به گزارش ایسنا، این کتاب در ۱۶۸ صفحه مصور، با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۲۰ هزار تومان ازسوی موسسه فرهنگی و هنری رادنواندیش منتشر شده است.
در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: تمرکز نویسنده در کتاب روی بازیابی خاطرات و آهنگسازیهای هنرمندان رادیو و برنامه «گلها»ی رادیو در دهه ۳۰ تا ۵۰ به تهیهکنندگی داوود پیرنیاست که یکی از پرمخاطبترین برنامههای «رادیو ایران» بود و اکنون گنجینهای ارزشمند در موسیقی ایرانی به شمار میآید که کمتر زمانی آثاری با این مجموعه هنرمندان و کیفیت تولید شده است.
کتاب «گلهای ماندگار» شامل سه بخش «از نگاه یاران»، «گفتوگوها» و «یادها» است که در این سه قالب فعالیتهای هنرمندان مورد بررسی قرار گرفته است.
در بخش «از نگاه یاران»، هنرمندان و استادان شهیر موسیقی ایرانی همچون فریدون حافظی، فضلاله توکل، همایون خرم، فرهاد فخرالدینی، مصطفی کمالپورتراب، احمد پژمان، علیاصغر شاهزیدی، حسن ناهید، شهرام میرجلالی، اکبر گلپایگانی، منصور نریمان، محمد سریر، بزرگ لشکری و پروین غفاری به بیان خاطرات همکاری با دوستان یا استادان خود میپردازند. به عنوان مثال همایون خرم، استاد آهنگساز و ساز ویلون درباره استادش ابوالحسن خان صبا و در آخرین مصاحبه پیش از درگذشتش میگوید: «سبک من سبک صبا بود. این شباهت به اندازهای بود که حسین تهرانی زمانی که در بوفه رادیو بیسیم در خیابان شریعتی نشسته بود و من تنها اجرای زنده داشتم، گفتند مگر صبا امروز برنامه دارد؟ تهرانی که خود را شاگرد صبا میدانست، نتوانست فرق میان ساز و شاگرد را متوجه شود. من پر از ساز صبا بودم، اما ایشان همواره به من تاکید میکردند که تو نباید صبا شوی، بلکه باید خُرّم شوی! ما شاگردان هنر خود را بر پایههای محکم بنا کردیم. اگر پایهها محکم نبود، موسیقی ما یک چیز ضعیف و مندرآوردی میشد. بهطور قطع اگر نوآوری به همراه ابتکار عمل در موسیقی بر پایههای محکم استوار باشد، سبک شاگرد مکمل میشود. من از یازده تا نوزدهسالگی در خدمت صبا بودم. بنابراین پس از آن بهتدریج انسان تحولی پیدا میکند و صاحبسبک میشود.»
بخش دوم کتاب، گفتوگو با هنرمندان موسیقی درباره آثار و فعالیتشان است. استادانی همچون فضلاله توکل، امیناله رشیدی، هوشنگ ظریف، اکبر گلپایگانی، رنه گارسیا فونس (نوازنده کنترباس اسپانیایی) و عثمان محمدپرست (نوازنده شهیر دوتار) پای ضبط صوت خبرنگاری مولف نشستند، تا خاطرات آنها در این کتاب منتشر شود.
و در نهایت بخش سوم کتاب به بخش «یادها» اختصاص دارد که تمرکز نویسنده در گفتوگو با افراد مرتبط و بررسی پاتوقهای اهالی موسیقی است که در هر منطقه از کشور چطور توانسته مانند استادان دانشگاه عمل کند و هنرمندان را گرد یکدیگر جمع کند و شاگردان از طریق گوش دادن به موسیقی قدمی محکم در این راه بردارند. مثلا در بخشی از کتاب که خاطرات جالبی از خانه شاطر رمضان دارد، به نقل از فرزند او میخوانید: «حدود ۸۰ سال پیش، پدرم پشت تنور، مشغول کار بود که یک کمانچهنواز برای خرید نان به مغازهاش آمد. پدرم کمانچه را زیر قبای او دید و از او خواهش کرد که سهشنبه همان هفته که روزهای تعطیلی نانوایی بود به منزل ما بیاید و به پدرم آموزش دهد. آن پیرمرد استاد غلامرضا سارنج بود و پس از مدتی که سارنج میهماننوازی و شور و عشق شاطر را میبیند، شعبانخان تارنواز پدر جلیل شهناز را به خانه ما میآورد. بعد حسن شکوهی آمد و همین طور اساتیدی چون جلیل شهناز، حسن کسائی، تاج اصفهانی و... در روزهای سهشنبه به این خانه اضافه شدند.»
انتهای پیام