کانال عضدی یا کانال اسکندر مقدونی!؟

یکی از شاهکارهای دیرینه معماری،مهندسی موجود خوزستان، آبراهه‌ای است که امروزه از میانه شهر خرمشهر عبور می‌کند و دست‌کم با ۲ نام «کانال عضدی» و «نهر حفار» شناخته می‌شود.

این آبراهه مصنوعی و دست‌کند بشر که به باور عموم مورخان ایرانی در قرن چهارم هجری در دوره آل بویه و  زمان  امارت عضدالدوله دیلمی ساخته شده (و به همین دلیل نهر/کانال عضدی خوانده شده)، با توجه به حفاری و کندن آن با عنوان «حفار» نیز موسوم شده است و از نظر کارکردی با کانال سوئز در مصر شباهت دارد، هرچند از لحاظ ابعاد عظمت کانال عضدی با طول حدودی چهار هزار و ۶۰۰ متر قابل قیاس با کانال سوئز با طول ۱۹۳.۳ کیلومتر نیست.

***

دو فرازی که از نظر گذشت بخش آغازین تحقیق دکتر عباس امام (خوزستان‌پژوه و استاد دانشگاه شهید چمران اهواز) در خصوص آبراهه عضدی است. وی در ضمن این تحقیق به نتایج جالبی رسیده و جهت انتشار در اختیار ایسنا قرار داده است. اکنون ادامه آن را می‌خوانید:

بازه زمانی ساخت‌وساز این آبراهه به صورت کاملا دقیق مشخص نیست، اما بیشتر مورخان زمان ساخت آن را بین ۳۰ تا ۵۰ سال برآورد کرده‌اند. هدف اصلی ساخت این سازه نیز آن بوده تا رود کارون را با طی مسیر بسیار کمتری به اروندرود (شط‌العرب) متصل کنند و احتمالا فاصله اهوازـ‌بصره کمتر شود چراکه تا پیش از ساختن آبراهه عضدی شناورها ناچار بودند با  عبور از بهمن‌شیر و طی مسافتی طولانی شبه جزیره آبادان را دور بزنند و آنگاه وارد اروندرود شوند. درحقیقت، با ساخت همین آبراهه بود که منطقه عمومی آبادان امروزی به شکل جزیره درآمد. نکته اینجاست که در واقع تا پیش از احداث کانال عضدی، رود کارون پس از عبو از اهواز و روستاهای پایین دست آن، در حدود پنج کیلومتر مانده به محمره/خرمشهر به بهمن‌شیر می‌پیوسته و پس از دور زدن محلی که امروزه با نام شهر آبادان می‌شناسیم وارد اروندرود (شط‌العرب) و نهایتا خلیج فارس می‌شده است. نقش تاریخی این آبراهه در وهله نخست ایجاد تسریع بسیار در تجارت رودخانه‌ای میان اهوازـ‌محمره‌ـ‌بصره‌ـ‌خلیج فارس بوده و در وهله دوم باعث شکل‌گیری و گسترش سریع شهر محمره/خرمشهر در ساحل همین آبراهه در زمان واگذاری امتیازنامه آزادی کشتیرانی به برادران بریتانیایی لینچ در سال ۱۸۸۸ میلادی بوده است؛ تحولی که با کشف و استخراج نفت در مسجدسلیمان در سال ۱۹۰۸ برای عمران و آبادی خوزستان اهمیتی دو چندان یافت. این را هم فراموش نکنیم در زمان تجاوز صدام در سال ۱۳۵۹ شمسی به ایران، وجود همین آبراهه باعث پیشگیری از سقوط شهر استراتژیک آبادان (و طبعا روستاها و شهرهای مرتبط با آن) شد.

