محمدرضا ترکی مطرح کرد

بیان تلخی‌های دفاع مقدس نباید اصل را در محاق ببرد

محمدرضا ترکی می‌گوید: هیچ منع و محدودیتی برای انعکاس تلخی‌های دفاع مقدس وجود ندارد، اما نباید این بعد فرعی اصل و اصالت یک رویداد بزرگ ملی را در محاق فروببرد.

این شاعر و پژوهشگر در پاسخ مکتوب به سوال ایسنا مبنی بر این‌که «کلیتی به نام جنگ عراق با ایران داریم که این جنگ هشت سال به طول انجامید، در این هشت‌سال اتفاقات زیادی افتاد مثلا چندین عملیات، شهید شدن بسیاری از افراد بویژه جوانان یا به اسارت گرفته شدنشان و همچنین افراد بسیاری که پشت جبهه در حال مبارزه بودند. یکی از محل‌هایی که جزئیات هر یک از این‌ها  می‌تواند بازتاب پیدا کند، رمان و داستان است. داستان‌ها و خاطرات بسیاری هم نوشته شده است. چقدر نویسنده‌ها در بازتاب این جزئیات توانمند بوده‌اند؟ تا چه حد می‌توان وارد این جزئیات شد تا واقعیت جنگ را برای آیندگان و نسل جدید بیان کرد؟ و آیا محدودیتی برای بیان این جزئیات وجود دارد؟» نوشته است:

«اجازه بدهید با بعضی پیش‌فرض‌های شما موافق نباشم.

جنگ هشت‌ساله ملت ایران یک دفاع مشروع و قانونی بود. این جنگ را نباید «جنگ عراق و ایران»، به معنی جنگ دو ملّت یا کشور نامید. این جنگ بین دولت بعث عراق، به نمایندگی از قدرت‌های جهانی و ملت ایران اتفاق افتاد. مردم عراق و ایران هرگز جنگی نداشته‌اند و نباید دولت متجاوز بعثی را نماینده مردم و کشور عراق تلقی کرد.

از یک منظر کلی، رویدادهای دفاع مقدس را به دو دسته اصلی و فرعی، یا منفی و مثبت، باید تقسیم کرد.

بخش فرعی همان است که شما اشاره کرده‌اید. در طی هشت‌سال شمار زیادی از مدافعان ایران به شهادت رسیدند و اسیر و مجروح و...شدند. همچنین بسیاری از هموطنان ما آواره شدند و شاهد خسارت‌های سنگین اقتصادی بودیم و....

در بخش اصلی و کلی، اما، یک حماسه بزرگ تاریخی آفریده شد و ملت ایران تقریبا با دست خالی توانستند سایه تجاوز را از سر کشورشان دور کنند و علی‌رغم تحمل آسیب‌های فراوان ضمن حفظ تمامیت ارضی، آینده کشورشان را پایه‌گذاری کنند. این اتفاق برای کشورهای دیگر هم افتاده و کشورهای زیادی موفق شده‌اند از زیر خاکستر جنگ‌های ملی، سرنوشت استقلال و پیشرفت‌های بعدیشان را رقم بزنند.

این دو بخش اصلی و فرعی هردو مهم و ارزشمندند و باید به هر دو پرداخت.

روایت‌هایی که تنها به یکی از این ابعاد توجه می‌کنند، یعنی فقط به عوارض منفی جنگ می‌پردازند یا فقط ابعاد مثبت آن را بیان می‌کنند غیرمنصفانه و ناقص و یکسویه هستند و نمی‌توانند در اغلب موارد روایتی واقع‌گرا و جذاب و باورپذیر از جنگ را به مخاطب ارائه کنند و ناکام می‌مانند.

تصور بفرمایید آتش‌سوزی بزرگی در جایی رخ داده و عده‌ای داوطلبانه لباس آتش‌نشان پوشیده و خود را به دل حریق زده‌اند و بعد از فداکاری بسیار و دادن قربانیان زیاد توانسته‌اند، جلو خسارت‌ها را بگیرند و جان عده زیادی را نجات داده و کاری کرده‌اند که دیگر تا سال‌های طولانی آن آتش‌سوزی تکرار نشود.

