محمدعلی رحیمی پور شیخانینژاد در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: روستا را میتوان پس از خانواده بنیادیترین واحد اجتماعی انسان دانست که خاطره مشترک قرنها و نسلهای آدمیان همسرنوشت را گرچه در محدودهای کوچک از جغرافیا اما در عرصههایی وسیع از آداب و سنن و فرهنگ رقم زده است.
وی افزود: شاید اغراق نباشد اگر نام هر روستا را چکیده، عصاره و نماد این خاطره مشترک بدانیم؛ خاطرهای که همزاد روستاست و همراه آن در سیر تاریخ حیات روستا تغییر مییابد. تغییری که گاه در حد یک آوا، اندک و ناشی از تغییرات تدریجی فرهنگ ساکنان درون و پیرامون روستاست و گاه شدید و وسیع و حتی بنیانکن، ناشی از تغییرات سیاسی و اجتماعی درون و بیرون آن، چنانکه در طی آن، نامی جدید جایگزین نام پیشین میشود.
رحیمی پور شیخانی نژاد تصریح کرد: وجود همین ظرفیتهای وسیع مفهومی در اسامی روستاهای هرمنطقه موجب گردیده که مطالعه در وجه تسمیه و سیر تطور و تحول اسامی روستاها به موضوعی جذاب در مطالعات اجتماعی و تاریخی تبدیل شده و مورد توجه محققان مختلف قرار گیرد.
وی افزود: در همین راستا جهاد دانشگاهی استان گیلان با پشتیبانی همه جانبه دفتر امور روستایی و شوراهای استانداری گیلان برای نخستین بار طرح مطالعاتی وسیع و دامنهداری تحت عنوان «وجه تسمیه آبادی های استان گیلان» را به اجرا درآورده و با مطالعه در تمامی آبادیها و روستاهای استان گیلان، بانک اطلاعاتی مدون و گسترده ای از اسامی و وجه تسمیه روستاهای استان فراهم ساخته است.
سرپرست معاونت آموزشی جهاد دانشگاهی استان گیلان تصریح کرد: تغییر گویش ها و آواهای زبانی در فرآیند زمان، تغییرات آگاهانه و بیان عامیانه، گاهی به طور کلی سبب دگرگونی واژه ها شده و گاهی تغییرات جزئی ایجاد کرده و در پاره ای موارد پس از تبدیل اسامی محاوره ای به مکتوب و رسمی، انحراف از معنی و تغییرات بنیادی نسبت به ماهیت اولیه و اصالت واژه اتفاق افتاده است بنابراین مطالعاتی از این دست، نیازمند دقت فراوان، در نظر گرفتن دیدگاه ها و روایت های مختلف و پرهیز از سطحی نگری است.
مجری طرح پژوهشی "وجه تسمیه آبادی های استان گیلان" با اشاره به اینکه مطالعه وجه تسمیه روستاهای استان گیلان به سفارش دفتر امور روستایی و شوراهای استانداری گیلان توسط گروه پژوهشی مطالعات ناحیه ای پژوهشکده محیط زیست جهاد دانشگاهی گیلان انجام شد، افزود: این طرح از ابتدای سال ۱۳۹۴ آغاز و در سال ۱۳۹۷ خاتمه یافت.
وی افزود: پیش از این مطالعه، ریشه یابی اسامی برخی روستاها به صورت پراکنده در چند منبع معدود ذکر شده بود و برخی دیگر مورد بررسی قرار نگرفته یا ریشهیابی انجام گرفته با واقعیات مکانی و فرهنگی روستا منطبق نبوده است و ضمن سپاسگزاری از همه محققان گذشته و عصر حاضر که در این راه گام نهادند و آثار ارزشمندشان مبنای این مطالعه قرار گرفت. امید است آیندگان نیز در تکمیل این اثر بکوشند.
رحیمی پور شیخانی نژاد تاکید کرد: تنوع گویشها و لهجهها، تنوع اقلیمی، فرهنگی و معیشتی و پراکندگی روستاها در پهنه گیلان زمین، سبب شد تا تیمی منسجم و مرکب از اعضای دانشگاهی، گیلانپژوهان، محققین بومی آشنا، مسلط و علاقهمند تشکیل شود که بر اساس وظایف سلسله مراتبی همکاری کنند.
حیران: «هِران یا هئران». در نام واژه روستای «هئران یا هیران» در آستارا، واژه «هیر» (hir) یا «هئر» (her) یا «هر» (hər) در زبان تالشی به معنی ابر و مه است و «ان» جای انبوهی چیزی را می رساند و یا به معنی جا و مکان به معنی عام و گسترده است و «هئران یا هیران» به معنی ابرزار و یا مه زار است که به «حیران» از ریشه عربی و فارسی شده آن دگرگون خوانده شده، یا تغییر و دگرش داده اند.