با این ذهنیت و اطلاعات تاریخی از اهمیت این آبراهه اثرگذار، وقتی امروز با مطلبی متفاوت درباره زمان ساخت و سازنده کانال عضدی در یکی از منابع تاریخی برخورد کردم، بسیار شگفت‌زده شدم. ویلیام کنت لافتوس (۱۳۸۵) که در فاصله سال‌های ۱۸۴۹ تا ۱۸۵۲ (اوایل دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار) در محمره/خرمشهر اقامت داشته، در صفحه ۱۷ کتاب «سفرنامه پژوهشی سرهنگ لافتوس؛ نخستین کاوشگر شوش» نکاتی درباره نام بنیانگذار محمره، علت حفر این آبراهه، وجود یک شهر ایرانی به نام دورین و نیز برپایی پادگانی خاص در همین مکان دوران باستان نکاتی مطرح می‌کند که تصور تاریخی ما از این سازه و نکات مرتبط با آن را یکسره دگرگون می‌کند. به ادعای لافتوس:

۱. بنیانگذار محمره/خرمشهر، اسکندر مقدونی بوده و به همین دلیل آن را «اسکندریه» نامگذاری کرده است.

۲. این آبراهه به دستور اسکندر مقدونی کنده شده تا برای ورود به دجله  [منظور شط‌العرب/اروند رود می‌باشد]، ضرورتی به رودنوردی در مسیر یولسیوس (کارون امروزی) و ورود به خلیج فارس نباشد.

۳. یک شهر ایرانی ویران شده به نام دورین (Durine)، احتمالا در نزدیکی این مکان قرار داشته است.

۴. اسکندر مقدونی در همین محل، پادگانی نیز به سربازان ناتوان از خدمت خود اختصاص می‌دهد و حومه شهر را نیز به افتخار زادگاه خود پلائوم (Pellaeum) نامگذاری می‌کند.

۵. این شهر تا قبل از دوران اسلامی، چندین بار تغییر نام داده است.

به دلیل اهمیت تاریخی این نکات، ما کل پاراگراف مربوطه از منبع مورد اشاره را در زیر ذکر می‌کنیم:

عباس امام

می‌گویند بنیانگذار محمره، اسکندر مقدونی بوده است. اسکندر فرمان داد تا بین ۲ رود کارون و دجله [منظور شط‌العرب/اروندرود می‌باشد]، آبراهه‌ای مصنوعی کنده شود تا  در قالب یک میانبر، دیگر نیاز نباشد شناورها یولسیوس (کارون امروزی) را پشت سر گذاشته، سپس وارد خلیج فارس شوند  و از آنجا به بعد وارد دهانه دجله گردند؛ آبراهه‌ای که هنوز هم در منطقه «حفار» در کنار شهر محمره به چشم می‌خورد. ظاهرا، تا پیش از آن تاریخ، کارون آب‌های خود را از طریق یک یا هر ۲ کانال خورقبان و خور بهمن‌شیر (و در واقع از طریق یک promontory، یعنی دریابار کم‌عمق)، به خلیج فارس می‌ریخته است. محل احداث و برپایی محمره نیز در نقطه اتصال بین ۲ رود یولسیوس و دجله و بر ساحل دریا تعیین می‌شود. اسکندر، در این محل تپه‌ای مصنوعی برپا ساخته و یکی از مستعمره‌نشین‌های ویران شده خود در شهر ایرانی دورین (Durine) را به این محل انتقال می‌دهد و پادگانی نیز به سربازان ناتوان از خدمت اختصاص می‌دهد. او، این محل را به افتخار اسم خود «اسکندریه» نام می‌نهد و مناطق اطراف آن را نیز به افتخار زادگاه خود، پلائوم (Pellaeum) می‌نامد. البته، این شهر بعدها در اثر سیلاب‌های مهیب این ۲ رود از بین می‌رود، ولی سردار سلوکی آنتیوخوس (Antiochus)، آن را بازسازی کرده و به افتخار نام خویش آنتوکیا (Antochia) می‌نامد. اما، این شهر نیز از بین می‌رود و برای سومین بار یکی از پادشاهان عرب به نام اسپاسین (Spasines) فرزند سغدوناکوس (Sogdonacus) آن را بازسازی کرده و برای آن چند سد بزرگ، بارانداز، لنگرگاه و اسکله خاکی برپا می‌سازد و به افتخار نام خود آنجا را «کرخ اسپاسین» (Charax of Spasines) نام‌گذاری می‌کند (لافتوس، ۱۳۸۵).

