به گزارش ایسنا، ریانووستی در یادداشتی نوشت: ارمنستان قرهباغ را از دست داد و حالا حاکمیت آن و برخی شهروندانش، روسیه را مقصر همه چیز میدانند! پرشور و هیجانترین معترضان در راهپیماییهای ایروان فریاد میزنند «فرزندانمان به خاطر تو کشته شد، لعنت به امپراتوری نابکار!». نخستوزیر پاشینیان هم میگوید «تمامی شهروندان باید انتخاب کنند؛ یا در این جنبش استقلال مشارکت دارند یا بخشی از یک حیاط خلوت مطیع هستند.»
ارمنیها بخشی از ملت بزرگ روسیه در نظر گرفته میشوند، بنابراین، نگرش اولیه نسبت به آنها به عنوان یک ملت است، نه یک کشورچه کسی ارمنستان را با چنین انتخابی مواجه کرد؟ چه کسی میخواهد آن را یک پایگاه، یک استان یا حیاط خلوت ببیند؟ پاشینیان صریح صحبت نمیکند اما همه میدانند که موضوع بحث روسیه است. انگار روسیه سخت در تلاش است تا ارمنستان را به یک استان مطیع خود تبدیل کند. نخستوزیر میگوید «ارمنستان تعهداتش نسبت به متحدانش را رها نکرده و هیچ گاه به آنها خیانت نکرده است». اما تحلیلی از وضع موجود نشان میدهد که نهادهای امنیتی و متحدانی که مدتها به آنها امید داشتیم، روی نشان دادن این که ما آسیبپذیر هستیم و روی ناممکن بودن برخوداری ملت ارمنستان از کشوری مستقل، کار میکنند.
این یعنی مسکو عمدا برای متحد خود ارمنستان دام پهن کرده و به آن در دفاع از قرهباغ کمک نکرد تا این کشور را به یک استان خود تبدیل کرده و آن را از حق کشور بودن محروم کند؟ نه تنها بسیاری از رهبران و شهروندان ارمنستان این موضوع را باور دارند، غرب نیز به باور آن متقاعدشان میکند. امانوئل ماکرون، رییس جمهور فرانسه میگوید که روسیه از جمهوری آذربایجان حمایت میکند و فرانسه در کنار ارمنستان ایستاده است. هیاتهای آمریکایی بیشتری از واشنگتن میرسند تا از استقلال این کشور در قفقاز جنوبی حمایت کنند که میان تزار و سلطان، روسها و ترکها (ترکیه و جمهوری آذربایجان) گیر افتاده است؛ یا اولی آن را الحاق میکند یا دومی.
اما اگر ترکها واقعا بخشی از ارمنستان را قلمرو تاریخی خود میدانند (و برعکس)، روسها از آن چه نفعی میبرند؟ ارمنستان برای روسیه چه معنایی دارد؟ پایگاهی در مرزهایش با ترکیه؟ قرارگاهی مهم در قفقاز جنوبی؟ ملتی دوست و نزدیک از نظر تاریخی و معنوی؟ در روسیه، رفتاری که با ارمنیها می شود و دیدگاهی که نسبت به آنها وجود دارد، پیچیده است. به این دلیل که شمار ارمنیهایی که در روسیه زندگی میکنند، بیشتر از شمار آنها در خود ارمنستان است. این موضوع صرفا آمار و ارقام نیست، بلکه سرنوشت تاریخی آنان است. در واقع، ارمنیها بخشی از ملت بزرگ روسیه در نظر گرفته میشوند، بنابراین، نگرش اولیه نسبت به آنها به عنوان یک ملت است، نه یک کشور. این امر که کشور بودن ارمنستان در خارج از مرزهای روسیه امروزی به پایان رسیده است، یک سوء تفاهم غیرقابل درک و پیامد فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی محسوب میشود و یک الگوی تاریخی نیست. روسها به دلیل ضدیت با ارمنستان نیست که با ملحق شدن آن به روسیه مخالفند، بلکه اصلا درک نمیکنند چطور «مستقل» شد.
