به گزارش ایسنا و به نقل از نیویورکتایمز، در روز ۱۹ اکتبر سال ۲۰۱۷، تلسکوپی در مائوئی چیزی را شناسایی کرد که از منطقهی دیگری در کهکشان وارد منظومه شمسی شده بود.
ستاره شناسان آن را اوموآموا(Oumuamua) نامیدند که در زبان هاوایی به معنای «پیامرسان» است. این نام از آن جهت انتخاب شد که اولین جرم میان ستارهای بود که تا به آن روز ثبت شده بود. تنها مورد شناخته شدهای که از فاصله بسیار زیادی از بین یک منظومه ستارهای دیگر و منظومه ما عبور کرده است. اینکه این جرم فضایی از کجا آمده است تنها بخشی از رمز و راز آن بود. اوموآموا با هیچ یک از گروههای نجومی که به خوبی شناخته شدهاند، مطابقت ندارد و اگر یک سنگ بود بسیار عجیب در نظر گرفته میشد.
محققان تخمین زدند که در کمترین حالت، حداقل طول آن به اندازهی یک زمین فوتبال است. تعیین شکل آن دشوار بود، اما به نظر میرسید که بلند و نازک باشد، شمایلی مانند یک سیگار. گروهی از ستاره شناسانی که این جرم را کشف کردند، نوشتند: هیچ جرم شناخته شدهای در منظومه شمسی چنین ابعاد بزرگی ندارد.
هرچه دانشمندان بیشتر اوموآموا را مطالعه میکردند، عجیبتر به نظر میرسید. تجزیه و تحلیل مسیر آن نشان داد که در هفتههای قبل از کشف، اوموآموا با نزدیک شدن به خورشید سرعت خود را افزایش داده و شتاب آن را نمیتوان تنها با گرانش خورشید توضیح داد. این برای یک دنبالهدار طبیعی است. دنبالهدارها گلولههای برفی صخرهای هستند و وقتی به خورشید نزدیک میشوند، یخ درون آنها به بخار تبدیل میشود و گاز آزاد میکند و به آنها نیرو میدهد. اما اوموآموا فاقد دم ستاره دنبالهدار بود و هیچ یک از تلسکوپهایی که آن را رصد میکردند بخار آب، مونوکسید کربن یا سایر نشانههای آشکار از تصعید یخ را تشخیص ندادند. دانشمندان شروع به ابداع ایدههای قابل توجهی برای توضیح ویژگیهای مشاهده شدهی اوموآموا کردند، مواردی مانند کوههای یخ هیدروژنی و خرگوشهای غولآسا که چگالی کمتری نسبت به هوا دارند.
آوی لوب، یک اخترفیزیکدان نظری در دانشگاه هاروارد، ماهها اخبار مربوط به اوموآموا را دنبال میکرد. سپس یک روز صبح در پاییز ۲۰۱۸، او یک ایده به ذهنش رسید. برای اینکه اوموآموا به آن اندازه شتاب بگیرد، چیزی باید به آن فشار وارد میکرد. اگر آن چیز نور خورشید باشد چطور میشود؟
سالها، دانشمندان این نظریه را مطرح کردهاند که نور خورشید، که بهدرستی در خلاء فضا حبس میشود، میتواند نیروی کافی به یک جرم را برای بالا رفتن با سرعتهای باورنکردنی اعمال کند.
طبیعت چیزی نمیسازد که نور را مهار کند، اما لوب فکر میکرد که ممکن است پاسخی برای آن داشته باشد.
او و یک محقق فوق دکترا در مقالهای نوشتند: یک احتمال این است که اوموآموا یک بادبان خورشیدی باشد. بادبانهای خورشیدی مدتهاست که به عنوان روشی برای سفرهای فضایی پیشنهاد شدهاند، اگرچه تا به امروز آنها عمدتا فرضی بودهاند. آژانس فضایی ژاپن یکی از آنها را با موفقیت در سال ۲۰۱۰ آزمایش کرد. ایده این است که یک ورقه فلزی فوق نازک میتواند نور خورشید را همانطور که بادبان یک کشتی باد را میگیرد، جذب کند و یک فضاپیما را در فضا به پیش ببرد. فرضیه لوب میتواند برخی از رفتارهای عجیب اوموآموا را توضیح دهد، اما اگر او درست میگفت، به این معنی بود که این شی یک پدیدهی طبیعی نیست. این یک مصنوع فرازمینی است.
لوب در جامعه علمی به خاطر صراحت خود نسبت به ایدههای غیر متعارف شناخته شده بود، اما او یک شخصیت معتبر بود که در طول سه دهه صدها مقاله در مورد موضوعات نجومی سنتی منتشر کرده بود.
او به یافتن راههای خلاقانه برای تحتالشعاع قرار دادن پدیدههای دشوار برای مطالعه شهرت داشت.
رابرت ویلسون(Robert Wilson)، برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۲۰۱۴ به تایمز گفت: آوی در انتخاب مسائلی که برای کار روی آنها نتایج قابل آزمایش دارد، بسیار خوب عمل میکند. زمانی که لوب فرضیه اوموآموا خود را منتشر کرد، مجموعهای از عناوین تاثیرگذار را از آن خود کرده بود. در هاروارد او رئیس بخش نجوم، مدیر مؤسسه نظریه و محاسبات و مدیر طرح سیاهچاله بود. در آن زمان لوب نمیتوانست از این معتبرتر باشد. او جزء جریان اصلی بود، با این حال احتمال وجود یک سفینه فضایی بیگانه را مطرح کرد. تنها چند روز طول کشید تا گروههای فیلمبرداری در خانه او حاضر شوند.
از آن زمان، لوب تمرکز اصلی تحقیقات خود را بر زندگی فرازمینی قرار داده است.
در هزاران بار حضور در رسانههای خبری و مقالات تقریباً روزانهی آنلاینش، او از دانشمندان خواسته که احتمال بازدید بیگانگان یا سختافزاری که آنها ساختهاند از سیاره ما را جدی بگیرند.
او میگوید که دانشمندان مسئولیت بررسی موارد عجیب و غریب نجومی اوموآموا و همچنین گزارشهای حاکی از مشاهدهی اشیاء ناشناخته پرنده(UFO) که به تازگی به عنوان پدیدههای هوایی ناشناس(U.A.P) تغییر نام دادهاند.
لوب به من گفت: دو سوم مردم آمریکا معتقدند حیات فرازمینی وجود دارد. او استدلال میکند که رد کردن سوالات آنها و بیارزش خواندن آنها برای بررسی، راه خوبی برای بازگرداندن اعتماد به مردمی که نسبت به علم و دانشمندان بدبین شدهاند، نیست.
