وقتی یک نفر داد می زد «خشک»، عباس زمزمه کنان قطیفه های خشک را به صحن حمام می برد، گنبد صحن حمام را می دید که همچنان بر ستون های سنگی استوار مانده، دم می گرفت و خراباتی می خواند و انعکاس آوازش در تمام حمام می پیچید و چقدر اکبر و شعبان و حسین دلاک، صدایش را دوست داشتند.
۲۰ سالی می شود دیگر از دلاک های «حمام حاج آقا بزرگ» خبری نیست و نه خبری از سید مرتضی و سید اسماعیل که جامه دار بودند و نه «جبار عظیمی» که سازنده حمام بود و نه حتی «سید میرقاسم حسینی و حاج عباس فومنی» که صاحبان بعدی حمام بودند.
روزگاری حمام حاج آقا بزرگ آنقدر رونق داشت که کمدهای حمام کفاف آن همه مشتری را نمی داد و آیند و روندگان، بقچه لباس های خود را بر سکوهای سربینه حمام می گذاشتند. از تاجر و بازاری و دستفروش، این حمام پسندشان بود.
اما فقط نزدیکی این حمام به بازار رشت نبود که دو تون حمام را همواره گرم نگه می داشت. پایبندی به شرعیات و اعتقاد مالکان حمام، امنیت خاطری برای مردم ایجاد می کرد.
منابعی همچون«رشت شهر باران» درباره مالک اصلی و انگیزه ساخت این حمام می نویسد: « از صحبت با آگاهان محلی معلوم می شود که در آن زمان حاج آقا بزرگ در این منطقه دارای ملک و املاک زیادی بوده است. او مردی شریف و مومن بود و از آنجا که از نظر اقتصادی نیز موقعیت خوبی داشته است، تصمیم می گیرد در محله آفخرا حمامی بسازد.
ولی گویا انگیزه دیگری نیز در تصمیم حاج آقا بزرگ برای ساخت حمام موثر بوده است، می گویند در آن زمان یک روز حاج آقا بزرگ از کوچه آفخرا رد می شده است، پیرزنی را می بیند که خسته به دیواری تکیه داده و بقچه حمام به بغل و تاس و تشت و طبق در دست غرغر می کند و می گوید، لعنت بر پولدارهای این محل که یک حمام این جا نمی سازند! و آدم مجبور می شود این همه راه تا سید ابوالقاسم برود.
حاجی آقا که مردی مومن و باتقوا بود، با شنیدن این حرف پیرزن همت کرده و به فکر ساخت حمام می افتد و با زحمت و سرمایه زیاد حمام را می سازد.
می گویند سال ها بعد حاج آقا بزرگ ورشکست شده و به کربلا می رود، در همان جا زیسته و در همان جا از دنیا می رود. (نک محمود نیکویه، رشت شهرباران، ص:۲۶۱)
حسام حسینی یک از صاحبان کنونی حمام می افزاید: آنگونه که پدرم تعریف می کرد، حاج آقا بزرگ، فرد مومن و باتقوایی بود و بر خلاف آنچه که می گویند بنظر می رسد به میل خود در اواخر عمر تصمیم می گیرد در کربلا مجاور شود، نه آنکه بخاطر ورشکستگی از رشت برود.
صاحبان کنونی سرقفلی گرمابه، وراث مرحوم سید قاسم حسینی و حاج عباس فومنی می باشند و در حال حاضر گرمابه توسط وراث «سید قاسم حسینی» نگهداری و اداره می شود. مرحوم سید قاسم حسینی حدود ۶۰ سال پیش، سه دانگ از سرقفلی این حمام را از آقای حاج عباس فومنی خریداری می کند. وراث میرقاسم و اکثر وراث حاج عباس در قید حیات هستند. مالکیت زمین حمام متعلق به وراث مرحومین «حاج محمد علی داوود زاده، حاج محمد صالح هژیر،حاج عباس فومنی و میر عابدین مقیمی» می باشد.
