به گزارش ایسنا، مهدی صمیمی پاکبان ۳۹ ساله و ذاکر آلالله است. تحصیلاتش تا سوم راهنمایی است اما ادبیاتش در وصف ائمه بیش از اینهاست. گویی که خداوند زنگ صدایی به این پاکبان شهر بخشیده است تا در وصف ائمه نوحه سرایی و نوحه خوانی کند. از کودکی هم علاقه شدیدی به اهل بیت داشته است. از سال ۷۹ تعزیهخوانی و نوحهسرایی را شروع میکند و صدای زنگ مداحی در او به صدا در میآید؛ در حال حاضر حدود ۲۲ سال از عمرش را در وصف ائمه نوحهخوانی و روضه خوانی کرده است.
صمیمی میگوید از ابتدا شغلم بنایی بود و درآمد خوبی داشتم اما از سال ۹۱ وارد شغل شریف پاکبانی شدم چراکه پاکبانی را نوعی خدمت به خلق خدا و نان این شغل را از حلالترین نانها میدانم.
از اخلاقش میگوید و خوشخلقی را میتوان از لبخندش هنگام صحبت هم متوجه شد. فامیلش صمیمی است و زود هم با همکاران و اطرافیانش صمیمی میشود و پای صحبتهایش که نشستیم ساده و بیریا صحبت میکند، به گفتهی آقا مهدی، هر روز صبح به خاطر اخلاقش همکارانش دوست دارند با او هم مسیر شوند و برای نظافت شهر بروند و همکارانش از او میخواهند تا برایش نوحهخوانی کند.
صمیمی از خاطرات تلخ و شیرینش در دوران کار پاکبانی میگوید که در زمانی که با شرکتهای قبلی کار میکرد به دلیل ۱۰ دقیقه دیر رسیدن او را از کار تعلیق کردند و سرکارگر گفته است که چرا با خنده وارد اتاق کار میشود، اما چون اخلاق خوبی دارد هر روز کار برایش خاطرات شیرینی به دنبال دارد.
صمیمی میگوید: خیلیها گفتند حالا که صدای خوبی داری به سمت خوانندگی برو اما اعتقاد دارم این صدا را خداوند به من بخشیده و باید در راه خدا و ائمه هزینه شود.
زمانی که برای ائمه نوحه خوانی میکنم و یا در ایام محرم و صفر و شهادت ائمه به روضههای خانگی دعوت میشوم بعد از روضه هم انرژی مثبت میگیرم و هم برکتش را در زندگیم میبینم. هیچ وقت هم قیمت برای مداحی و روضه نداشتهام و بسیاری از روضهها را در خانهها و هیئتها فقط به عشق ائمه و بدون دریافت هزینه خواندم.
در شغل پاکبانی هم هیچ وقت گلایه و اعتراضی برای پرداختیها نداشتهام و تنها شغلم را برای خدمت به خلق خدا انتخاب کردم و نان حلالی که سر سفره میبرم برایم مهمتر است.
او در ادامه میگوید: پاکبانی جزو سختترین کارها است و در برابر سرمای زمستان و گرمای تابستان حقوقش بسیار ناچیز است اما حلالترین نان، نان آقایان پاکبان است.
مداحی را دوست دارم و تا زمانی که زنده هستم درِ خانه اهل بیت نوکری میکنم و آرزو دارم در دهه محرم از دنیا بروم.
او در آخر این شعر را زیر لب زمزمه میکند:
ساقی به کفم داد شبی پیمانه/ لبریز ز الطافِ درِ میخانه
آن باده مرا نمود مداح علی/ مداحی او کرده مرا دیوانه
انتهای پیام