در سال ۲۰۲۱، لوب با کمک مالی از سوی اهداکنندگان خصوصی، پروژه گالیله را تاسیس کرد که یک برنامه تحقیقاتی در مرکز اخترفیزیک هاروارد-اسمیتسونیان برای جستجوی فناوری بیگانگان در نزدیکی و روی زمین اختصاص داشت.
هدف آن این است که روشی علمی را به قلمرو گزارشهای شاهدان عینی، تصاویر پولاروید و نظامیان سابق بیاورد که هر بحثی را با گفتن «این محرمانه است» به پایان میرسانند.
لوب در بیان این فرضیه که جهان میتواند مملو از حیات باشد، تنها نیست. ستارهشناسان اکنون تخمین میزنند که کهکشان راه شیری ۱۰۰ میلیارد سیاره را در خود جای داده است که دو میلیارد آنها شبیه به سیاره ما هستند. اینکه فرض کنیم برخی از این سیارات ممکن است خانهی تمدنهایی باهوشتر از ما باشند، بحثبرانگیز نیست. از آنجایی که حیات میکروبی بلافاصله پس از سرد شدن زمین پدیدار شد و اکثر منظومههای ستارهای میلیاردها سال از خورشید ما قدیمیتر هستند، منطقی است تصور کنیم که حیات در منظومههای ستارهای دیگر میتوانست قرنها قبل از تشکیل اولین ساختارهای بسیار کوچک زیستی در اینجا شروع به تکامل کرده باشد. جایی که لوب تقریبا از همهی همکارانش فاصله میگیرد آن جایی است که فکر میکند موجودات فضایی در سیارات دیگر در حال حاضر به سیارهی ما راه یافتهاند.
لوب معتقد است که جستجوی فضاپیمای بیگانه نسبت به بسیاری از علوم رایج کمتر وابسته به حدس و گمان است.
او برای رد کردن نظریه سایرین از فیزیک بنیادی استفاده میکند. از زمان کشف ذره بوزون هیگز بیش از یک دهه قبل، برخورد دهندههای چند میلیارد دلاری که فیزیکدانان برای یافتن نیروها و میدانهای فرضی ساختهاند، عمدتا ناموفق بودهاند، و هنوز هم به گفته لوب، دانشمندان معتقدند که اگر بتوانند برخورد دهندههای بزرگتری بسازند، نظریههای آنها نتیجه خواهد داد.
او بیشترین انتقاد را به نظریهپردازان ریسمان دارد که پس از جمعآوری نظریهای درباره طبیعت بر اساس موجودات فرضی کوچک، دههها را صرف فرضکردن ابعاد اضافی و جهانهای موازی کردهاند تا بتوانند ریاضیات را عملی کنند.
لوب ادعا میکند که همین افراد از در نظر گرفتن ناهنجاریهایی مانند اجرام بین ستارهای غیرقابل توضیح خودداری میکنند. این دانشمندان از ترس یا جمود، به ذهن خود پناه بردهاند در حالی که پدیدههای عجیب و غریب در دنیای واقعی را نادیده میگیرند.
صریح بودن لوب در مورد حیات فرازمینی او را به مشهورترین ستارهشناس فعال در آمریکا تبدیل کرده است.
کتاب او در سال ۲۰۲۱ درباره اوموآموا به نام «فراز زمینی» در فهرست پرفروشترین کتابهای غیرداستانی تایمز قرار گرفت. کتاب جدیدی از او به نام «میان ستارهای» که تماس با فرازمینیها را به عنوان گام بزرگ بعدی در نردبان تکامل بشر معرفی میکند نیز به زودی منتشر میشود.
او به نوعی ستاره دانشگاهی تبدیل شده که به جزیره خصوصی ریچارد برانسون و سایر گردهماییهای انحصاری حامیان ثروتمند و قدرتمند علاقهمند به ایدههای دگراندیشانه دعوت میشود. با این حال، بسیاری از افراد در حوزه خودش، لوب را یک فرد طرد شده میدانند.
منتقدان نرمتر میگویند که او از افق گسترده اکتشافاتی که ستارهشناسان با ابزارهای جدیدی مانند تلسکوپ فضایی جیمز وب انجام میدهند، فاصله گرفته است. کسانی که صریحتر هستند، لوب را متهم میکنند که روش علمی را رها کرده و مردم را برای دستیابی به شهرت گمراه میکند.
لوب میگوید که از هر دو طرف مورد حمله قرار میگیرد: از سوی همکارانش و از سوی شیفتههای پدیدههای ناشناخته هوایی که وقتی او با اشاره به قوانین فیزیک، مضحکترین نظریههای آنها را رد میکند، ناراحت میشوند.
یک روز صبح در ماه ژانویه، لوب را در خانه سه طبقهاش در حومه تاریخی و ثروتمند لکسینگتون، ماساچوست ملاقات کردم. او در خانه کار میکرد.
لوب در سن ۶۱ سالگی، همچنان پرانرژی است و از رژیم کم کربوهیدرات و یک روتین دو صبحگاهی که اغلب در ایمیلها و مقالههایش به آن اشاره میکند، پیروی میکند. پس از چند ساعت صحبت در اتاق نشیمن او ما را به دیدن تاسیساتی برد که برای تحقق یکی از اهداف اصلی پروژه گالیله ساخته شده بود. آن هدف ثبت تصویری با وضوح بالا از پدیدههای ناشناخته هوایی بود.
دانشجویان و داوطلبان اولین «رصدخانه» پروژه گالیله را بر روی پشت بام مرکز اخترفیزیک هاروارد-اسمیتسونیان راهاندازی کردند، اما به تازگی این رصدخانه به زمین متعلق به دانشگاه در حومه بوستون منتقل شده است. او از من خواست که مکان را مشخص نکنم زیرا نگران بود که «هکرها» تجهیزات را مختل یا سرقت کنند. پس از مدتی، وارد یک منطقه جنگلی شدیم و در کنار درختان مخروطی پارک کردیم. در چمنزاری برفی قدم زدیم و به سمت جایی شبیه به یک ایستگاه هواشناسی با فناوری پیشرفته رفتیم. آنتنهای فلزی روی سه پایهها قرار داشتند. هشت دوربین مادون قرمز در داخل یک گنبد مصنوعی به اندازه یک کوره زغال چوب تعبیه شده بود و به سمت آسمان قرار داشت.
دوربینهای نور مرئی، میکروفونهای فوق حساس، طیفسنجها و سایر حسگرها، از جمله یک شمارنده گایگر همگی به سیستم ابری متصل بودند، جایی که الگوریتمهای یادگیری ماشینی دادهها را برای یافتن هر چیز غیرعادی اسکن میکردند. این یک دوربین پیچیده حیات وحش برای بیگانگان بود.