از آنجا که این نامواژه را به گونه نادرست «حیران» می نویسند، به درستی در وصف آن بسیار نوشته اند که زیبایی های آن انسان را حیران می کند و بسیار درست و بجا نیز می گویند و می نویسند که زیبایی های بی مانند این سامان کوهستانی و جنگلی، بدرستی انسان را مات و مبهوت و حیران می کند.
ولی اگر بنا به زیبایی های سامان آستارا، نام روستاها را نامگذاری می کردند، همه سامان و روستاهای آستارا می توانست نام «حیران» داشته باشد که می دانیم این گونه نامگذاری نشده و تنها بر اساس ویژگی های طبیعی و تاریخی جداگانه هر روستا و جا و مکان این نامگداری ها انجام شده است.
در ریشه یابی نامگذاری «هئران» (herān) نباید فراموش کرد که این نام باستانی، بسیار پیش از رواج زبان عربی در ایران و آمیزش زبان عربی با زبان فارسی، به زبان بومیان تالشی زبان باستان و اکنون این سامان نامگذاری شده است. بنابرین «هئران» یک نامواژه بومی باستانی به زبان پهلوی یا اوستایی و کادوسی، و زبان تالشی بازمانده از آنان است.
البته به درستی در امروزه روز نیز، مردم اردبیل آنرا همچنان به نام اصلی و باستانی اش «هئران» می گویند. در زبان تالشی شمالی در بسیاری از واژه ها، حرف «آ» ā)) به «اُ» (o) شکسته می شود، مانند «آستارا» (āstārā) به «اُستورو» ostoro)) و مردم بومی آستارا نیز مخفف و کوته شده آن را «هئرون یا هِرون» heron)) میخوانند.
سبب و انگیزه این نامگذاری این است که، حتی در زمان اکنون که از راه نمین رو به سوی آستارا روانه می شویم و پس از تونل کوههای آستارا رو به سوی آستارا برمیآییم به هنگام ابرزاری و مهآلود بودن هوا، در پایین چشم انداز خود، دشت گسترده و بیکران سفید و یکدستی از ابر و مه را بر فراز کوه های بسیار می بینیم که سراسر کوه های پایین دست را پوشانده است که تنها سر کوه های بلند بالادست مانند کوه اسپینه در سوی راست نگاه و چشم انداز زیبایمان و نیز قلعه تاریخی شیندان در سوی چپ و در کنار راهمان از آن بیرون آمده است.
و باز هنگامی که چندی پس از گذراندن راهمان، در پایین دست کوه های آستارا در گذرمان به سوی آستارا، به «هیران» یا بدان ابرزاری که پیشتر چون دشت سفید و یکدست در زیر پا و پایین دستمان به دیدمان می آمد، در می آییم، فشردگی ابر و مه را در پیش چشمان خود آشکارا می بینیم که راه دید را سراسر بر ما میبندد.
از این پدیده طبیعی در زمان بسیاری از سال است که نام هئران یا هیران (حیران) به معنای مهزار، بدان داده شده است. واژه «هئر یا هر»her/hər) ) در نامواژههای بسیاری آمده است، که همان معنای ابر یا مه را درخود دارد. مانند: «هئراندان» (herāndān) روستایی بین تالش و آستارا که به معنی «درههای مه آلود» است و یا «هئره دشت» (hera dašt) در بخش لیسار تالش به معنای «دشت مه یا ابر» و همچنین روستایی به همین نام «هِره دشت» یا «هئره دشت» (hera dašt) در بخش مرکزی آستارا، که همان معنای دشت مهآلود و دشت ابرین را در خود دارد.
عنبران محله: «عنبران محله» یا درستتر «آنباژَه مَح لَه»(ānbāža mahla) یکی از روستاهای ۹ گانه منطقه یا سامان باستانی «قلعه» بزرگ است که در جوار و پیوند با روستای «شیخ محله» یا نام درست تر و تاریخی آن «قلعه ی درونی» بوده و در بخشی از آن بنیان یافته است. «عنبران محله» یا در اصل و بنیان آن که «آنباژَه مَح لَه» است، به معنای «محله عنبرانی ها» است و آن از اینروست که مردم این محله، از عنبران شهرستان نمین به آنجا کوچیده اند و «آنباژ» ānbāž)) مخفف و کوته شده «آنبانیژ» ānbānəž)) یا «آنبانی» در فارسی است و «آنبان» (ānbān) مخفف «آنبوان» (ānbuān) نام اصلی عنبران نمین است.
ترکیب این نامواژه تالشی و پهلوی باستان، که زبان باستانی همه آذربایجان، دستکم تا ۴۰۰ سال پیش نیز به گونه فراگیر به همین زبان کنونی بازمانده از باستان بوده است، بدین گونه است که؛ «آنبان» مخفف و کوته شده «آنبوان»، از دو واژه ترکیب و آمیزش یافته است. نخست واژه «آنبو»ānbu) ) به معنا و تونمای میوه یا درخت نوعی از گلابی است که در سامان نمین و اردبیل فراوان است، و دیگری «آن یا ان» ān/an)) که به تونمای «زار» در فارسی است و جای انبوهی و فراوانی چیزی را می رساند و نیز در بسیاری از نامهای ایران نشان جا و مکان است.
