چوبی، غریبه‌ی آمده به محله را می‌نگرد، به زبان گالشی خوش‌آمد می‌گوید. وقتی اجازه می‌دهد که تصویرش را در قاب دوربین ضبط کنم، سعی می‌کند کمر خمیده‌اش را صاف نگه دارد و روسری دور سرش را مرتب می‌کند و لبخندی بر گوشه چهره استخوانی‌اش می‌نشیند.

 او از سال‌های جوانی‌اش می‌گوید که مجبور بود کیسه‌های چای و مرکبات را بر پشتش بیندازد و از سینه‌کش کوه پایین بیاید. این خاطره را می‌گفت که سال‌های جوانی‌اش را به یادم بیاورد که بر و رویی داشت و کمری استوار.

اینجا زمین‌های صاف برای کشت و کار کم است و اندک پشته‌ای در گوشه حیاط، مامنی می‌شود برای سبزی کاری مادران گیلانی و در حاشیه خانه کدو تنبل‌ها به سرعت رشد کرده و گاه تا تلار خانه شاخ و بال می‌کشند.

تنگ غروب، مه از دره بالا می‌آید و من روستایی را ترک می‌کنم که در مرتفع ترین بخش رانکوه قرار گرفته و از بالای آن می‌توان دریای کاسپین و شهر هوسم (نام قدیم رودسر) را دید.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۵ مهر ۱۴۰۲ / ۱۱:۳۲
  • دسته‌بندی: گیلان
  • کد خبر: 1402072517482
  • خبرنگار : 50636