ستارهشناسان از سال ۱۹۶۰ جستجو برای هوش فرازمینی(SETI) را آغاز کردهاند و از تلسکوپ برای تماشای سیگنالهای فضا استفاده میکنند. دانشمندان ناسا در حال طراحی نقشههایی برای جستجوی حیات بدوی در قمرهای خاصی از مشتری و زحل هستند. اختر زیستشناسان در مورد جستجوی نور مصنوعی یا آلودگی صنعتی در سیاراتی که به دور ستارگان دیگر میچرخند صحبت میکنند. هیچکدام از این تلاشها تابو نیست زیرا تصور میشود که حیات فرازمینی میتواند وجود داشته باشد. مرز بین اختر زیستشناسی اصلی و حاشیههای مربوط به آن این ایده است که فرازمینیها از ورطهی فضا عبور کردهاند تا ما را تماشا کنند و دولتهای جهان به نوعی این شواهد را مخفی نگه داشتهاند.
اما دولتها اسرار خود را حفظ میکنند و رازداری مدتهاست که به تفکر توطئهآمیز درباره بیگانگان و پدیدههای ناشناخته هواییها دامن زده است. فیلمهای لو رفته از اشیاء ناشناس که توسط دوربینهای جتهای جنگنده گرفته شدهاند، به سختی قابل درک است، تا حدی به این دلیل که این دوربینها محرمانه هستند. ایده پشت ساخته رصدخانه لوب آغاز به ساخت کتابخانهای از دادههای محرمانه است که دانشمندان میتوانند از آن برای مطالعه پدیدههای ناشناخته هوایی استفاده کنند.
لوب به من گفت که او در کودکی ذهنی بیش فعال داشت. او میخواست فیلسوف یا نویسنده شود، اما سربازی اجباری او را به سوی علم سوق داد. لوب فیزیک و ریاضیات را آموخت و در عین حال رانندگی تانک و پریدن از هواپیما را نیز یاد گرفت.
در دوران تحصیلات تکمیلی، او قبل از رفتن به ایالات متحده برای موقعیت فوق دکتری در رشته اختر فیزیک در موسسه مطالعات پیشرفته در پرینستون، تحقیقاتی در مورد تسلیح میدانهای الکترومغناطیسی و پلاسما انجام داد. با شروع کارش در هاروارد در اوایل دهه ۱۹۹۰، او به طور فراوان مقالاتی در مورد موضوعاتی مانند سیاهچالههای جوان، ساختار مقیاس بزرگ کیهان و اولین ستارگان جهان منتشر کرد.
در سال ۲۰۱۵، یوری میلنر(Yuri Milner)، سرمایهگذار و بشر دوست میلیاردر سیلیکون ولی، در هاروارد حضور یافت و امیدوار بود که لوب بتواند نحوه ارسال کاوشگر به ستاره دیگری را در طول زندگی خود بیابد.
یک سال بعد، او در بالای مرکز تجارت جهانی وان در کنار میلنر و استیون هاوکینگ ایستاده بود و پروژه «Breakthrough Starshot» را معرفی میکرد که طرحی برای اتصال کاوشگرهای کوچک به ورقههای بازتابنده به ابعاد میکرومتر و پرتاب آنها با لیزرهای زمینی و رساندن آنها در عرض چند دهه به ستاره آلفا قنطورس است.
موفقیت استارشات(Starshot)، که هنوز در مرحله تحقیقات اولیه است، چیزی بود که لوب را به فکری جدی در مورد مکانیک سفر بین ستارهای فرو برد.
درست در همان زمان که اوموآموا در آسمان ظاهر شد، در یک تصادف کیهانی، دولت ایالات متحده شروع به صحبت آشکار در مورد پدیدههای ناشناخته هوایی کرد. این موضوع در روز ۱۶ دسامبر سال ۲۰۱۷، با داستانی در نیویورک تایمز شروع شد که وجود یک برنامه تحقیقاتی پدیده ناشناخته هوایی نظامی وهمآلود به نام برنامه شناسایی تهدیدات هوافضای پیشرفته را آشکار کرد. در مقالهای همراه با آن، دو خلبان نیروی دریایی یک برخورد اسرارآمیز در سال ۲۰۰۴ با یک شی پرنده در سواحل سن دیگو را شرح دادند: یک سفینه بیضی شکل که به نظر میرسید قبل از اینکه از دید خارج شود، ۵۰ فوت(۱۵ متر) بالاتر از سطح اقیانوس شناور بود.
کمی بعد مشاهدههای گزارش شده بیشتر از پدیدههای ناشناخته در معرض دید عموم قرار گرفت.
ستوان رایان گریوز(Ryan Graves)، خلبان نیروی دریایی، در مقالهای در سال ۲۰۱۹ در مجله تایمز، برخوردهای مکرر با هواپیماهای غیرقابل توضیح در سواحل شرقی ایالات متحده را شرح داد. او گفت: این موارد در تمام طول روز وجود دارد.
مارکو روبیو(Marco Rubio) از مدیر اطلاعات ملی خواست تا گزارشی را در مورد این موضوع به کنگره ارائه کند.
ادوین ترنر(Edwin Turner)، اخترفیزیکدان دانشگاه پرینستون و دوست نزدیک لوب، میگوید که در چند سال اول شکوفایی علاقه به پدیدههای ناشناخته هوایی هر دو با کنجکاوی شکاکانه آن را دنبال میکردند.
گفتگوی ما در مورد پدیدههای ناشناخته هوایی بسیار در این راستا بود که «از کجا معلوم، مشخص نیست.» به نظر نمیرسید که موجودات فرازمینی از زمین بازدید کنند. آنچه ترنر را به این فکر واداشت که پدیدههای ناشناخته هوایی ارزش بررسی دارند، گزارشی بود که دفتر مدیر اطلاعات ملی در ماه ژوئن سال ۲۰۲۱ به کنگره ارائه کرد.
این سند ۹ صفحهای «تهدید ناشی از پدیدههای ناشناخته هوایی» را توصیف میکند که متشکل از تعدادی از پدیدههای ناشناخته هوایی است که به نظر میرسد در باد ثابت میمانند، برخلاف باد حرکت میکنند، ناگهان مانور میدهند یا بدون پیشران قابل تشخیص با سرعت قابلتوجهی حرکت میکنند.
لوب در مورد مصاحبهای از بیل نلسون مدیر ناسا و سناتور سابق ایالات متحده از فلوریدا که گفته بود در حین خدمت در کنگره مطالب محرمانهای را دیده است که تعجب او را برانگیخته است. میگوید: این برای من جالب است.