بنابراین «آنبان»(ānbān) مخفف و کوته شده «آنبوآن» (ānbuān) به معنای «آنبوزار» است که «آنبو» نیز نوع و گونهای از گلابی بومی آذربایجان بوده است که امروز نیز در بسیاری از سامان های آذربایجان و نمین و عنبران فراوان است.
به زبان ترکی نیز، مردم آن سامان به این نوع و گونه گلابی، «اوش ده سووار» (üšdasuār) یا «اوچ ده سووار»čdasuār) ) به معنای «در سه (روز) آبرسان» می گویند و سبب و فلسفه این نامگذاری نیز از این رو بوده که این درخت در هنگامی از باردهی، باید در هر سه روز آبرسانی شود. بنابراین «عنبران» در اصل و بنیاد نامگذاری خویش در شهرستان نمین «آنبوآن» یا مخفف و کوته شده آن «آنبان» بوده است که هیچگونه پیوندی با ماده عطرآگین «عنبر» که جای پیدایی آن از شکم ماهیان تا موم زنبور عسل و گیاهان بر کسی دانسته نیست، نداشته و ندارد. هر چند که «آنبوان یا آنبان یا عنبران» نه تنها با گلابی های بسیار خوشمزه و خوشبویش، بلکه با همه گلهای بیشمار و عطر گیاهان اش، بسیار خوشبوتر از هر عطر و عنبر بوده است.
للکامLelekām: این روستا در مجاورت رودخانه و کنار روستاهای رودبارچهره، علیسرا و سرابستان قرار دارد، به وفور محل رویش درختان لیلکی، که درختی خاردار است و میوه و برگ آن خوراک دام و از چوب و شاخه های آن برای ساخت پرچین (رمش ، حصار) استفاده میشود. کام پسوند جا و مکان است. للکام را محلی که در آن درخت لیلکی به فراوانی وجود دارد، معنی می کنند. برخی لُـلِه را لوله و نیزار معنی و للکام را آبادی و سرزمین مکان رویش نی می دانند(راوی محلی).
کپور چالKapoor chal: کپورچال همان طور که از نام آن بر می آید واژه ترکیبی از کپور + چال است که منظور آبادی و مکانی است که در آن نوعی از ماهیان به نام محلی کپور صید میشده است. به نظر نگارنده، به جهت وفور صید ماهی کپور در آن ناحیه، این آبادی بدین نام شهرت یافته است.
چی چی نی کو ته cicinikutб: اهالی منطقه، چی چی نی کوتی و چی چی نی کوته می گویند. "گنجشک: چی چی نی" (پاینده لنگرودی، 1366، صفحه 633)؛ "کوته: فرزند- تعداد بچه های حیوانات که از یک شکم زاییده شوند.
کته: مجموع بچه های یک حیوان در یک شکم، در گیلکی هریک از بچه های سگ و گربه و ... را گویند. (نوزاد، 1381،صفحۀ 372) دهی که جولانگاه گنجشک ها یا لانۀ گنجشک است.
زندانه zindona: تلفظ و نگارش تالشی این روستا «زیندونه» است. اسم این روستا بر اساس مکان تاریخی نام گذاری شده است. زیندونه یک اسم مشتق است. اسم + پسوند مکان. زیندون، اسم، به معنی زندان. ه، پسوند مکانِ کوچک. بنابراین زیندونه به معنی زندان کوچک است می گویند این مکان زندان جهانگیر شاه بوده است به تازگی زیندونه به زندانه تحریف یافته است. تمام مردم این آبادی زیبا را «زیندونه» تلفظ می کنند.
قلعه رودخان Qal‘eh Rūdkhān: این روستا نام خود را از قلعه ایی که در ارتفاعات آن قرار دارد و یکی از هفت قلعه بزرگ خاور میانه نام گرفته است. قدمت این قلعه که به قلعه حسامی نیز مشهور است، به دوره سلجوقیان می رسد. این قلعه باستانی بازسازی شده و در حال حاضر یکی از بزرگ ترین جاذبه های گردشگری استان گیلان است.
مجری طرح پژوهشی "وجه تسمیه آبادی های استان گیلان" با بیان اینکه استان گیلان دارای ۲۵۹۲ روستای دارای سکنه و ۳۳۳ روستای خالی از سکنه است و این در حالی است که اسامی روستاهای خالی از سکنه نیز واجد جنبه های هویتی و فرهنگیاند، گفت: ویژگی های طبیعی و جغرافیایی، افراد صاحب نام، خرده فرهنگ ها، تولیدات کشاورزی و دامی، نمادهای مذهبی و آئینی، داد و ستد و حرفه مردمان و گاها رویدادها و اتفاقات منحصر بفرد، افسانههای محلی و ... هرکدام، مبنای شکل گیری اسامی فعلی روستاها بوده است.
انتهای پیام