«خلیل کمربیگی»، دانشآموخته جامعهشناسی و پژوهشگر اجتماعی و فرهنگی نوشت: از فرهنگ بهعنوان کلیدواژهی توصیف و تبیین بسیاری از کنشها، حالات، آدابورسوم، خلقیات، مناسک و آئینها و نمادهای فردی و اجتماعی یاد میکنند که در کالبد جوامع امروزی جریان دارد و در این میان، هنر بهعنوان بخشی از فرهنگ، هم زبان بیان احساسات و عواطف بشری است و هم انتقالدهنده و تداومبخش میراث آن است. جوامع زیادی توانستهاند از طریق همین عامل از خیلی از آسیبهای فردی و اجتماعی بکاهند؛ زخمهایی که نه سیاست و نه اقتصاد، نمیتوانست التیامبخش آنها باشد.
استان ایلام از معدود استان هایی است که از ضعف مفرط زیرساختهای فرهنگی و هنری رنج میبرد. مصداق بارز این کمبود، در عدم وجود حتی یک صندلی استاندارد و مخصوص سینما، یک خانه تئاتر، یک استودیو یا سالن مخصوص موسیقی، سالن کنسرت، فرهنگسرای جامع و موارد بیشمار دیگر است؛ این در حالی است که مرکز این استان در حدود پنج دهه پیش دارای سینما بوده است. سؤال یا سؤالاتی که در این زمینه اهمیت دارد این است که آیا مردم و بخصوص نسل نو، از نبود زیرساختهای مهم فرهنگی و هنری در استان ایلام، رنج نمیکشند؟
آیا این کمبود، از نظر مدیران این استان، یک مسئله بهحساب نمیآید؟ آیا چون این استان از کمبود زیرساختهای اقتصادی، تورم و بیکاری رنج میبرد، لذا زیرساختهای صنعتی، آب، راه و مسکن مهم بوده و فعلاً نیازی به زیرساختهای فرهنگی و هنری ندارد؟ آیا از نظر مدیران، طرحها و پروژههایی چون ایجاد ایستگاه پمپاژ آب، ایجاد تأسیسات فاضلاب، آبرسانی به پایانه مرزی، تأمین آب اراضی کشاورزی، ایجاد سد، احداث راه روستایی، توسعه کشت باغات، بستهبندی لبنیات محلی، پرورش قارچ خانگی، پرورش دام سبکوسنگین، تولید گیاهان دارویی، محصولات گلخانهای، زنبورداری، پرورش ماکیان بومی و صدها طرح و پروژه کوچک و بزرگ دیگر مهم بوده، اما ساکنان این استان احتیاجی به سالن سینما، خانه تئاتر، سالن کنسرت، استودیو موسیقی، گالریهای هنری و سایر پروژهها و اماکن هنری ندارند؟
آیا تکمیل سازهای به نام "برج هنر" که سالهاست در غبار کمبود اعتبار مانده، اهمیتی بهمانند تأمین آب اراضی کشاورزی فلان نقطه از استان ندارد؟ آیا فقدان زیرساختهای فرهنگی و هنری در این استان، نقشی در بروز جرایم، آسیبها، افسردگی و مشکلات اجتماعی در این استان نداشته است؟ و بهطورکلی، آیا در اولویتبندی موضوعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، موضوع فرهنگ و هنر و توجه به هنرهای هفتگانه از موسیقی تا حرکات نمایشی، ترسیمی، تجسمی، ادبی، سینما و... در این استان در اولویت نیستند؟
پاسخ به این پرسشها را با رجوع به وضعیت زیرساختهای هنری استان، به علاقهمندان حوزه توسعه، افکار عمومی و خوانندگان این متن واگذار میکنم. در این یادداشت، به اهمیت فرهنگ و هنر و تأثیر آن در نتایج سیاستگذاریها و برنامهریزیها، با تأکید بر ارتباط فرهنگ و هنر با رشد اقتصادی پرداخته میشود.
در طول سدههای پیشین و در حوزه توسعه، جامعه جهانی پارادایمهای مختلفی را پشت سر نهاده است. بشر از آغاز سده ۱۸ تا نیمه اول سده ۱۹، پیشرفت، تکامل و توسعه را در توجه به رشد اقتصادی و گسترش تکنولوژی دید. بهتدریج ضعفها برجسته گشت و بشر وارد عصر توجه به سیاست و نهادهای سیاسی شد؛ اندیشمندان زیادی بر این باور بودند که اگر مسئله مشارکت سیاسی و تشکیل احزاب و نهادهای سیاسی و موارد دیگر حل شود، جامعه مسیر توسعه و تکامل را در پیش میگیرد. توجه به سیاست نیز نتوانست از آلام و رنجها بکاهد. جهان خسته از دو جنگ جهانی، راهکار را در توجه به فرهنگ و ارزشهای انسانی دید. تقریباً از آغاز دهه ۱۹۶۰، نهادهای مرتبط بین المللی، اندیشمندان، مدیران و سیاستگذاران، چاره کار را در توجه به فرهنگ دیدند و آن را پیششرط هرگونه توسعهای دانستند.