ترنر میگوید که اگر مادر لوب در آن زمان آنجا بود، سعی میکرد او را از تغییر در اواخر دوران کاریش و رو آوردن به شکار بیگانان منصرف کند. او احتمالا به لوب میگفت: چرا از تمام چیزهایی که به دست آوردهای دست میکشی؟
لوب مادرش سارا را به عنوان یک «روشنفکر» که در کارش وقفه افتاده توصیف کرده است که خانوادهاش او را از دانشگاه بلغارستان بیرون آوردند. وقتی او و دو خواهرش به اندازه کافی بزرگ شدند، او به تحصیل ادامه داد و در سالهای نوجوانی لوب، او را به کلاسهای فلسفه کالج میبرد.
آنها بسیار نزدیک بودند. تا زمان مرگ او در سال ۲۰۱۹، آنها تقریبا هر روز تلفنی صحبت میکردند.
لوب میگوید: برایم مهم نیست که چه تعداد از مردم من را دوست دارند یا دوست ندارند، من فقط کاری را انجام میدهم که به نظر من کار درستی است. انتقاد ستارهشناسان فقط تعهد او را سختتر کرد. او میگوید: هرچه انتقادات بیشتری دریافت میکردم، این کار در نظرم مناسبتر میآمد.
دانشمندان اصلی شاید از خود فاصله میگرفتند، اما لوب در حال کشف دنیای متفاوتی از متحدان، طرفداران و حامیان بود.
علاقه جدید دولت به پدیدههای ناشناخته هوایی باعث شد تا افراد ثروتمند به این فکر کنند که چگونه بر جستجوی حیات بیگانه سرمایهگذاری کنند. این کار آنها را به طور طبیعی به سمت لوب هدایت کرد.
لوب میگوید: من بدون درخواست پول شروع به دریافت پول کردم. در ماه مه ۲۰۲۱، مدیر بخش نجوم هاروارد به لوب گفت که یک اهداکننده ناشناس به او ۲۰۰ هزار دلار بودجه تحقیقاتی داده است.
در عرض چند روز، آنها متوجه شدند که این اهدا کننده ناشناس یک مهندس نرم افزار ثروتمند به نام یوجین جونگ(Eugene Jhong) است. لوب یک تماس با جونگ ترتیب داد و یک میلیون دلار دیگر از او گرفت. تقریبا در همان زمان، فرانک لاوکین(Frank Laukien)، مدیر اجرایی سازنده ابزار علمی بروکر، که کتاب «فراز زمینی» لوب را خوانده بود، در ایوان جلویی لوب در لکسینگتون ظاهر شد.
آنها با هم تصمیم گرفتند پروژه گالیله را تأسیس کنند.
رصدخانه نزدیک بوستون برای چندین ماه کار کرد و آنها هنوز در حال آموزش الگوریتمهای یادگیری ماشینی برای شناسایی پرندگان، هواپیماها و سایر اشیاء معمولی در هوا بودند. هدف این است که تا ۱۰۰ رصدخانه در سراسر جهان نصب شود.
تاکنون لوب بودجهای برای نصب پنج ایستگاه دیگر در ایالات متحده به دست آورده است. در حالی که رویای او ثبت اولین عکس با کیفیت از چیزی غیرعادی است، لوب میگوید که انتظار دارد تقریبا هر چیزی که این ابزار تشخیص میدهد پیش پا افتاده باشد. پروژه گالیله کاملا ندانم گرایانه است وهیچ انتظاری از آن نمیرود.
از لوب پرسیده شد که چگونه چنین آزمایشی میتواند نتیجه منفی قانع کنندهای داشته باشد.
شکست در عکاسی از پدیدههای ناشناخته هوایی هرگز یک معتقد به آن را متقاعد نمیکند که هیچ فضاپیمای بیگانهای در آسمان وجود ندارد بلکه آن را به این باور میرساند که بیگانگان آنقدر باهوش بودند که از تله دوربین لوب فرار کنند.
لوب در پاسخ میگوید: اگر ما به مدت پنج سال، ۲۴ ساعته در آسمان جستجو کنیم و هیچ چیز غیرعادی به جز پرندگان، پهپادها و هواپیماها نبینیم، و این کار را در دهها مکان مختلف، شاید در ۱۰۰ مکان انجام دهیم، آنگاه رو به جلو حرکت میکنیم.
نویسنده این گزارش توضیح میدهد: یک هفته بعد از اینکه لوب رصدخانه را به من نشان داد، من در یک جلسه برنامهریزی برای طرح دیگری از پروژه گالیله پیوستم. که تلاشی برای بازیابی یک شهاب سنگ غیرعادی که روی زمین سقوط کرده بود، به حساب میآمد. چندین سال پیش، امیر سراج، دانشجوی دانشگاه هاروارد که با لوب کار میکرد، یک ورودی عجیب را در پایگاه داده شهاب سنگهای دولتی شناسایی کرد. در روز هشتم ژانویه سال ۲۰۱۴، یک شی در نزدیکی پاپوآ گینه نو منفجر شد. مدار آن حاکی از وجود منشائی خارج از منظومه شمسی ما بود، اگرچه نمیتوان با اطمینان گفت زیرا ماهوارههای دولتی که آن را شناسایی کردند محرمانه بودند.
در سال ۲۰۲۲، پس از تشویقهای فراوان لوب، فرماندهی فضایی ایالات متحده نامهای منتشر کرد که در آن با «۹۹.۹۹۹ درصد اطمینان» گفت که گوی آتشین پاپوآ گینه نو بین ستارهای بوده است.
دولت همچنین منحنی نور شهاب سنگ را منتشر کرد که نموداری از روشنایی آن در طول زمان بود.
از این نمودار، لوب به این نتیجه رسید که شئ نورانی به اندازهای نزدیک به سطح زمین منفجر شده که باید از چیزی بسیار سختتر از شهابهای معمولی ساخته شده باشد، شاید حتی یک آلیاژ مصنوعی مانند فولاد ضد زنگ. این موضوع او را به تعجب واداشت: اگر این یک کاوشگر فرازمینی بوده باشد چه؟ آیا میتوان بقایای آن را پیدا کرد؟
اگر چیزی از این شهاب سنگ یا کاوشگر فرازمینی باقی مانده باشد، در کف دریا در شمال پاپوآ گینه نو پراکنده شده است.
هنگامی که شهابها در جو میسوزند، به شکل گویهایی به اندازه دانههای ماسه متراکم میشوند و مانند نگینهای براق به زمین میآیند. جستجوی آن گویها در زیر چندین هزار فوت آب دلهرهآور به نظر میرسید، اما دلیلی وجود داشت که فکر کنیم میتوان آن را انجام داد.
