نظم نوین جهانی، زمینه‌ساز تحولات نیجر

کودتای اخیر نیجر بار دیگر پرونده تاریخ استعماری فرانسه را نمایان کرد. حالا با نوع جدیدی از جنگ سرد میان غرب و شرق مواجه هستیم که با روی کار آمدن نظم جهانی چندقطبی و جنگ اوکراین، دوباره به یکی از مباحث داغ جهان تبدیل شده است.

به گزارش ایسنا، حضور فرانسه در آفریقا به قرن ۱۷ میلادی برمی‌گردد، اما دوره اصلی گسترش استعمار فرانسه در این قاره در قرن نوزدهم و با حمله ۱۹۳۰ به الجزایر، فتوحات در آفریقای غربی و استوایی در دوره «تقسیم آفریقا» و همچنین ایجاد تحت‌الحمایگی در تونس و مراکش چند دهه قبل از جنگ جهانی اول صورت گرفت که به شکل‌گیری نوعی آفریقای فرانسوی منجر شد.

در این امپراتوری آفریقایی، سرزمین‌های جنوب صحرای آفریقا عمدتاً به عنوان مستعمره‌های استثمار تلقی می‌شدند. جریان استعماری فرانسه در مغرب هم با یک مدل استعماری مهاجرنشین اداره می‌شد که در آن استعمارگران فرانسوی خود شخصا حضور می‌یافتند؛ هرچند که بیشتر آن‌ها در الجزایر ساکن بودند.

فرانسه در کلام، از «متمدن کردن» مردم بومی از طریق اصلاحات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دم می‌زد اما در واقعیت‌ رویکردی خشن، اشغالگرانه، خشونت‌آمیز، استثماری و ناعادلانه داشت که فرهنگ و شرایط اجتماعی را تخریب کرد. این تضاد در سرتاسر آفریقا مشهود بود.

با این حال، نقشه‌های «فرانسه کبیر» که بخش‌های زیادی از خاک آفریقا را متعلق به فرانسه نشان می‌دهند، درباره میزان قطعیت حاکمیت فرانسه بر این مناطق اغراق زیادی کرده‌اند؛ زیرا مانند همه امپراتوری‌ها، مردم مستعمره در سراسر آفریقای فرانسه استراتژی‌هایی را برای مقاومت یا فرار از اقتدار فرانسه، براندازی یا همدستی با مأموریت به اصطلاح تمدن‌سازی و مقابله با تحولات اشغالگری توسعه دادند.

نیروهای فرانسه در آفریقا

آغاز روند استعمارزدایی

پس از جنگ جهانی اول، شکل‌های جدید و سازمان‌یافته‌تری از مقاومت پدیدار شد، زیرا اصلاح‌طلبان، ملی‌گرایان و اتحادیه‌های کارگری تحصیل‌کرده با استفاده از ابزارهای مختلف برای توزیع عادلانه‌تر قدرت سیاسی و اداری تلاش کردند. این عزم تغییر شرایط که در دوره بین دو جنگ جهانی جای خود را به ناامیدی داده بود، پس از جنگ جهانی دوم جرقه روند استعمارزدایی را زد.

بعد از جنگ عالم‌گیر دوم، تلاش فرانسه و برخی از رهبران آفریقایی برای جایگزینی حکومت امپراتوری با یک سازمان فدرال با شکست مواجه شد و پس از همه‌پرسی قانون اساسی در سال ۱۹۵۸، تقریباً تمام مناطق تحت استعمار فرانسه در جنوب صحرای آفریقا اعلام استقلال کردند.

برخی کشورها مانند تونس و مراکش توانستند در دهه ۱۹۵۰ فرانسوی‌ها را مجبور به مذاکره درباره استقلال کنند اما استعمارزدایی در برخی دیگر کشورها مانند الجزایر که میزبان میلیون‌ها شهرک‌نشین اروپایی بود، تنها پس از جنگی خشونت‌بار اتفاق افتاد. حکومت رسمی فرانسه در آفریقا تا سال ۱۹۶۲ پایان یافت، اما میراث استعمار فرانسه هنوز در بسیاری از کشورهای آفریقایی بر جای مانده و «نیجر» هم از این قاعده مستثنی نبوده است.

ماجرای نیجر

در دوره اخیر دولت حاکم بر نیجر به ریاست «محمد بازوم» مواضعی نزدیک به غرب داشت و این کشور را به محلی برای برپایی پایگاه‌های نظامی فرانسه تبدیل کرده بود؛ پایگاه‌هایی که پاریس آن‌ها را «پایگاه ضد تروریستی» می‌نامد.

