به گزارش ایسنا، میثم توکلی در نشست مدیران و ممیزان صنایع کشور در خصوص بررسی اقدامات شرکتهای پیشران در رابطه با نحوه درک و پیادهسازی الزامات استانداردهای بین المللی با محوریت تحلیل محیط کسبوکار سازمانی، گفت: سرآغاز هر حرکتی به سوی رشد و توسعه در ابعاد گوناگون هر مجموعه با شناخت جایگاه کنونی محیط کسبوکار و درک عمیق از فلسفه وجودی و مأموریت آن سازمان قبل از طرحریزی اهداف در گرایشهای مختلف شروع میگردد که سازمان جهانی استانداردسازی (ISO) نیز این مهم را به عنوان یکی از رئوس اصلی الزامات خود بعد از سال ۲۰۱۵ با انتشار نسخههای نوین استانداردهای سیستمهای مدیریتی مطرح نمود، اما با این وجود همواره یکی از پرتکرارترین عدم انطباقها که در ممیزی سیستمهای مدیریتی بنگاه های اقتصادی در سالیان متمادی در کشور شاهد آن هستیم، مربوط به ناکارامدی سیستم مدیریت استراتژیک بوده که عمده دلایل آن را میتوان تمرکز و تکیه مدیران صنایع پیشران بر برنامهریزی استراتژیک کلاسیک عنوان کرد.
توکلی در پاسخ به اینکه چگونه تکیه بر برنامهریزی استراتژیک کلاسیک میتواند سبب عدم انطباقهای مکرر در ممیزی سیستمهای مدیریتی گردد، تشریح کرد: در عصر حاضر و فارغ از تکانههای سریع سیاست گذاریهای کلان، رویکرد چند وجهی فرایندهای مدیریت استراتژیک، یکی از مهمترین عناصر در جهتدهی و طرحریزی اثربخش الزامات استانداردهای مدیریتی به شمار میرود و توجه صِرف و تک بعدی بنگاههای اقتصادی بر برنامهریزی استراتژیک کلاسیک به امید خلق استراتژیهای کارآمد، موجب شده تا راهبردها و برنامههای بیرون آمده از قلب مدلهای آن، از همان روزهای ابتدایی و پیش از شروع و اجرا با شکست مواجه شوند به طوری که حتی در بررسی مستندات سازمان در طول ممیزیها، گاهی احساس میکنیم که این اهداف و برنامهها صرفاً یک کار تشریفاتی بوده و نتاج آن بدون آنکه استفاده شود فقط به صورت مدون جهت ارائه به ذینفعان مربوطه تهیه گردیده است.
وی ادامه داد: از این رو برنامهریزی یک فرآیند است که با ترتیبات مشخص و به صورت مرحله به مرحله اهداف مورد نظر را دنبال می کند در حالی که استراتژی یک فرآیند نیست. استراتژی با بروز فرصتها تجلی پیدا میکند و با از بین رفتن آنها معنای خود را از دست میدهد و نمیتوان به تنهایی از برنامهریزی استراتژیک امید خلق راهبردهای کارامد را داشت.
توکلی تاکید کرد: محل تولد و زایش استراتژی در تفکر مدیران و حاصل تدبیر، خلاقیت و شهود آنهاست و مادامی که صرف نظر از روند زمانی و صرفاً با درک یک فرصت، اقدامی برای کسب منافع سازمان صورت گیرد این رویکرد یک رویکرد استراتژیک خواهد بود حتی اگر از مدلها و ابزارهای مختلف تحلیلی استفاده نگردد لذا یکی از فاکتورهای اصلی قضاوت در موفقیت یا عدم موفقیت پیشرانهای اقتصادی، رویکرد و محل خلق راهبردها در آنهاست. بنابراین براساس تعاریف نوین در مدیریت استراتژیک، برنامهریزی یک فرآیند بوده و فرآیندها نمیتوانند استراتژی خلق نمایند و فرآیند برنامهریزی راهبردی در پیشرانهای اقتصادی کشور فقط زمانی می تواند مفید و اثربخش باشد که در خدمت تصمیمات استراتژیک که ماحصل تفکر راهبردی مدیران است، درآید.
به گزارش روبط عمومی انجمن علمی استاندارد ایران، این ممیز، استانداردهای مدیریتی همسو نبودن تصمیمات استراتژیک با فرهنگ سازمانی را یکی دیگر از عوامل کلیدی در ناکارامدی اجرای تصمیمات و برنامههای راهبردی دانست و افزود: تفکر استراتژی، چشم انداز میآفریند و پیادهسازی آن از برنامههای استراتژیک گذر میکند اما متضمن موفقیت اجرای راهبردها، همسویی تصمیمات با فرهنگ سازمانی است به گونه ای که فرهنگ سازمانی نحوه انجام کارها را مشخص میسازد. لذا یک استراتزی عالی بدون فرهنگ همگرایی، فاقد هرگونه ارزش خواهد بود به طوری که همه سازمانها میتوانند استراتژی داشته باشند اما خلق فرهنگی متناسب با تصمیمات جهت اجرای اثربخش آنها نیازمند نبوغ مدیران صنایع پیشران کشور است تا با ایجاد فضایی خلاقانه، بسترهای لازم را برای پیوند اندیشههای نو و فرهنگ سازمانی همگرا را تقویت کنند تا ضمن اثربخشی تصمیمات تحول آفرین، بتوانیم شاهد تسریع چرخشهای صنعت و اقتصاد در کشور باشیم.
انتهای پیام