مطالعات این حوزه که گسترش یافت، فرهنگ با سایر حوزهها از جمله اجتماع، اقتصاد و سیاست گره خورد و منبع اندیشه، ثروت و قدرت بهحساب آمد؛ تا جایی که عنوان شد اگر جامعه را به درخت تشبیه کنیم، ریشه این درخت فرهنگ است. بدینگونه ریشه، منبع تغذیه تمام اجزای درخت شد و نقش مؤثر آن در بالندگیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آشکار گردید. اگر روزگاری بشر، فرهنگ را بخش مهمی از این درخت نمیپنداشت، اکنون، توجه به فرهنگ، محور اصلی توسعه شمرده شده و نقش آن در تمامی ساحتهای زندگی آشکار گردیده است.
یکی از مهمترین اجزای فرهنگ، بخش هنر است که از مهمترین عوامل نگهداشت هویت یک جامعه به شمار میرود. کارکردهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی هنر بر کسی پوشیده نیست؛ تا جایی که از هنر بهعنوان اکسیر اجتماعی و روح جامعه یاد میشود. منبع تولید عواطف و احساسات جامعه و برپاکننده وفاق اجتماعی بوده و نقش مؤثری در تعالی معنوی جامعه دارد.
بر همین اساس علاوه بر شاخههای متعدد هنری، اغلب علوم نیز، ارتباط خود را با هنر برقرار نمودهاند تا آن جا که سالانه کتب و مقالات متعدد در زمینه تاریخ، روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد و دهها رشته علمی دیگر، مرتبط با هنر منتشر میشود. بهعنوان نمونه، امروزه از اقتصاد فرهنگ و هنر سخن به میان میآید. در این شاخه از اقتصاد، صحبت از تولید و مصرف فرهنگی و هنری است و هرکدام از هنرهای هفتگانه، بسان کارخانه و کارگاه، منشأ تولید ثروت میشوند. بازار فیلم، بازار موسیقی، بازار تئاتر، بازار مجسمه و دهها بازار دیگر شکل میگیرد. خوشنویسیهای پیمان سادات نژاد، شمسالدین مرادی و مرحوم فرجالله بازیار، دوزله علی دوست فلاحتی و آواز محمدجواد شوهانی، بازی بازیگران سینما چون نوید محمدزاده و علی شادمان، تئاتر سعید خیراللهی و مصطفی کولیوندی، فیلمهای جعفر نورمحمدی و وحید اسلامی، مستندهای مهدی نورمحمدی و فتحالله امیری، عکسهای منوچهر تتری و سیروس لطیفیان، و... خریدار پیدا میکنند. آثار نقاشی فلان هنرمند ایلامی بر زمین نمیماند. اگر گردشگرانی، به ایلام وارد شوند به نظاره صنایعدستی ایلامیان مینشینند. عروسی در ایلام را تماشا میکنند. افرادی حاضرند به هر قیمتی، کالاهای هنری تولید هنرمندان ایلامی را خریداری کنند.
باید دانست نماد هویت این استان، کارگاه و کارخانه نیست؛ هرچند همه اینها در جای خود بسیار اهمیت دارند، اما ایرانیان، ایلام را با شعر، ادبیات، موسیقی، زبان، پوشش، آدابورسوم و عوامل فرهنگی میشناسند. گردشگرانی که به ایلام وارد میشوند، در برگشت، سخنی از پتروشیمی و نفت و گاز نمیگویند؛ بلکه از رقص و آواز، زبان و لهجه، پوشش و آدابورسوم مردمان این دیار خواهند گفت. علاوه بر صاحبنظران علمی و پزشکان حاذق، ایلام با هنرمندانش بهتر قابل معرفی است تا نفت و کشاورزی.
در تاریخ ایرانزمین نیز چنین بوده است. نماد هویت ایران شعر، ادبیات، موسیقی، معماری و هنر بوده تا صنعت و معدن. بر این مبنا، این موضوعات فرهنگی و هنری ایرانیان بوده که در ادوار مختلف موردتوجه جهانیان قرار گرفته است و اتفاقاً از زمانی مردم این سرزمین مورد بیاحترامی و استثمار قرار گرفتند که کالایی اقتصادی به نام نفت در این کشور اولویت داده شد و اهمیت یافت. امروز هم اگر گردشگری به اصفهان وارد میشود، به بازدید و تماشای میدان نقشجهان و بازار هنرهای دستی آن مینشیند نه کارخانه ذوبآهن. قلمکاری هنرمندان اصفهانی به او نشان داده میشود نه تیرآهن و میلگرد ۶ و ۸.