کودتای نظامی در نیجر علیه دولت نزدیک به فرانسه این کشور، بار دیگر به جریانی که در میان مستعمره‌های سابق فرانسه در آفریقا به راه افتاده جانی تازه بخشیده است: جریان بیرون راندن کامل استعمارگران.

نیجر چهارمین کشور از کشورهای میزبان پایگاه‌های به اصطلاح «ضدتروریستی» فرانسه است که خواستار تخلیه این پایگاه‌ها شده است. گینه، بورکینافاسو و مالی هم در ادوار گذشته یکی پس از دیگری پایگاه‌های نظامی فرانسه در خاک خود را تعطیل کرده‌اند.

کودتای نظامی اخیر نیجر علیه دولت غرب‌گرای این کشور پنجمین کودتای نظامی موفق است که از زمان استقلال نیجر در سال ۱۹۶۰ در این کشور صورت می‌گیرد. نخستین کودتا در سال ۱۹۷۴ اتفاق افتاد و سپس در سال‌های ۱۹۹۶، ۱۹۹۹ و ۲۰۱۰، این کشور شاهد کودتای نهادهای نظامی بود.

بازوم و ماکرون

اهمیت نیجر چیست؟

نیجر برای فرانسه از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا این کشور دارای منابع غنی اورانیوم ارزان‌قیمت است؛ فلزی که پس از استخراج، از طریق گینه و بورکینافاسو به شکلی امن منتقل می‌شد. اما حالا فرانسه هم در تامین اورانیوم موردنیاز خود به مشکل خورده است و هم در انتقال امن آن.

از سوی دیگر، ارتباط میان شمال آفریقا و آفریقای مرکزی و همچنین دریای سرخ از طریق نیجر ممکن است. در غیاب سودان، لیبی و مالی، نیجر گذرگاه امنی بود برای دسترسی به قلب آفریقا.

علاوه بر راه زمینی، آسمان نیجر نیز برای اروپا باز بود و هواپیماهای اروپایی از حریم هوایی این کشور گذر می‌کردند اما حالا پس از کودتا، آسمان این کشور به روی هواپیماهای اروپایی بسته شده و این هواپیماها باید مسافت بیشتری را طی کنند.

نظم نوین جهانی

یکی از برجسته‌ترین زمینه‌های کودتای نیجر ایجاد یک نظم نوین جهانی است که هر روز بیشتر از قبل در امور بین‌المللی نمود می‌یابد. همزمان با کم‌شدن نفوذ فرانسه در آفریقا و نیجر، روسیه در حال تقویت مواضع خود در این منطقه است و فعالیت گروه پیمانکار نظامی «واگنر» در نیجر نیز شاهدی بر این ادعاست. بدین ترتیب می‌توان تحولات نیجر را صحنه نبرد قطب‌های این نظم نوین دانست که جهان تک قطبی پس از جنگ سرد را به چالش کشیده است.

پرچم روسیه در دستان هواداران حاکمان جدید نیجر

آینده آفریقا

حال با پنجمین کودتای نیجر از زمان استقلال، آینده آفریقا تحت‌الشعاع موضع‌گیری‌های غرب، فرانسه و روسیه قرار گرفته است. اینکه در آینده چه بر سر نیجر و در مقیاس بزرگتر آفریقا می‌آید، علاوه بر تصمیم غرب، فرانسه و روسیه برای مداخله، به رویکرد سایر کشورهای منطقه نسبت به کودتای نیجر هم بستگی خواهد داشت. یکی از خروجی‌های احتمالی این وضعیت، بازگشت به عصر کودتاهای نظامی و دولت‌های کوتاه‌مدت در آفریقاست.

آینده اروپا

اما این تنها سرنوشت آفریقا نیست که زیر سایه کودتای نیجر و جنگ قدرت‌ها در این منطقه قرار گرفته است. علاوه بر معادن طلا و اورانیوم این منطقه، سرنوشت خط لوله گاز ترانس-صحرا هم در هاله‌ای از ابهام قرار می‌گیرد؛ خط لوله‌ای که قرار است گاز جنوب نیجریه را از طریق نیجر به الجزایر برساند تا از آنجا به اروپا منتقل شود.

علاوه بر این، ناآرامی و دخالت نظامی در نیجر و سرایت آن به سایر کشورهای آفریقا می‌تواند موجی از مهاجرت به اروپا را ایجاد کند و این در حالی است که قاره سبز در حال حاضر هم با مشکل افزایش مهاجرت از اوکراین و منطقه غرب آسیا مواجه است.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ / ۰۲:۴۷
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 1402052113081
  • خبرنگار : 71661