کمیسیون حقوقی و قضایی هیئت دولت بر اساس مصوبۀ خود در تاریخ ۲۴ تیرماه ۱۴۰۲، اعلام کرد که کارخانه ریسباف اصفهان با پلاکهای ثبتی ۴۸۱۱، ۴۸۱۲، ۴۸۱۳ و ۴۸۱۴ واقع در بخش ۵ اصفهان به مساحت ۷۰ هزار مترمربع عرصه و ۴۲ هزار مترمربع اعیان که با شماره ۶۰۱۸ و تاریخ ۱۳۸۷/۵/۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است به منظور تأسیس موزه منطقهای اصفهان از بانک ملی به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی واگذار میشود و این وزارت مکلف است در مدت ۳ سال نسبت به تعمیر، بازسازی و بهرهبرداری از کارخانه ریسباف اقدام کند که در غیر اینصورت موضوع واگذاری مجدداً موردبازنگری قرار خواهد گرفت.
البته این موضوع که واگذاری کارخانه ریسباف تاچه اندازه بدون ایجاد موانع قانونی اجرایی شود جای پرسش است؛ از سویی دیگر نیز تجربه نشان میدهد که پروژههای بسیاری علیرغم تصویب ولی به علت عدم پیگیری، در اجرا با مشکلات زیادی مواجه شدهاند. مسئلۀ دیگر این است که علیرضا ایزدی، مدیرکل سابق میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان اصفهان بعد از مصوبۀ کمیسیون حقوقی و قضایی هیئت دولت درخصوص واگذاری این کارخانه، اعلام کرده بود که تحلیل محتوا و معماری تبدیل کارخانۀ ریسباف به موزه توسط شهرداری اصفهان انجام خواهد شد؛ در این خصوص اگرچه حضور شهرداری در موضوع احیای کارخانه ریسباف به لحاظ داشتن منابع مالی، مهم و موثر است، اما ایجاد چنین موزهای تنها با اعمالنظر شهرداری و بدون درنظر گرفتن دیدگاه متخصصان سایر نهادها بهویژه دانشگاه، قطعاً نتیجه مطلوبی نخواهد داشت؛ ضمن اینکه با توجه به تغییر سیاستهای شهرداری در هر دوره، این نگرانی وجود دارد که در تصمیمات و اقدامات اجرایی در خصوص حفظ و نگرانی این بنای تاریخی و تبدیل آن به موزه، خلل ایجاد شده و در این میان، جریانها و افراد سودجو نیز راه را برای خود هموار ببینند.
حمید فرهمند بروجنی، رئیس کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه هنر اصفهان دراینباره به ایسنا گفت: این مسئله که بانک ملی تا چه اندازه میتواند کارخانه ریسباف را در تملک خود نگه دارد و نسبت به ایجاد موانع قانونی اقدام نکند و درنهایت نیز واگذاری این بنا به وزارت میراث فرهنگی در اجرا محقق شود یک بحث حقوقی است؛ اما درباره این موضوع که واگذاری این کارخانه به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی لزوماً به اتفاق خوبی منتهی خواهد شد یا خیر، تردید وجود دارد.
او ادامه داد: دلیلِ تردید این است که وجودِ حجم گستردۀ آثار و بناهای تاریخی در کشور و نیز تجربۀ حداقل ۴ دهۀ گذشته نشان میدهد که وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و به تبع آن ادارهکل میراث فرهنگیِ استانها ازجمله اصفهان از منابع مالی و منابع انسانیِ کافی برخوردار نیست تا بتواند مدیریت راهبردیِ خردمندانه و متناسب با زمان روی آثار داشته باشد و ازهمینرو بناهای تاریخی بسیاری در سراسر کشور و ازجمله استان اصفهان در حال تخریباند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه هنر اصفهان با ابراز خرسندی از اینکه قرار است کارخانه ریسباف به موزه تبدیل شود، بیان کرد: اصفهان شایستۀ داشتن یک موزۀ استاندارد، روزآمد و کارآمد است، ولی این موضوع که آیا وزارت میراث فرهنگی بهتنهایی از عهدۀ تبدیل این کارخانه به موزه برآید یا خیر؟ به نظر من این اتفاق نخواهد افتاد.