در سال ۲۰۱۸، دانشمندان از وسایل نقلیه کنترل از راه دور و یک «شنکش مغناطیسی» برای یافتن گویهای شهاب سنگی که در سواحل واشنگتن سقوط کرده بود، استفاده کردند.
لوب و سراج با در نظر گرفتن آن پروژه به دنبال شهاب سنگ پاپوآ گینه نو بودند.
چارلز هاسکینسون(Charles Hoskinson)، ریاضیدانی که از طریق ارزهای دیجیتال ثروت زیادی به دست آورده بود، شنید که لوب در مورد این شهاب در پادکستی صحبت کرده است و قول پرداخت ۱.۵ میلیون دلار برای جستجو را داد. آنها از شرکت EYOS Expeditions که به جیمز کامرون(James Cameron)، کارگردان کمک کرد تا در درازگودال ماریانا در عمق ۳۶ هزارفوتی اقیانوس آرام برود کمک گرفتند و قصد داشتند اواخر بهار به دریا بروند.
لوب جلسه برنامهریزی را به طور آنلاین و از دفتر خانهاش برگزار کرد.
او با توضیح گفتگویی که هاسکینسون داشت جلسه را آغاز کرد. وعده ۱.۵ میلیون دلاری هاسکینسون تا آن هفته هنوز محقق نشده بود. لوب دو روز قبل با او ملاقات کرده بود تا قول نهایی را بگیرد.
لوب گفت: این خیلی اعصاب خرد کن بود. هاسکینسون سوالات سختی در مورد شانس موفقیت آنها پرسید. نقشه این بود که یک سورتمه آهنربایی را در امتداد بستر دریا کشیده شود تا گویها را جمعآوری کند.
اما اگر بقایای آن مغناطیسی نبود چه میشد؟ لوب توضیح داد که آنها باید تورهایی را به سورتمه متصل کنند تا ذراتی را که آهنرباها از دست میدهند، دریافت کنند. هاسکینسون مطمئن نبود.
آیا آنها میتوانند چیزی بهتر از تور را استفاده کنند؟ آیا آنها میتوانند لایروبی کنند یا از نوعی دستگاه آبگیر استفاده کنند؟ برای راضی کردن هاسکینسون، لوب موافقت کرد که مهندسان سورتمه آهنربایی یک دستگاه آبگیر طراحی کنند. لوب چراغ سبز را دریافت کرد. او به گروه گفت که این پول به زودی به حساب بانکی شرکت اکسپدیشن واریز خواهد شد.
با این حال، به نظر میرسید لوب از دشواری بستن معامله کمی متزلزل شده بود. او گفت: هر کسی که من را میشناسد میداند که من به جای وعده محور بودن، وظیفه محور هستم.
گویی او تنها در آن زمان این ایده را نهادینه میکرد که اهداکنندگان خصوصی انتظار بازگشت سرمایه خود را دارند. سناریوی کابوسوار این بود که ما به آنجا برویم و فقط زباله پیدا کنیم.
اولین قدم برای اجتناب از این سناریوی کابوسوار، جستجوی منطقه مناسب بود و این به اندازه کافی دشوار خواهد بود. اطلاعات مکانی که آنها برای شهاب سنگ در اختیار داشتند از ماهوارههای نظامی که موشکهای هستهای دریافتی را رصد میکنند، به دست آمده بود.
هر اندازهگیری در هر ابزاری حاشیه خطا است، به همین دلیل است که حجم عظیمی از کار علمی شامل کالیبراسیون ابزار و کار با عدم قطعیت میشود.
اما حاشیه خطا در ماهوارههای موشکیابی محرمانه است. اگر آنها فقط به دادههای دولتی تکیه میکردند، باید ۵۰ مایل مربع(۸۰ کیلومتر مربع) را با یک سورتمه مغناطیسی کوچکتر از یک ماشین گلف جستجو میکردند. لوب به گروهش گفت که او و سراج فکر میکنند راهی برای کوچک کردن منطقه جستجو با استفاده از خوانشهای لرزهسنج و ریاضیات پیدا کردهاند.
با این حال، راب مک کالوم(Rob McCallum) که شرکت اکسپدیشن را اداره میکند، بعدا اعتراف کرد که این یک شکار چالشبرانگیز بود.
او گفت: پیچیدگی در این واقعیت نهفته است که هیچ کس نمیداند ما به دنبال چه هستیم. ما فرض میکنیم که این مجموعهای از ذرات کوچک سیاه رنگ است که در طول یک مایل، دو مایل یا ۱۰ مایل پخش شدهاند. برنامه اکسپدیشن تا حدی غیرعادی به شانس بستگی دارد.
نظریه لوب در مورد اوموآموا که یک جسم بین ستارهای گیج کننده است، همیشه در بین همکارانش بحث برانگیز بود و نه فقط به این دلیل که تصور میشد از یک فناوری بیگانه استفاده میکند.
کارن میچ(Karen Meech)، ستارهشناس دانشگاه هاوایی و نویسنده اصلی مطالعه اکتشاف اوموآموا، فهرست بلندبالایی از شکایات در مورد مقاله لوب داشت. اول حالت بلاغی آن بود.
فراتر از آن، منتقدان لوب استدلال کردند که توضیح او از نظر فیزیکی غیر واقعی است.
حتی اگر اوموآموا از مواد جامد مصنوعی با کمتراکمترین مواد شناخته شده برای انسان ساخته شده باشد، باز هم تقریبا ۱۰ برابر چگالتر از آن چیزی است که در ریاضیات او باید لحاظ شود و برای یک فضاپیمای بینستارهای به طرز عجیبی کُند است.
میچ میگوید: شما قبل از اینکه همهی گزینهها را بررسی کنید، به سمت «فناوری بیگانه بودن یک چیز» نمیروید، و من این احساس را دارم که آوی آنقدر در مورد ایدههایش هیجانزده است که بخشهایی از مشاهدات را که مناسب است انتخاب میکند و از آنهایی که مناسب نیستند چشمپوشی میکند.
او ادامه داد: این چیزی است که ما سعی میکنیم به دانش آموزان جوان آموزش ندهیم، زیرا این علم نیست.
در اواخر ماه مارس، زمانی که لوب برای سفر خود به اقیانوس آرام جنوبی آماده میشد، دو دانشمند آمریکایی مقالهای را در «نیچر» منتشر کردند که توضیحی طبیعی و جدید برای اوموآموا ارائه میکرد.
در این مطالعه توضیح داده شد که چگونه یک دنبالهدار کوچک که چندین سال در میان ستارگان حرکت کرده است، میتواند به چیزی شبیه اوموآموا تبدیل شود و چگونه ستارهشناسان در زمان اندکی که برای مطالعه آن در اختیار داشتند، قادر به کشف آن نبودند.
