به گزارش ایسنا و به نقل از نوبل پرایز، مونگی باوندی در تماسی که در اوایل صبح و درست پس از اینکه خبر اعطای جایزه نوبل شیمی ۲۰۲۳ به او اعلام شد، صورت گرفت، از حس و حال خود در مورد نوبلیست شدن گفت.
وی در این مصاحبه به بیان نکات جالبی میپردازد، از جمله این که قرار است تا ساعاتی دیگر تدریس کند و این که هنوز گیج است و نمیداند دقیقا چه خبر است.
باوندی به آدام اسمیت که مصاحبه کننده کمیته نوبل است، میگوید که چگونه این تماس را دریافت کرده و در مورد همکار و مربی خود، لوئیس ای. بروس صحبت میکند و همچنین در مورد آنچه که میکوشد به شاگردانش بیاموزد.
متن زیر مصاحبه کامل مونگی باوندی با کمیته نوبل است.
مونگی باوندی: الو؟
آدام اسمیت: سلام، اهدای جایزه را تبریک میگویم!
باوندی: متشکرم، ممنونم.
اسمیت: آیا اخبار امروز صبح شما را بیدار کرد؟
باوندی: قطعا، من کاملاً خواب بودم!
اسمیت: [میخندد] راه خوبی برای بیدار شدن است.
باوندی: قطعا! غیر منتظره و بسیار عالی.
اسمیت: اولین کاری که پس از شنیدن دریافت جایزه کردی، چه بود؟
باوندی: بله، من مطمئن نبودم که حقیقت دارد و سعی میکردم از خواب بیدار شوم و همسرم مدام به من میگفت، چه خبر است؟ و سپس متوجه شدم که این حقیقت دارد. بنابراین سعی کردم درک کنم، میدانید، افکارم را منظم کنم و بله، این یک افتخار و کاملاً شگفت انگیز است.
اسمیت: البته، به همراه یکی از همکارهای شما که البته سوپروایزر فوق دکترای شما نیز بود، لوئیس بروس.
باوندی: بله کاملا، لو بروس، یک غول در این حوزه، بله.
اسمیت: کار با هم چطور بود؟
باوندی: او یک مربی شگفتانگیز است، او یک پژوهشگر واقعی است، او به علم تعلق دارد. من از او چیزهای زیادی یاد گرفتم، واقعاً او مرا به عنوان یک دانشمند شکل داد. میدانید، من سعی میکنم از سبک مربیگری او در مورد مواجهه با شاگردان خودم الگوبرداری کنم.
اسمیت: و آن سبک چیست؟ چه کار میکنی؟
باوندی: میدانید، شما اساساً دانشجویان را راهنمایی میکنید، به آنها اجازه میدهید کاوش کنند و بازخورد ارائه میدهید، اما باید به آنها آموزش دهید که از طریق راهنماییهای ظریف، دانشمند شوند.
اسمیت: اینکه کشف کنند که بهترین چیزها در مورد خودشان چیست، به نظر من کلید اصلی است.
باوندی: دقیقاً، بله.
اسمیت: ۳۰ سال پیش بود که شما ترکیب نانوذرات کوانتومی کلوئیدی را به کمال رساندید، آیا در آن زمان تصور میکردید که این مسیری باشد برای بقیه دوران کاری شما، تا به امروز، که این چنین شکوفا شود؟
باوندی: نه، مطلقاً نه. با شاگردانم، کریس موری و دیوید نوریس، زمانی که برای اولین بار به عنوان استادیار شروع به کار کردم، این کار را در مؤسسه فناوری ماساچوست(MIT) انجام دادم. اساساً این اولین کار من در آنجا بود. بر اساس کاری بود که من در آزمایشگاه بِل با بروس شروع کرده بودم و در آن زمان واقعاً برای درک فیزیک مواد بود. ما به نمونههای واقعاً خوبی برای درک فیزیک نیاز داشتیم، اما من نمیدانستم که این به آنچه امروز شده است، تبدیل میشود. میدانید، در طول سالیان، بسیاری از ما در این حوزه مدام به این فکر میکردیم که این حوزه چه زمانی به پایان راه میرسد؟ اما دیدیم که به راه ادامه میدهد و دیدن آن واقعاً شگفتانگیز است. جامعه امروز بسیار بزرگ است، چه کسی میدانست که چنین خواهد شد.
اسمیت: چیزهای زیادی برای هیجانانگیز بودن در آن وجود دارد، آیا چیزی خاص در حال حاضر به ذهن شما خطور میکند که بگویید هیجانانگیزترین چیز در این لحظه است.
باوندی: برای من؟ نه، هنوز مثل یک هاله است.
اسمیت: [میخندد] نه، منظورم در این حوزه بود، نه امروز.
باوندی: اوه، وقتی به کنفرانسها میروم و میشنوم که مردم در مورد کارشان صحبت میکنند، همیشه از کیفیت و چیزهای جدیدی که در حال بیرون آمدن هستند، شگفتزده میشوم، بنابراین میگویم هیجان من این است که این کار ادامه دارد.
اسمیت: میدانم که بیان آنچه اکنون در ذهن شماست، دشوار است، اما چشمانداز امروز و روزهای آینده را به عنوان یک برنده جدید نوبل چگونه میبینید؟
باوندی: فکر میکنم امروز خیلی شلوغ و پر هرج و مرج خواهد بود و قرار است ساعت ۹ امروز صبح تدریس کنم و مطمئن نیستم که چه اتفاقی میافتد. من مطمئن هستم که MIT رویدادهایی دارد که قرار است آنها را برنامهریزی کند و بنابراین من فقط با آنها همراه خواهم بود.
اسمیت: بسیار عاقلانه به نظر میرسد و من فکر میکنم که شما در ساعت ۹ صبح دانشجویان بسیار شادی خواهید داشت.
باوندی: اوه، من مطمئنم که همینطور است!
اسمیت: برای آنها چقدر هیجان انگیز و لذت بخش است. واقعاً از شما متشکرم، یک بار دیگر به شما تبریک میگویم.
باوندی: خیلی ممنون.
اسمیت: خداحافظ.
باوندی: خدانگهدار.
انتهای پیام