برای واکاوی قیام امام حسین(ع) و تأثیراتی که بر جامعه زمان خود و سپس در طول تاریخ گذاشت ایسنا با حجتالاسلام جواد سلیمانی -عضو هیات علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)- به گفتوگو نشسته است.
سلیمانی چرا امام حسین(ع) برای احیای امر به معروف و نهی از منکر دست به قیام زد؟
امر به معروف و نهی از منکر در اسلام مصادیقی دارد. یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر تعلیم جاهل است. در یک جامعه ممکن است افرادی باشند که نسبت به آنچه باید انجام دهند مخصوص در مورد منکرات آگاهی چندانی نداشته باشند و وظیفه همه این است که معروف را به مخاطب خود بیاموزند، تصور کنید یک نوجوان به سن تکلیف رسیده است باید به این نوجوان واجبات، منکرات و حرامها را آموخت.
یکی دیگر از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر مربوط به کسانی است که مرتکب خلاف میشوند که در این مرتبه باید تذکر به متخلفین داد، اگر در یک جامعه فردی اقدام علنی به فسق داشته باشد برای نمونه نماز خواندن کنار بذارد یا به شراب خواری علنی بپردازد باید به متخلف تذکر داد. اگر این موعظه اثر نداشت باید چه کار کرد، در این شرایط باید حالت خشم را به خود گرفت و سختتر با او برخورد کرد، اما اگر اصرار بر فسق ادامه داشت در حکومت اسلامی قانون با او برخورد میکند تا کار خود را ترک کند. البته این دو مصداق در شرایطی است که برای جامعه معروف و منکر تبیین شده باشد.
اما یکی از موارد خطرناک در مورد امر به معروف و نهی از منکر این است که در یک جامعه معروف جای منکر و منکر جای معروف را بگیرد، آنگاه گناه خوب جلوه داده میشود. در چنین جامعهای، نماز نخواندن، رباخواری و بیعفتی بد شمرده نمیشود، در چنین جامعهای نوعی دیگر از امر به معروف و نهی از منکر را باید احیا کرد و شاید در این مسیر کسی شهید و خون ریخته شود تا مردم آگاه شوند، در چنین جوامعی اقلیتها بسیار مهم هستند تا امر به معروف و نهی از منکر را تبیین کنند.
بنیامیه هم در زمان خلافت یزید دقیقا منکر را به جای معروف جا زد و چنانچه امام حسین(ع) دست به قیام نمیزدند چیزی از اسلام باقی نمیماند. امام حسین(ع) برای احیای دین مجبور شد قیام خود را با عنوان امر به معروف و نهی از منکر شروع کند. در واقع امام سعی کرد با یک قیام فرهنگی و نظامی امر به معروف و نهی از منکر کند. در واقع امام همان مصداق سوم از امر به معروف و نهی از منکر را اجرا کرد زیرا در زمان خود دیدند که سکوت جایز نیست.
امر به معروف و نهی از منکر چند مرتبه دارد، در گام وقتی شما میخواهید امر به معروف و نهی از منکر کنید نباید به شما زیان برسد، در مرتبه دیگر امر به معروف و نهی از منکر چنانچه منکر به جای معروف بنشیند دیگر شرط مربوط به خسران یا زیان برای فرد جایز نیست و لذا سیدالشهدا(ع) در اقدام عملی خود میفرمایند «اگر اسلام به خطر بیافتد باید قیام کرد».
در عصر معاصر هم این نوع از امر به معروف و نهی از منکر را شاهد هستیم، پهلوی قصد داشت تشیع را نابود کند و لذا امام راحل فرمود «اسلام در خطر است و مردم امر به معروف و نهی از منکر کنید مگر جان ما از سیدالشهدا(ع) عزیزتر است»، پس از آن شاهد انقلاب اسلامی هستیم.
بنابراین نوع خاصی از امر به معروف و نهی از منکر آن چیزی است که امام حسین(ع) در احیای دین و خود امر به معروف و نهی از منکر انجام داد، بنابراین تشخیص این نوع از امر به معروف و نهی از منکر با امام جامعه است، همانطور که امام خمینی(ره) هم به این تشخیص رسید و دستور قیام به مردم داد.