این کتاب توسط جنیفر برگنر(Jennifer Bergner)، اختر شیمیدان در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، و داریل سلیگمن(Darryl Seligman)، محقق فوق دکتری اخترفیزیک در دانشگاه کرنل نوشته شده است.
آنها با همکاری یکدیگر نوشتند: در سرمای غیرقابل تصور فضای بین ستارهای، یخ در یک دنبالهدار ظاهری بیشکل به خود میگیرد.
هنگامی که این یخ متخلخل توسط تشعشعات پخته میشود، پدیدهای که به طور مداوم در کوره سرد بین ستارهها اتفاق میافتد، حبابهای هیدروژن در داخل آن تشکیل میشود.
با نزدیک شدن اوموآموا به خورشید گرما، مولکولهای یخ را دوباره نظم بخشید و مقداری از هیدروژن به دام افتاده را آزاد کرد. گاز متصاعد شده به اوموآموا فشار آورد و باعث شتاب غیرقابل توضیح آن شد.
تیترهای سرتاسر جهان معمای اومواموا را حل شده اعلام کردند.
سلیگمن در یک بیانیه خبری از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، گفت: این تنها توضیح کلی است که وجود دارد.
بر اساس هنجارهای گفتمان آکادمیک، اگر لوب با برگنر و سلیگمن مخالف بود، از مشارکت آنها استقبال میکرد و قول میداد که انتقادات خود را در زمان مناسب در مقالهای در ژورنالی معتبر منتشر کند.
در عوض، لوب وارد حمله شد. روز بعد از انتشار مقاله، او به من ایمیل زد و گفت که اشتباهی در کار آنها پیدا کرده است.
لوب برگنر و سلیگمن را به نادیده گرفتن اثر خنککننده تبخیر هیدروژن در مدلشان متهم کرد، اشتباهی فاحش که به گفته او در بقیه محاسبات آنها نقش داشت و طرح آنها را غیرقابل دفاع میکرد.
او از مجله «نیچر» خواست که مقاله اصلی را تصحیح کند. آنها از انجام این کار خودداری کردند. او به تایمز، دیلی بیست و تایمز لندن و دیگر رسانهها نامه نوشت و از آنها خواست که نوشتههای خود را درباره این مطالعه تصحیح کنند.
زمانی که تایمز لندن پذیرفت که اعتراض لوب را بررسی کند، او آن را برای من ارسال کرد و افزود: انگلیسیها اصول اخلاقی دارند!
برگنر و سلیگمن از پاسخ دادن به نقد لوب که او همچنان با صدای بلند و غالبا به آن پرداخته است، امتناع کردند.
این روزها، تعداد کمی از اخترشناسان آمریکایی میخواهند وارد بحث عمومی با لوب شوند.
بنابراین از آرلی گیلبرت-لپوتر(Aurélie Guilbert-Lepoutre)، کارشناس ستارههای دنبالهدار در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه، خواستم تا من را در مورد این مشکل راهنمایی کند. او گفت که انتخاب برگنر و سلیگمن برای حذف متغیر تبخیر هیدروژن با توجه به فقدان دادههای آزمایشگاهی در مورد یخ هیدروژنی معقول بوده است.
او گفت که میتوان درباره آن بحث کرد، اما احتمالا او نیز همین کار را میکرد. هیچ مدل ریاضی از یک جسم نجومی هرگز کامل نخواهد بود. شما باید مفروضاتی بسازید.
گیلبرت لپوتر پس از آن من را به معادلهای در مقاله پاسخ لوب ارجاع داد، جایی که او اعتقاد داشت لوب اشتباه کرده است.
زمانی که لوب و همکارش هیدروژن که یک ماده به تدریج در حال محو شدن است را به محاسبات خود اضافه کردند، باید مینوشتند که این متغیر با زمان تکمیل میشود. اما آنها آن را ثابت نگه داشتند و این اشتباه بود.
وقتی انتقاد گیلبرت لپوتر را با لوب مطرح کردم، او آن را بیربط تلقی کرد، اما لپوتر همچنان معتقد بود که این خطا از نظر ریاضی مدل لوب را مجبور میکند دماهای پایینی تولید کند که با برگنر و سلیگمن در تضاد است.
گیلبرت لپوتر به من گفت که او زمان زیادی را صرف مطالعه کار برگنر و سلیگمن و دادهها و مقالات علمی مرتبط کرده است. او گفت: سپس به سراغ مقاله آوی رفتم و با خودم گفتم: «من فقط دو ساعت هدر کردم، زیرا این خیلی احمقانه است. این یک اشتباه احمقانه است.
رشته نجوم با افرادی مثل آوی لوب چه باید بکند؟
دیوید اسپرگل(David Spergel)، اخترفیزیکدانی که یک گروه مطالعاتی ناسا در مورد پدیدههای ناشناخته هوایی را رهبری میکند، به من گفت که لوب خیلی سریع نتیجه گیریهای هیجان انگیزی میکند.
لوب به مهربانی و حمایت از دانشجویان فوقدکترایش شناخته شده است اما تعداد دانشمندانی که از صحبت با رسانهها در مورد او خودداری میکنند گویای همه چیز است.
استیو دش(Steve Desch)، اخترفیزیکدان دانشگاه ایالتی آریزونا میگوید: «بسیاری از همکاران من ترجیح میدهند او را نادیده بگیرند تا زمانی که خودش را نابود کند و از بین برود. اما او آستانه بالایی برای شرم دارد.
هرچه لوب زمان بیشتری را در مرزهای علم سپری میکند، ایدههای او بیشتر به حدس و گمان تبدیل میشوند.
یک روز که در دفتر او صحبت میکردیم، او شروع به بررسی این احتمال کرد که تمدن مریخی باستانی ممکن است یک میلیارد سال پیش زمین را شکل داده باشد.
او گفت که ما هرگز این شواهد را روی زمین نخواهیم دید، زیرا بمباران شهابسنگها و تکتونیک صفحهای همه آنها را از بین میبرد، اما هنوز هم ممکن است بقایای باستانشناسی در مریخ وجود داشته باشد و ما همیشه میتوانیم به دنبال آنها بگردیم.
در ماه مارس، او و شان کرک پاتریک(Sean Kirkpatrick)، مدیر دفتر جدید پنتاگون که رویکرد «کل دولت» را برای ابهامزدایی از گزارشهای اشیاء ناشناس هماهنگ میکند، مقالهای نوشتند که در آن ادعا میشد «فضاپیماهای اصلی» بیگانه ممکن است در کمین منظومه شمسی ما باشند و کاوشگر برای اکتشاف زمین بفرستند.