در ادامه مطلب ریانووستی آمده است: این مشکل روسها نیست، مشکل ارمنیها و ارمنستان است. استقلالی که به یک باره به آنها رسید، چیزی نصیبشان نکرد. جمعیتشان از زمان اتحادیه جماهیر شوروی کاهش پیدا کرده است و مشکلات اقتصادی (به همراه دیگر مسائل و پیامدهای پیروزی پر هزینه در دهه ۹۰ در جنگ قرهباغ) شدت یافته است. ارمنستان همواره خود را متحد روسیه خوانده و تایید کرده است که مسکو ضامن صلح آن است اما نخواست که مشکل قرهباغ با آذربایجان را با کمک روسیه حل کند. ایروان به چیزهای مبهم امید داشت؛ این که باکو از انتقام منصرف شود یا مسکو به کمک آن بیاید و اجازه راهکاری قاطعانه برای مسئله قرهباغ را ندهد. هر دوی این گمانهزنیها، تماما بیاساس هستند و نمیتوان گفت که حاکمیت روسیه به ایروان درباره خطر به تاخیر انداختن مدام حلوفصل مسئله قرهباغ هشدار نداده است.
ایروان به چیزهای مبهم امید داشت؛ این که باکو از انتقام منصرف شود یا مسکو به کمک آن بیاید و اجازه راهکاری قاطعانه برای مسئله قرهباغ را ندهد. هر دوی این گمانهزنیها، تماما بیاساس هستند
ارمنستان با نادیده گرفتن توصیه دوستانه روسیه، در نهایت قرهباغ را از دست داد و حالا درباره از دست رفتن احتمالی کشور بودنش صحبت میکند. این موضوع تلاشهای آن برای نزدیک شدن دوباره به غرب را توجیه میکند. آنها میگویند، ما به تضمینهای بیشتری درباره امنیتمان نیاز داریم، چراکه روسیه نتوانست از پس آن بر بیاید و ما با تهدید ترکیه نیز مواجیهم. در عین حال، آنها روسیه را با تهدید به از دست دادن مواضعش در قفقاز جنوبی میترسانند. حالا همه خواهند دید که چطور مسکو به تعهداتش نسبت به متحدانش عمل میکند.
روسیه قرار نیست ارمنستان را با سرنوشتش تنها بگذارد یا آن را به خاک خود الحاق کند، تنها میخواهد ارمنیها واقعبین و صادق باشند(اول از همه با خودشان). یعنی سادهترین حقایق را بپذیریند؛ این روسیه است که اصلیترین اقامتگاه ارمنیها محسوب میشود و حتی موجودیت یک کشور مستقل ارمنی به روسیه بستگی دارداین مطلب میافزاید: آیا آنها در ارمنستان نمیدانند که روسیه هیچ تعهدی نسبت به قرهباغ نداشته است که حتی ایروان نیز از نظر قانونی آن را به رسمیت نمیشناخت؟ مسلما میدانند اما چرا به اشتباهات خودشان اعتراف کنند وقتی میتوانند کسان دیگری را مقصر آن بدانند! آیا ایروان نمیداند که هیچ کشوری در غرب نمیتواند تضمینهایی را به آن بدهد که از روسیه دریافت کرده است؟ مسلما میدانند اما تظاهر میکنند که جایگزین دیگری برای اتحاد با مسکو وجود دارد.
آیا ایروان نمیداند تا زمانی که ارمنستان عضوی از سازمان پیمان امنیت جمعی باشد، حملهای از سوی آذربایجان به ارمنستان با هدف راه باز کردن از کریدور زنگزور به نخجوان آذربایجان در کار نخواهد بود؟ پس چرا درباره خروج احتمالی از این سازمان صحبت میکنند؟ در حال حاضر سوالهای زیادی میتوان از ایروان پرسید اما مهمترینشان این است که «چه نیازی به گمانهزنی مدام درباه نگرش روسیه به ارمنستان وجود دارد؟»
روسیه قرار نیست ارمنستان را با سرنوشتش تنها بگذارد یا آن را به خاک خود الحاق کند، تنها میخواهد ارمنیها واقعبین و صادق باشند(اول از همه با خودشان). یعنی سادهترین حقایق را بپذیریند؛ این روسیه است که اصلیترین اقامتگاه ارمنیها محسوب میشود و حتی موجودیت یک کشور مستقل ارمنی به روسیه بستگی دارد.
انتهای پیام