البته، لافتوس چون مطالب خود را در قالب یک سفرنامه تدوین کرده بوده، مشخصاتی از منابع تاریخی خود برای ذکر این همه جزییات را در متن سفرنامه مطرح نکرده اما می‌توان حدس زد که قاعدتا منابع تاریخی لافتوس باید یا منابع یونانی اسکندرانی بوده باشند و یا منابع رومی، به ویژه کتاب «تاریخ طبیعی» نوشته پلینی بزرگتر (Pliny the Elder).

از دکتر امام بیشتر بخوانید:

آرامستان‌های اقلیتی گردشگری آبادان را دریابید

ایرانی‌تر از هر ایرانی؛ دکتر ویلم فلور هلندی

به هر روی، برای راستی آزمایی این نکته/نکات به مفصل‌ترین منبع فارسی مرتبط با عملکرد و دوران امارت عضدالدوله دیلمی با عنوان «شاهنشاهی عضدالدوله: چگونگی فرمانروایی عضدالدوله دیلمی و بررسی اوضاع ایران در زمان آل بویه»، نوشته فقیهی (۱۳۴۷) مراجعه کردم، اما در آن منبع حجیم (۴۱۰ صفحه) به جز فقط یک جمله کلی در صفحه ۱۵۲ بشرح زیر، مطلبی دیده نشد:

مقدسی در این باره گوید عضدالدوله نهر عظیمی از رود کارون به طرف رودخانه دجله (منظور شط‌العرب است) کند به طول چهار فرسخ تا مسافران بتوانند بیابانی را که میان آن ۲ رود بود، به آسانی طی نمایند.

دومین منبع مورد ارجاع، به قلم رویگر (۱۳۸۶) می‌باشد با عنوان «اقدامات سیاسی، فرهنگی، مذهبیو عمرانی عضدالدوله دیلمی: ۳۲۸- ۳۷۳ هجری قمری». این منبع، براساس منابع ذیربط فارسی اطلاعات نسبتا بیشتری درباره کانال عضدی درج کرده است. رویگر، به نقل از مقدسی در «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» علت حفر کردن «فم عضدی»، «ترعه عضدی»، «جوی عضدی»، «حفار»، «نهر نو» و یا «نهر جدید» [همگی، در اشاره به همان سازه] علت برپایی این آبراهه را «مشکلی که بر سر راه مسیرهای کشتی‌رانی قرار داشت» دانسته چراکه کشتی‌ها برای رسیدن از دجله و فرات به کارون ناچار بودند راه پرخطر خلیج فارس را بپیمایند و از آنجا وارد دهانه کارون شوند. از این رو عضدالدوله فرمان داد تا میان شط‌العرب و کارون،کانالی بکشند که این کانال تا اندازه زیادی کشتی‌ها را از خطر می‌رهاند و از مسافت نیز می‌کاست» (ص. ۱۲۶). رویگر (۱۳۸۶) همچنین به استناد لسترنج در «جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی» می‌افزاید «بندر خرمشهر/محمره در کنار نهر عضدی در جای سابق نهر بیان واقع شده است» (ص. ۱۲۶). همین منبع، با اتکای به کتاب «تاریخ پانصد ساله خوزستان» کسروی می‌افزاید «در سده‌های نخستین اسلامی، بیان یکی از شهرهای خوزستان شمرده می‌شد و به علت رفت‌وآمد کشتی‌ها، تجارت مهمی داشته. یکی از کارهای تاریخی عضدالدوله دیلمی این است که آن نهر را  که گنجایش رفت‌وآمد کشتی‌های  بزرگ را نداشت، پهن‌تر و گودتر گردانیده و به نام جوی عضدی نامید. پیداست که از این کار، رونق بیان بیشتر گردید» (همانجا). آخرین نکته مهمی که رویگر به نقل از کتاب «تاریخ جغرافیایی خوزستان» مطرح می‌کند از سید محمدعلی امام شوشتری است و او از مولفی به نام آقای رحیم‌زاده صفوی در مقدمه کتاب داستان شهربانو (امام شوشتر، ص. ۳۹)، صفوی، حفر این ترعه را به ساسانیان نسبت داده و گفته بوده «ترعه ویرانه گردیده، قابل کشتی‌رانی نبوده... عضدالدوله دیلمی ترعه ویرانه را باز [کرده] و با مصارف [هزینه] بسیار، وسعت بخشیده» اما جای نگرانی است که ماخذ نقل را به دست نمی‌دهد، اگرچه صحت آن دور از اعتبار نیست (امام شوشتری، ص. ۳۹). به هر حال، نکته مهمی که از توضیحات این منابع به دست میآید این است که مورخان ایرانی/اسلامی بسیاری نیز بر این باور بوده‌اند که بنیانگذار این آبراهه نه عضدالدوله بلکه زمامداران عهد ساسانیان بوده‌اند.