به نظر شما بعد از واقعه عاشورا این نوع از امر به معروف و نهی از منکر توانست تاثیر خود را بگذارد؟
در وصیت امام حسین(ع) به برادر خود میبینیم که ایشان میفرمایند «إنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إلاصلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی، أُُریدُ أنْ آَمُرَ بالمَعروفِ و أنهی عَنِ المنکَرِ»، من میخواهم در امت جدم اصلاح ایجاد کرده و اراده کردهام امر به معروف و نهی از منکر کنم. برخی برداشتشان از این بیان امام اجرای حکومت دینی در جامعه بود که با قیام امام رخ میدهد. این در حالی است که امام در تلاش بود اسلام اموی را به مردم نشان دهد و بگوید که منکر به جای معروف نشسته است زیرا مردم به سبک زندگی اموی عادت کرده بودند.
امام در این بیان نمیگوید من برای اسلام قیام کردم بلکه مطالبهگری برای اصلاح در جامعه را بیان میکنند. در واقع امام تلاش داشت سبک زندگی اسلامی را نشان دهد. امام نشان داد اسلامی زندگی کردن روحیه شهادتطلبی و آزادیخواهی دارد، حتی برای امر به معروف و نهی از منکر تا پای جان باید رفت و این مسلمانی است، از این رو سیداشهدا(ع) در همان یک روز عاشورا امر به معروف و نهی از منکر را اظهار کردند.
به همین منظور امام با وقایع عاشورا اسلام واقعی را نشان داد و فردای عاشورا همه فهمیدند اسلام بنیامیه اصلا اسلام نیست و سبک زندگی که آنها ترویج میدهند سبک زندگی غیراسلامی است. درست است که مردم حکومت بنیامیه را ساقط نکرده و قیامی برای اینکه همه شیعه شوند به راه نینداختند ولی فهمیدند که اسلام واقعی چیز دیگری است، بنیامیه بعد از عاشورا نتوانست برنامهای را که برای مردم آماده کرده بود مبنی بر اینکه بگوید پیامبر و امام معنایی ندارد و اصلا درست نیست را پیاده کند. زیرا ایمان دینی مردم بعد از قیام امام حسین(ع) شعلهور شد و امکان پیاده کردن این برنامه شوم وجود نداشت.
اتفاقی که در کاخ یزید اتفاق افتاد و روشنگر حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) تا جایی تاثیرگذار بود که یزید از زیر بار شهادت امام شانه خالی کرد و گفت من این کار را انجام ندادم و ابن زیاد حسین بن علی(ع) را به شهادت رسانده است.
یزید دید خون سیدالشهدا(ع) جو جامعه را عوض کرده و دلهای مردم تاب نمیآورد که یک نظام سیاسی اعلام کفر کند، در واقع خون امام حسین(ع) قصاوت قلبها را ریخت. بخش زیادی از جامعه پس از عاشورا بیشتر به سمت اسلام روی آوردند و ارزشهای دینی را بیشتر اجرا کردند و یزید جرأت نکرد پایان فرهنگ اسلامی را که جزو برنامههایش بود اعلام کند و این اثر فوری عاشورا بود.
علاوه بر آگاهی مردم، اقلیتهای جامعه نیز آگاه شدند که شاهد قیام توابین، قیام مختار و ... تا قیام شیعی صفویه و نهایتا انقلاب اسلامی ایران هستیم. پس اولین اثر خون امام حسین(ع) این بود که فرهنگ واقعی اسلام که اصول دین(توحید، معاد، نبوت، امامت و عدل) است از بین نرفت. نظام سیاسی حاکم آن زمانی سعی داشت جای خوب و بد را عوض کند و برای این کار تا جایی پیش رفه بود که حتی شهادتین اذان را هم بردارد.بنابراین اقلیتهای جامعهای که شیعه بود پس از عاشورا قوت گرفت و در زمان امام سجاد(ع) این مهم رشد کرد تاجایی که در زمان امام باقر(ع) شاهد تاسیس دانشگاه شیعه هستیم که امام فقه شیعه کلام و تفسیر شیعه را برای مردم تدریس میکرد و امام صادق هم این دانشگاه را گسترش داد تا جایی که ۲۰ هزار شاگرد داشت.