فرهمند درخصوص حضور شهرداری اصفهان برای طراحی و تعیین محتوای این موزه نیز بیان کرد: بسیاری از موزهها در شهرهای مهم دنیا زیرنظر شهرداریها اداره میشوند و یا شهرداری متولی آنها است، چراکه از یکسو شهرداریها منابع مالی بیشتری در اختیار دارند و ازسوی دیگر نیز این نهاد با پیکرۀ اجتماع ارتباط نزدیکتری دارند؛ اما به نظر من تبدیل کارخانه ریسباف به موزه، نه کار شهرداری و نه کار میراث فرهنگی است، بلکه کار یک دانشگاه است. تبدیل بناهای تاریخی به موزه، اقدامی بسیارشایسته و درست، ولی نگهداری آن بسیار هزینهبر است. بسیاری از بناهای تاریخی در ایران که به موزه تغییر کاربری دادهاند محل مناسبی برای نگهداری اشیاء نیستند و مشکلات بسیاری مانند موریانه، عدم تهویه مناسب، نور و غیره دارند و به نظر من موضوع تعیین محتوا و طراحی موزه کار دانشگاه است.
رئیس کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه هنر اصفهان افزود: برای ایجاد این موزه، لازم است تا یک فعالیت گروهی با حضور افراد متخصص انجام شود که در میان آنها موزهدار، کیوریتور، مرمتگر، طراح و متولیان فرهنگ و هنر حضور داشته باشند؛ ضمن اینکه باید این موضوع مشخص شود که موزه ملی اصفهان چه تعریفی دارد؟ راهبرد آن چیست؟ و چه بخشهایی باید داشته باشد؟ حتی باید به این موضوع نیز تأکید کرد که این موزه باید طراحی شود.
عضو هیئتعلمی دانشکده حفاظت و مرمت دانشگاه هنر اصفهان با بیان اینکه وزارت و به دنبال آن ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی نیز به تنهایی از عهدۀ اداره موزه ریسباف برنخواهد آمد، اضافه کرد: موزههایی در این شهر وجود دارد که زیر نظارت این اداره فعالیت میکنند که اگر نگوییم موزههای مُرده، اما موزههای غیرفعالی هستند. این درحالی است که موزه، بازخورد روزمرۀ خود را با مخاطب تنظیم نمیکند، موزه صرفاً محلی برای نگهداری آثار نیست و من تأسف میخورم که گاهی حتی افراد شاخص نیز آغاز تاریخ موزه در ایران را از یک اتاق در کاخ گلستان میدانند و درنهایت، تعریف خود از موزه را اینگونه با پایان میبرند که موزه محل حفاظت از آثار برای انتقال به آیندگان است! درحالیکه این تعریف برای موزه صحیح نیست.
فرهمند تأکید کرد: موزه مکانی برای فرهنگسازی است و میتواند جریانساز باشد. موزه، مکانی است که جامعه، خود را بررسی میکند و بهبود میدهد. موزه انرژی ایجاد میکند و امید میدهد، حس هویتمندی و تعلقخاطر به شهر و کشور را ارتقا میدهد؛ درحالیکه متأسفانه این نگاه در بسیاری از موزههای زیرمجموعۀ میراث فرهنگی وجود ندارد.
او گفت: من شخصاً درمورد تغییر کارخانه ریسباف به موزه، از موزهای استقبال میکنم که با خردمندی طراحی شده و با خردمندی اداره شود؛ ضمن اینکه بهغیر از میراث فرهنگی، باید نهادهای دیگر نیز دخالت داشته باشند مانند نهادهایی که میتوانند در بحث مادی نیز کمک کنند. بنابراین حضور شهرداری در خصوص تغییر کاربری کارخانه ریسباف به موزه، امتیاز است، اما نه اینکه همهچیز به شهرداری سپرده شود.
رئیس کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه هنر اصفهان افزود: دانشگاههای علوم پزشکی در کشور ما متولی بخش مهمی از بیمارستانها هستند و ارزانترین بیمارستانها که اتفاقاً تخصصیترین اقدامات پزشکی در آنها انجام میشود زیرنظر دانشگاه علوم پزشکی فعالیت میکنند؛ چرا این اتفاق در مورد موزهها رخ ندهد؟ چرا موزههای شهر زیرنظر دانشگاهها فعالیت نکنند و ارتباط جامعی با آنها بازتعریف نشود؟ فکر میکنم در مورد تغییر کارخانه ریسباف به موزه، نقش دانشگاهها بسیارمهم است و باید به آن فکر کرد و به آن پرداخت.
انتهای پیام