روایت واقعی در ماجرای مثالی ما آن است که هم ابعاد آتش‌سوزی و خسارات آن را نشان دهد و هم عظمت فداکاری آتش‌نشانان و آثار مثبت آن را ثبت کند. اگر کسی به بهانه ثبت جزئیات تنها عدسی دوربینش را روی پیکرهای سوخته آتش‌نشان‌ها و قربانیان آتش متمرکز کند و با گزینش تصاویری سهمناک از آتش و خون تنها راوی فاجعه باشد و ابعاد انسانی فداکاری‌ها را نادیده بگیرد، قطعا روایت منصفانه‌ای از رویداد را به ما نشان نداده و بخش اصلی واقعه را ناجوانمردانه سانسور کرده‌است.

اگر کسی هم واقعه را به‌گونه‌ای روایت کند که گویی آن آتش بزرگ چون آتش حضرت ابراهیم تنها گلستانی سرسبز آفریده هم تصویر درستی از واقعیت تاریخی نشان نداده‌است.

روایت واقعی جنگ روایتی نیست که تنها تلخی‌ها و خسارت‌ها را سیاهه می‌کند و حماسه‌ها و پیروزی‌ها و فداکاری‌ها و بروز شرافت یک ملت را نادیده می‌گیرد.

نویسندگان و شاعران و هنرمندان حتما باید دفاع مقدس را، چنان‌که بوده و اتفاق افتاده در قالب یک حماسه ملی بنگرند.

باید توجه داشت که ادبیات «ضد جنگ» که همواره تصویری سیاه از جنگ نشان می‌دهد همیشه به معنی «ادبیات صلح» نیست. بسیاری مواقع نویسندگان و هنرمندانی که با بیان مبالغه‌آمیز و یک‌طرفه تلخی‌های جنگ حقانیت یک ملت و دفاع مشروع و مظلومانه او را زیر سوال می‌برند، عملا با متجاوزان ستمگر در یک سنگر قرار می‌گیرند و در زیر تظاهر ریاکارانه به دشمنی با جنگ و صلح‌طلبی عملا به تایید تجاوز و تخطئه یک دفاع مشروع می‌پردازند و در ستم به یک ملت با دشمنان جنگ‌طلب او همدستی می‌کنند.

اگر دفاع هشت‌ساله ملت ایران جنگی بود برای کشورگشایی و تجاوز و دست‌اندازی به سرزمین‌های دیگر، چنان‌که اغلب جنگ‌ها در دنیای امروز از همین قبیل‌اند، جا داشت کسانی با برملا کردن خسارت‌های انسانی و اقتصادی آن و شرح جزئیات منفی آن نوعی ادبیات اصیل ضدجنگ، از آن نوع که در جهان در مورد جنگ ویتنام و امثال آن آفریده شده، به وجود بیاورند، اما وقتی جنگ ما دفاع مقدسی بوده برای حفظ مرزها و شرافت و موجودیت یک ملت، تخطئه این نبرد مظلومانه، هرچه باشد ادبیات صلح‌خواهانه و ضدجنگ، به معنی مثبت آن، نیست، بلکه نوعی تحریف تاریخ و پوشاندن جامه تجاوز بر تن قربانی و دست کم مساوی تلقی کردن متجاوز و مدافع و قربانی و جلاد است. این برخورد خود نوعی تجاوز یا همدستی با متجاوز است.

ملت ایران هرگز مثل دیگران در پی انکار خسارات و پوشاندن ابعاد تلخ جنگ نبوده و نیست. به همین‌دلیل است که این ملت ده‌ها سال است در اعماق میدان‌های خنثی‌نشده مین، با تقدیم شهدای تازه، به دنبال پلاک‌های گم‌شده و پاره‌استخوان‌های شهدای خویش است و آنچه را می یابد با افتخار بر سر دست می‌گیرد و علنا تشییع می‌کند؛ این اتفاقی است که در جاهای دیگر دنیا نمی‌افتد.

بنابراین هیچ منع و محدودیتی برای انعکاس تلخی‌های دفاع مقدس وجود ندارد، اما نباید این بعد فرعی اصل و اصالت یک رویداد بزرگ ملی را در محاق فروببرد و باعث شود روایتی مخدوش و مطابق با روایت‌های دشمنان و جنگ‌آفرینان متجاوز برای نسل‌های آینده که خود شاهد این حادثه نبوده‌اند به یادگار بماند.»

انتهای پیام 

  • شنبه/ ۱ مهر ۱۴۰۲ / ۱۲:۲۲
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1402070100333
  • خبرنگار : 71573