بنابراین اگر اولویت را به رشد اقتصادی هم داده باشیم و خواهان جذب سرمایهگذار و گردشگر در این دیار هستیم، با پرورش روح زیباییشناسانه و هنری و ترویج فرهنگ و هنر بهتر و راحتتر میتوان به آن رسید؛ چراکه وجود ارزشهای زیباییشناسی و هنری، مشوق امنیت سرمایهگذاری، کاهشدهنده جرایم و آسیبها بوده و تولیدات و کالاهای فرهنگی، بسی زودتر و راحتتر از کالاهای اقتصادی این دیار خریدار خواهند داشت. مدیران و برنامهریزان این استان، بایستی به این مهم برسند که امروزه سرمایه فرهنگی، بهراحتی قابلتبدیل به سرمایه اقتصادی است و همین توجه به مقوله فرهنگ و هنر، ضمن برآورده نمودن نیازهای بسیاری از ساکنان و بهویژه نسل نو، موجب گسترش امر تولید و ثروت اقتصادی خواهد شد.
فارغ از بُعد اقتصادی موضوع که باهدف توجه اذهان مدیران و برنامهریزان اقتصادی استان بر آن تأکید شد، ضرورت وجود زیرساختهای فرهنگی استان، بارها از سوی صاحبنظران و تحصیلکردههای استان عنوان شده است. این کمبود زیرساختهای فرهنگی و هنری در استان تا جایی خود را نشان داده که در پژوهش مشترکی که نگارنده با همکاری علی فیضاللهی در سال ۱۳۹۸ انجام گرفت، کمبود زیرساختهای فرهنگی و هنری در استان از نگاه صاحبنظران، در رتبه سوم مسائل فرهنگی استان قرار داشت. از سویی دیگر نتایج پژوهش دیگری که توسط نگارنده با عنوان "سلسلهمراتب ارزشی دانشآموزان ایلامی" و در سال ۱۳۸۸ انجام گرفت، نشان داد که در بین ارزشهای دانشآموزان ایلامی، ارزشهای زیباییشناسی و هنری در سطح پایینی قرار داشت و پیامد پایینبودن ارزشهای زیباییشناسی و هنری، گسترش آسیبهایی چون خشونت، دیگرکشی و خودکشی است که متأسفانه بیتوجهی به نتایج پژوهشها، باعث روبروشدن با پیامدهای منفی آن شده است.
در زمینه اهمیت هنر و هنرمند و چرایی آن، از زمان پیدایش بشر تاکنون، سخن بسیار گفته شده و بخش مهمی از فرهنگ و جامعه بشری به شمار رفته است. هدف از نگارش این یادداشت، برشمردن کارکردهای مختلف هنر و نقش آن در تعالی و تکامل جامعه نیست؛ بلکه لزوم توجه مدیران و برنامهریزان استان ایلام به اهمیت مقوله فرهنگ و هنر در رشد اقتصادی و توسعه پایدار استان و کاهش برخی از آلام و رنجهای ساکنان این دیار است. اگر امروزه از مفهومی به نام توسعه پایدار سخن به میان میآید، بدین معناست که در برنامهریزیهای توسعهای، نهتنها توجه به همه نیازهای شهروندان اهمیت دارد، بلکه بایستی نیازهای نسل آتی نیز لحاظ شود. بیتوجهی به برخی نیازها و برجستهکردن برخی دیگر، ما را از هدف برنامهها که تأمین امنیت و آسایش شهروندان بوده، دور خواهد کرد. ارزشهای زیباییشناسانه و هنری، چون ارزشهای سیاسی، اقتصادی و مذهبی برای شهروندان اهمیت دارند. اگر پزشک برای کارش، نیازمند بیمارستان و مراکز درمانی است، تحصیلکردههای حوزه هنر نیز نیازمند سینما، خانه تئاتر، استودیو موسیقی، گالریهای هنری، سالن کنسرت و... هستند. هنرمند نیز باید مکان و بازاری برای تولید و فروش کالاهای خود داشته باشد. کشورهای درحالتوسعه، همان گونه که بایستی در حوزههای راه، آب و غیره زیرساختهایی را فراهم کنند که شهروندان به آنها نیاز دارند، زیرساختهای حوزه فرهنگ و هنر نیز از نیازهای اساسی است. بیتوجهی به این امر، ضمن کماثر نمودن برنامهریزیها، پیامدهای منفی و آسیبهای زیادی را برجای گذاشته که نمودهای آن را در این استان شاهدیم. بسیاری از هزینههایی که برای پیشگیری از جرم، آسیبهای اجتماعی و برقراری امنیت فیزیکی مصرف میشود، اگر به ایجاد زیرساختهای فرهنگی و هنری در استان اختصاص مییافت، امروزه کمتر شاهد این همه خشونت علیه خود و دیگری، افسردگی و ناامنی در جامعه بودیم.
ایمان و باور به این جمله که "زیرساخت فرهنگ و هنر"، همانند "زیرساخت کشاورزی و راه" دارای اهمیت بوده و باید در عمل آن را پیاده نمود، نیاز اساسی برنامهریزی در این استان است.
انتهای پیام