یکی از گفتههای لوب، برعکس شدهی جمله معروف کارل سیگان(Carl Sagan) است که بیان داشت: «ادعاهای فوقالعاده به شواهد فوقالعاده نیاز دارند». لوب معتقد است که کشف حیات بیگانه به قدری مهم است که حتی کوچکترین احتمال موفقیت، سرمایه گذاری عظیم در تحقیق را توجیه میکند.
ترنر، اخترفیزیکدان پرینستون، میگوید: آوی میگوید شواهد خارقالعادهای مثلا، گزارشهای گسترده درباره اجرام پرنده غیرقابل توضیح نیازمند بودجه فوقالعادهای است.
ترنر یکی از اعضای فعال پروژه گالیله است، اگرچه او به عنوان شکاک آنجا شهرت دارد. ترنر افزود: ما در حال انجام تحقیقات علمی در مورد داستانهای ارواح نیستیم، درست است؟ باید سطحی از شک و تردید وجود داشته باشد.
لوب اغلب از «مدیران» یا «همکاران» گمنامی که از دیدن نور بین ستارهای امتناع میورزند، با بیتوجهی صحبت میکند.
احساس نادیده گرفته شدن توسط او به طور مکرر افزایش مییابد. اگر بیش از یک ساعت او را مجبور به صحبت کنید، همیشه خلق و خوی او تیره و تار میشود، چشمانش تنگ میشود و شروع به توضیح فهرستی از رنجها و آسیبهایش میکند. او گاهی اوقات پروژه گالیله را به عنوان پاسخی مستقیم به توهین توصیف میکند.
لوب میگوید: پروژه گالیله به نوعی جایگزینی برای ناسا بود که براساس گزارش من عمل نکرد. در سال ۲۰۲۱، لوب برای توماس زوربوخن(Thomas Zurbuchen)، مدیر ناسا مقالهای ارسال کرد که در آن پیشنهاد ایجاد یک گروه کاری برای مطالعه پدیدههای ناشناخته هوایی ارائه شد بود. گزارشی که او میگوید هیچوقت جوابی برای آن دریافت نکرده است.
سال بعد، لوب در حال جشن گرفتن تولد ۶۰ سالگی خود با تعدادی از دانشجویان سابق و فوق دکترا در تاکستان مارتا بود که شخصی به او ایمیل زد و گفت که ناسا گروه مطالعاتی پدیدههای ناشناخته هوایی را به رهبری اسپرگل تشکیل داده است. از او دعوت نشده بود.
لوب میگوید: من یک ایمیل به توماس زوربوخن نوشتم که: این واقعا تعجبآور است و شما هفته من را خراب کردید. من اینجا در حال جشن گرفتن بودم و حالا فهمیدم که تصمیم گرفتی این مطالعه را آغاز کنی.
برخی از نارضایتیهای لوب در این موارد به دههها قبل برمیگردد یعنی زمانی قبل از شروع شکار بیگانگان فضایی.
لوب میگوید که در سال ۲۰۰۰ به یک رابطه ریاضیاتی کیهانی میان تودههای سیاهچالههای کلان جرم و سرعت ستارگان در کهکشانهای میزبانشان مطرح کرد که بلافاصله توسط متخصصان حاضر در جلسه رد شد اما اندکی پس از آن دو دانشمند جوان به نامهای لورا فرارس(Laura Ferrarese) و کارل گبهارت(Karl Gebhardt) برای مصاحبهای به هاروارد آمدند. هر کدام در آن زمان با دادههای تلسکوپ فضایی هابل در حال مطالعه کهکشانها بودند. در آن مصاحبهها، لوب آنها را تشویق کرد تا در دادههای خود به دنبال شواهدی مبنی بر این ارتباط بین سیاهچالهها و ستارهها باشند. آنها نیز این کار را انجام دادند و هر یک مطالعات قابل توجهی در مورد آنچه به عنوان رابطه M-sigma برای سیاهچالهها شناخته میشود، منتشر کردند که کشفی بزرگ بود. با موافقت لوب آنها نام او را در بخش تقدیر و تشکر قرار دادند.
اکنون پس از ۲۳ سال بعد، لوب با ناراحتی میگوید: من آن را در آن کنفرانس پیشنهاد دادم، میتوانستم آن را خودم بنویسم، از پیگیری آن توسط افراد حاضر در کنفرانس کاملا دلسرد شدم و سپس آن را به این جوانان پیشنهاد دادم فقط برای این که بگویم: میتوانی آن را بررسی کنی و بعد به من اطلاع بدهی، و ما با هم مقاله را بنویسیم. اما ماجرا به شکل دیگری رقم خورد.
در تماسی که با فرارس و گبهارت برقرار شد هر دو از اینکه در مورد چیزی که بیش از ۲۰ سال پیش اتفاق افتاده پرسیده میشد متعجب شدند. در آن زمان، فرارس گفت که مقایسه جرم سیاهچاله یک کهکشان با سرعت ستارگان در اطراف آن فقط یک کار واضح بود. من حتی آن را یک ایده هم نمیدانم.
گبهارت هم گفت که به هر حال اندازهگیری را انجام میداد که M-sigma را تایید میکرد، اما اشتیاق لوب باعث شد او کمی بیشتر تلاش کند، بنابراین از او در مقاله تشکر کرد. وقتی به او گفتم که لوب احساس میکند از این کشف کنار گذاشته شده است، متعجب شد و گفت فکر میکردم با او تبادل نظر واقعا مثبتی داشتیم. رک بگویم، و این را به او هم میگویم، اگر فکر میکند مالک رابطه M-Sigma است، اساسا حرف پوچی است.
روز یکشنبه اوایل ماه ژوئن، لوب برای پرواز به پاپوآ گینه نو، در فرودگاهی کوچک در خارج از بوستون، سوار جت شخصی چارلز هاسکینسون شد. وقتی دو روز قبل با او صحبت شد، بدگمان به نظر میرسید.
یک افشاگر به نام دیوید گروش(David Grusch) به تازگی به کنگره رفته بود و ادعا کرده بود که دولت یک برنامه مخفی چند دههای را برای مطالعه فضاپیماهای سقوط کرده بیگانه اجرا کرده است.
این خبر باعث نگرانی لوب شد که ممکن است نیروی دریایی ایالات متحده آنها را در جستجوی محل چیزی که آنها IM۱ نامیده بودند، شکست دهد.