باری، وقتی مجموعه «اشارات کلی و پراکنده» مورخان مسلمان/ایرانی را در برابر «توضیحات مفصل و تقریبا همه‌جانبه» ویلیام کنت لافتوس درباره پیشینه شکل‌گیری شهر اسکندریه/انتوکیا/کرخ اسپاسین/محمره/خرمشهر می‌گذاریم، پذیرش ادعای بنیانگذاری این آبراهه تاریخی توسط عضدالدوله دیلمی، غیرمتقاعدکننده به نظر می‌رسد و ما را متمایل می‌کند تا به درستی دیدگاه لافتوس مبنی بر بنیانگذاری هم شهر و هم آبراهه توسط اسکندر مقدونی رای دهیم. در هر صورت، امید است صاحب‌نظران گرامی چنانچه منابع، اسناد و مدارک دقیق‌تری در زمینه یاد شده در دسترس دارند معرفی فرمایند. همچنین، امیدوارم اداره کل میراث فرهنگی خوزستان (و دیگر نهادهای ملی ذیربط) برای ثبت ملی این شاهکار استانی اقدامات لازم را انجام دهند، هرچند سال‌هاست قول  داده‌اند تا هر چه سریع‌تر این مطالبه را عملی سازند، ولی تاکنون توفیقی نداشته‌اند.

منابع:

امام‌شوشتری، سیدمحمدعلی (۱۳۳۱). تاریخ جغرافیایی خوزستان. تهران: موسسه مطبوعاتی امیرکبیر.

رویگر، محمد (۱۳۸۶). اقدامات سیاسی، فرهنگی، مذهبی و عمرانی عضدالدوله دیلمی: ۳۲۸- ۳۷۳ هجری قمری. استهبان: انتشارات سنه‌بان.

فقیهی، علی‌اصغر (۱۳۴۷). شاهنشاهی عضدالدوله: چگونگی فرمانروایی عضدالدوله دیلمی و بررسی اوضاع ایران در زمان آل بویه، تهران: انتشارات مطبوعاتی اسماعیلیان.

لافتوس، ویلیام کنت (۱۳۸۵) (مترجم عباس امام). سفرنامه پژوهشی سرهنگ لافتوس نخستین کاوشگر شوش. تهران: نشر شادگان.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۹ مرداد ۱۴۰۲ / ۰۸:۳۳
  • دسته‌بندی: خوزستان
  • کد خبر: 1402050905100
  • خبرنگار :