حسینی می گوید: بخش عمومی زنانه سال ۱۳۸۴ یعنی حدود ۱۸ سال پیش بعلت کسادی حمام های عمومی تعطیل و بخش عمومی مردانه نیز در سال ۱۳۹۹ بعلت کسادی و شیوع ویروس کرونا، بسته شد. از بخش حمام نمره نیز تنها ۵ چشمه آن فعال است. البته هدف از باز نگهداشتن آن، سرپا ماندن حمام می باشد. والا هزینه های نگهداری حمام بسیار سنگین تر از درآمد آن است. حمام اگر بسته باشد، بخاطر رطوبت بالای محیط زودتر فرسوده می شود و افزون برآن، مرتب شاهد دزدیده شدن بخشی از اموال حمام نیز هستیم.
در آخرین مورد، سارقین شبانه با بستن شیر فلکه اصلی آب، یکی از لوله های حمام را سرقت کردند و به دلیل آنکه آب به مخزن نرسید، خسارت سوختگی هم روی دستمان ماند.
حسام حسینی اضافه می کند: پدرم، به لحاظ فنی استادکار بود و اغلب اوقات معایب حمام را خودش رفع می کرد و پسرهای او نیز به طبع آموخته بودند. با اینکه هزینه استادکار برای تعمیر نمی دهیم، ولی هزینه خرید و تعویض قطعات فرسوده و احیانا به سرقت رفته، بسیار سنگین شده است.
حسینی، بخش های مختلف حمام را نشان می دهد، از حوضچه ها و پاشویه های سربینه و داخل حمام که به دستور اداره بهداشت پر شد. از نمازخانه ای که در گوشه حمام وجود دارد، از حیاط کنده انداز پشت حمام و اتاق هایی که برای اسکان دلاک ها قرار داشت، از فاضلاب حمام که می گویند جبار عظیمی تا محله چمارسرا کشیده بود تا فاضلاب به بیجارهای پایین دست حمام نرود.
از ایمان و اعتقاد مالکین حمام می گفت و در نهایت از چاه آب حمام که از برکت صاحبانش باتقوایش، هیچگاه خشک نشده است.
و من محو تماشای هنر کاشیکاری در حمامی می شوم که آداب حمام رفتن را با تصاویری که بر کاشی نقش بسته است، به آیند و روندگان متذکر می شوند و حوض سنگی حمام که خود یک اثر هنری بینظیر است. کاشی های با نقوش گل و بوته و همچنین با نقوش افرادی با لباس قاجار بر دیوار سکوها نصب شده و البته تابلوی کاشیکاری دیگری با نقش شکار در ابعاد بزرگ که در سالن شستشوی حمام نصب شده است.
حسینی خاطرات ۶۰سال حمام حاج آقا بزرگ را تعریف می کند؛ به یاد می آورد که مرحوم پدرش نزدیک ورودی حمام پشت دخل می نشست و جعبه ای هم کنار دخل بود تا هرکه خواست انعام دلاکان را داخل جعبه بگذارد.
از اینکه رشتی ها عادت داشتند انعام زیادی بدهند و انعام جامه دارها و دلاک ها از پول حمام هم بیشتر می شد.
از صبح های زودِ حمام می گفت که روستائیان با محصولات خود، از ماکیان و تخم های مرغ و اردک و غاز گرفته تا میوه و سبزیجات خود به بازار رشت می آمدند و قبل از شروع بازار ابتدا به حمام می رفتند و همسایه های حمام، اول صبح محصولات خوب را در همین حمام دست چین کرده و می خریدند.
از تون حمام می گفت که زمانی با هیزم می سوخت و بعد نفت سیاه. نفت سیاهی که دوده آن لایه قطوری بر دیوارهای تون بجا می گذاشت. بعدها حمام با سوختن گازوئیل گرم می شد ولی از وقتی رشت گازکشی شد، کمر حمام های عمومی شکست و با ساخت خانه هایی که حمام داشتند، حمام عمومی از رونق افتاد.