لوب گفت که اگر دولت تصمیم بگیرد آن مکان را جستجو کند، آنها به دنبال قطعات بزرگ و دست نخورده یک کاوشگر فضایی خواهند بود، احتمالا با وسایل نقلیه از راه دور. در پرواز بین استرالیا و پاپوآ گینه نو، آنها مسیری انحرافی را برای بازرسی هوایی سریع بخشی از اقیانوس که قرار بود بررسی کنند، انتخاب کردند و هیچ رقیبی ندیدند.
پس از یک پرواز کوتاه دیگر، آنها در نزدیکی شهر بندری Lorengau فرود آمدند، جایی که راب مک کالوم(Rob McCallum)، رهبر اکسپدیشن، با قایق دو بدنه آلومینیومی خود به نام ستاره نقرهای، منتظر آنها بود. آنها سورتمه آهنربایی را از روی عرشه کشتی پایین آوردند و شروع به کشیدن آن در مسیر احتمالی فرود شهاب سنگ کردند.
شش روز بعد، آنها یک سیم پلاتین منگنز، یک سطل رنگ، مقداری میخ، تکههای فولاد مقاوم در برابر ضربه و مقدار زیادی خاکستر آتشفشانی را جمعآوری. لوب مضطرب شد. آنها در حال آماده شدن برای استفاده از سورتمه در اواخر همان هفته بودند تا در صورتی که ذرات مورد نظر آنها مغناطیسی نیستند بتوانند آنها را جمعآوری کنند.
سپس، سرانجام، یکی از اعضای تیم اعزامی، مقداری خاکستر آتشفشانی را از یک توری رد کرد و بقایای آن را زیر میکروسکوپ قرار داد و یک مروارید فلزی کوچک را دید که اولین گوی یافته شد توسط آنها بود.
همانطور که آنها به جستجو ادامه میدادند، مجموعه کروی آنها گسترش یافت. تا جایی که آنها به نقطه عطف ۵۰ گوی رسیدند.
لوب با پادکسترها و روزنامهنگاران مصاحبه کرد و پیروزی خود را اعلام کرد. چند هفته بعد لوب به خانه برگشت و در مصاحبهای با انبیسی ادعاهای جسورانهای در مورد کشفها کرد.
اگرچه هنوز مشخص نبود که آیا این گویها از یک شهاب سنگ به وجود آمدهاند چه برسد به اولین شهاب بین ستارهای یا یک کاوشگر بیگانه.
سیاره ما با گوییهایی پوشیده شده است که از فرآیندهای آتشفشانی گرفته تا ذوب آهن تولید میشوند. او به انبیسی گفت: اولین بار است که انسانها مواد متعلق به یک شی بزرگ را که از خارج از منظومه شمسی آمده است، جمعآوری کردهاند.
لوب استدلال میکند که اگر IM۱ تکهای از فناوری فرازمینی بوده باشد، شاید گویها از ذوب لایه بیرونی آن به وجود آمده باشند و اگر چنین است، آنها ممکن است مسیری را برای یافتن بقایای دست نخورده دنبال کنند.
مقالهای در مورد اکتشاف پاپوآ گینه نو در روزنامه تایمز در اوایل همان هفته منتشر شد و به نقل از کارشناسانی که به شدت به ادعاهای لوب شک داشتند مطالبی نوشت.
لوب میگوید: این ناعادلانه است. من تمام تلاشم را برای رفتن به اقیانوس آرام انجام میدهم، زمان و انرژی زیادی را صرف جمعآوری مواد میکنم، فقط روش علمی را دنبال میکنم و سپس با بهترین ابزار تجزیه و تحلیل میکنم. و تنها کاری که آنها انجام میدهند این است که روی صندلی خود بنشینند و در مورد من چیزهای منفی بگویند. این ناعادلانه است و آنها میگویند که من روش انجام علم را تحریف میکنم. من دقیقا از روش علمی پیروی میکنم و جمع آوری و تجزیه و تحلیل میکنم.
لوب با نمایش نقشهای از محل سقوط احتمالی IM۱ که با شبکهای از سلولهای رنگی پوشانده شده بود که توزیع گویها را نشان میداد گفت: به نظر میرسد تعداد گویها با مسیر شهابها مرتبط است.
سپس چند تصویر جدید با میکروسکوپ الکترونی از گویهایی که تا سطح تقریبا اتمی بزرگنمایی شده بودند، نمایش داد و توضیح داد: چه آنها از فضای بین ستارهای آمده باشند و چه از یک آتشفشان، فوقالعاده بودند.
آزمایشگاههای وابسته به پروژه گالیله در سرتاسر جهان برای اینکه بفهمند آنها از کجا آمدهاند، مقادیر عناصر و ایزوتوپهای درون گویها را اندازهگیری میکنند.
لوب میگوید که تجزیه و تحلیل باید ابتدا مشخص کند که آیا این گویها از فضا نشات گرفتهاند یا خیر، و اگر چنین باشد، آیا آنها از منظومه شمسی خودمان بودهاند یا از جای دیگر.
او گفت که آزمایشگاهها روزانه روی چند گوی کار میکردند، اما سرعت آن باید به زودی افزایش یابد، و او امیدوار است ظرف چند هفته به نتیجه برسند.
او به انتقادات در تایمز اشاره کرد و گفت که عجیب است که افرادی که به گویها دسترسی ندارند نظرات قوی در مورد آنها داشته باشند. او گفت: منظورم این است که من در مورد دانشمندانی صحبت میکنم که خود را دانشمند مینامند، اما هنوز حاضر نیستند تا زمانی که شواهد منتشر شود، صبر کنند.
به لوب گفته شد که شاید بهتر بود تا زمانی که نتایج توسط همتایان بررسی میشد همه چیز در سکوت پیش میرفت و رسانهای نمیشد اما لوب پاسخ داد که اگرچه این هم راهی برای انجام کار است اما من با این کار جرمی مرتکب نشدهام. لوب میگوید که برایش اهمیتی ندارد که منتقدانش چه میگویند، اما زمان زیادی را صرف شکایت از آنها میکند.
شاید اینطور بتوان گفت که لوب باور دارد اگر فرضیهاش درست از آب در بیاید میتوان از هر گونه تخطی از هنجارها و دستورالعملهای علمی چشمپوشی کرد.
این احساسی است که به اشکال مختلف در سرسختترین منتقدان لوب دیده میشود.
وقتی با کارل گبهارت(Karl Gebhardt)، یکی از اخترفیزیکدانانی که رابطه M-sigma را کشف کرد، صحبت شد، او با خستگی گفت که آرزو میکند رسانههای خبری از بزرگنمایی ایدههای لوب دست بردارند و اجازه دهند این حوزه به علم بازگردد.
سپس گبهارت مکثی کرد و ادامه داد اگر او چیزی پیدا کند متحول کننده خواهد بود. همه چیز را تغییر خواهد داد.
انتهای پیام