در زمان امام کاظم(ع) هم این موضوع ترویج پیدا کرد تا جایی که حکومت وقت از فقه شیعه میترسیدند و معتقد بودند امامان شیعه را باید در حبس قرار داده یا در دارالعماره تحت نظارت داشته باشند. به همین منظور از زمان امام کاظم(ع) شاهد زندانی کردن ائمه یا تحت نظر بودن آنها هستیم که نهایتا به شهادت آنها ختم میشود. البته ممکن است این سوال به وجود بیاید که چرا حکومت این رفتار را میکرد. باید در پاسخ گفت به این دلیل بود که اهلبیت(ع) مکتب اسلام واقعی و زبان اسلام را به جامعه عرضه کرده و در این میان محبوبیت آنها در جامعه و طرفدارانی که پیدا کرده بودند برای حکومت تهدید به شمار میرفت زیرا اهلبیت(ع) نظام وقت را طاغوتی میپنداشتند و این را به جامعه نشان داده بودند.
پس دومین اثر خون سیدالشهدا این بود که تشیع و اسلام ناب در طول تاریخ جان گرفت و گسترش پیدا کرد و تعدادشان بیشتر شد، به همین منظور در طول تاریخ شاهد شکلگیری حکومت آلبویه، علویان، سربهداران، صفویه و نهایتا انقلاب اسلامی ایران هستیم.
به نظر شما از قیام امام حسین(ع) چه درسی باید گرفت؟
سیدالشهدا(ع) به ما آموزش داد که اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه وجود نداشته باشد موجب نابودی حق میشود و اگر اقلیتی مطالبه حق کرده و امر به معروف و نهی از منکر کند معروف جای منکر را نمیگیرد. اما متاسفانه در جامعه امروز ما یکسری حتی منکر هم میکنند و ما به عنوان یک شهروند گاهی معروف کرده و گاهی هم نمیکنیم، با این وجود فردی که منکر انجام داده احساس امنیت میکند و این باعث میشود که متخلف آرام آرام فکر میکند که منکری انجام نداده است. برای مثال امروز وقتی در جامعه ما خانمی کشف حجاب میکند چون احساس امنیت برای او وجود دارد تصور میکند منکری انجام نداده است. در زمان بنیامیه هم امام قیام کرد تا منکر جای معروف نشیند. لذا امام حسین(ع) قبل از قیامشان میگویند «آمدهام تا امر به معروف و نهی از منکر را احیا کنم». به همین منظور در یک قیام یک روزه پیامشان را ماندگار کردند.
چرا پس از قیام امام حسین(ع) جامعه به خوبی اصلاح نمیشود؟
قیام امام حسین(ع) موجب احیای دین اسلام و رشد تشیع شد، اما اینکه چرا در مقاطع بعدی باز هم منکر به جای معروف نشست باید پاسخ داد قیام امام برای آن مقطع زمانی خودشان کافی بود، زیرا امام در آن مقطع تصور کرد اسلام در حال از بین رفتن است در حالی که این تصور در مقطع امام سجاد(ع) به وجود نیامد چون بنیامیه محبوبیت خود را در بین مردم از دست داده بود و سبک زندگی عوض شده بود. شاید مردم در زندگی روزمره از حکومت تبعیت میکردند اما دینشان را دیگر از بنیامیه نمیگرفتند.
سیاست نظام اسلامی پس از امام حسین(ع) دست اهلش نبود اما اسلام هم در معرض خطر نبود، خداوند انسان راخلق کرده که به تکامل برسد و راه رسیدن به این تکامل «دین» است و در واقع دین به انسان برنامه میدهد، حال اگر دین در معرض خطر باشد انسان کامل و امام معصوم باید خودش را فدا کند چون فلسفه خلقت پوچ میشود.خداوند به انسان روزی میدهد که راه تکامل را طی کند اگر مسیر تکامل بسته شود فلسفه خلقت انسان پوچ میشود بنابراین وقتی دین در معرض خطر قرار میگیرد امام حسین(ع) و یاران کاملش باید جان خود را فدا کنند تا مسیر هدایت بشریت مسدود نشود. بنابراین تمامی ترویج مکتب شیعه که امام حسین(ع) بابت آن خون خود را داد پس از آن توسط امام سجاد(ع) کادرسازی و سپس توسط امام باقر(ع) در قالب یک دانشگاه به صورت کلام و فقه مشخص و با تلاش امام صادق(ع) به پرورش شاگرد رسید.
انتهای پیام