وضعیت حمام نشان می دهد، خیلی سالم و سرپا تر از دیگر حمام های تاریخی رشت است که اداره کل میراث فرهنگی آنها را در فهرست آثار ملی ثبت کرده است. سقف حمام محله کیاب فروریخته، حمام حاجی در محله ساغریسازان، با اعتبارات قطره چکانی مرمت می شود و تنها سردرب حمام گلزار رشت ثبت شده و حمام محله باقرآباد را هم بفروش گذاشته اند.
وارثان حمام تاریخی حاج آقابزرگ در رکود اقتصادی، با چنگ و دندان میراث پدر را حفظ کرده اند. حتی بیش از میراث فرهنگی که متولی حفظ بناهای تاریخی است.
حسینی، با اشاره به عدم ثبت ملی این حمام می گوید: سال ۱۳۸۲ اولین نامه میراث فرهنگی به دستمان رسید مبنی بر اینکه این بنا واجد شرایط ثبت در آثار ملی کشور می باشد. ولی از آنجاکه ثبت این بنا بدون خرید آن از دید صاحبان حمام، نوعی تصاحب ملک بدون پرداخت بهای آن تلقی می شود، صاحبان آن کتبا با ثبت آن مخالفت کردند. سال ۱۳۸۳ دومین نامه سازمان میراث فرهنگی، تقریبا با همان مضمون بدستمان رسید.
این بار صاحبان حمام ضمن جوابیه کتبی، طرح دعوی از سازمان میراث فرهنگی در دیوان عدالت اداری نمودند و رای دیوان مبنی بر اینکه «سازمان می تواند با توجه به قوانین مربوطه، نسبت به خرید اثر مورد شکایت اقدام نماید»، (تصویر نامه شماره ۴) به نفع صاحبان حمام صادر شد و بدین گونه از امکان ثبت حمام جلوگیری شد و لذا این حمام بر خلاف شایعات و بر اساس اسناد موجود، هیچگاه به ثبت آثار ملی نرسیده است.
حسینی اضافه می کند: در این بیست سال اخیر باوجود مشکلات اقتصادی، با چنگ و دندان میراث پدری را حفظ کرده ایم، ولی دیگر توان ادامه این کار را نداریم. با این حال، با توجه به استحکام زیاد بنا و موقعیت مکانی ممتاز آن به دلیل نزدیکی به بازار و پیاده راه فرهنگی، گزینه مناسبی برای تغییرکاربری و فعالیت های اقتصادی جدید است.
حسینی علت عدم تغییر کاربری توسط مالکان سرقفل فعلی، را اینگونه توضیح می دهد: به این علت که سرقفلی حمام، در حال حاضر در اختیار تعدادی وراث قرار دارد که اکثر آنها در تهران و یا خارج از کشور ساکن هستند و از طرفی امکان موفقیت در هیچ کسب و کاری با جلب رضایت این تعداد وراث میسر نمی باشد. لذا برای اینکه این بنا به دوران جوانی و طلایی خود باز گردد، نیاز است تا اداره کل میراث فرهنگی بعنوان متولی اصلی حفظ آثار ملی و ابنیه تاریخی پیشقدم شده با و حمایت مردمان عزیز این دیار، در جهت خرید و حتی جلب سرمایه گذار بخش خصوصی اقدام شود.
حمام تاریخی نواب تهران ، وقتی پابرجاماند که سکانس هایی از فیلم «قیصر» در آن فیلمبرداری شد. دهه شصتی ها هم با فیلم «کفش های میرزا نوروز» خاطره دارند که در حمام مولوی شهر قزوین فیلمبرداری شد.
«حمام حاج آقا بزرگ»، خاطره جمعی خیلی از رشتی هایی است که بخش زیادی از سکانس های زندگی خود را در این حمام تطهیر کرده اند. چه آنها که خاطره حمام های عمومی را برای نوه هایشان تعریف می کنند و چه دهه شصت و هفتادی هایی که مهاجرت کرده و برای تجدید خاطره زندگی شان به حمام حاج آقا بزرگ سری می زنند.
امید است این گزارش، فرصتی فراهم آورد برای کسانیکه می خواهند رختی نو بر میراث جبار عظیمی بپوشانند.
انتهای پیام