این پیشکسوت هنر پرچمدوزی، بخشی از هویت محله درب امام است و محله درب امام، بخشی از هویت شهر مذهبی و هنردوست اصفهان را تشکیل داده است. به واقع باید چنین گفت که علاوه بر آدمها، شهرها هم به هویت نیاز دارند. شهرها از محلاتشان هویت میگیرند و محلهها از آدمهایی که زیر سقف آسمانشان زندگی میکنند. اصفهان زیبای ما هم، محلههای اصیلی دارد با مردمی که در دل کویر، فیروزه میکوبند و نقره را قلم میزنند و بر کاشی چکش میزنند. اینجا هنر، گنج است، مخصوصاً اگر با نام اهلبیت(ع) گره خورده باشد.
محله درب امام، یکی از محلههای قدیمی اصفهان است که قدم زدن در کوچه پس کوچههای آن، روح و احساس شهری با هویت را به انسان منتقل میکند. این محله به سبب پیوندی که بین نهاد بازار و نهاد روحانیت، ایجاد و حفظ کرده است، رنگ و بویی دینی دارد. همجواری با مرقد امامزاده درب امام که مدفن امامزاده ابراهیم(ع) و زینالعابدین(ع) است و حضور سادات امامی که از نوادگان این دو امامزاده و مورد احترام و اکرام مردم اصفهان هستند، علاقه مردم این محله به اهلبیت را دوچندان کرده و در نتیجه موجب رونق و ازدیاد روضههای خانگی و هیئتهای مردمی در این محله شدهاند.
در این میان، پرچمدوزی، از زیرشاخههای هنر گلدوزی است و علیرغم اینکه امروزه، کتیبههای مختلفی با طرحهای گرافیکی و چاپیِ ظریف و متنوع تولیدشده و در هیئتهای بزرگ استفاده میشوند، اما پرچمهای سنتی هنوز مشتریهای خودشان را دارند. روح و احساس این پرچمها، هر انسانی را مجاب میکند که استفاده از کتیبههای امروزی را کنار بگذارد و با پرچمهای سنتی، به هیئتها روح و زینت ببخشد. این نکته نیز حائز اهمیت است که پارچههای جیر و مخمل و نخ کاموا که مواد اولیه این پرچم دوزی را تشکیل میدهند، عمدتاً در داخل کشور تولید میشوند.
متن پیش رو حاصل گفتوگو با استاد سید مهدی میرلوح، یکی از پیشکسوتان پرچمدوزی در اصفهان است، که از دوران کودکی به این رشته واردشده و ۴۰ سال است که در مغازهای با معماری سنتی، در بازارچه حاج محمدجعفر، واقع در محله درب امام اصفهان به این هنر مشغول است.
استاد، شما چند سال دارید و از چه زمانی و نزد کدام استاد در حرفۀ پرچمدوزی آموزش دیدهاید؟
من ۶۰ سال دارم و الآن ۵۰ سال است که مشغول به پرچمدوزی هستم. البته ۴۰ سال است بهصورت حرفهای و مستقل در همین مغازه قدیمی در بازارچه حاج محمدجعفر کار میکنم و ۱۰ سال اول را زیر نظر حاجآقا مهدی غزالی در بازار بزرگ آموزش دیدم و کار کردم.
فرزند شما در مغازه مشغول فروش پرچمها هستند، آیا این حرفه را به همه فرزندانتان منتقل کردهاید؟
بله، علاوه بر همسرم، هر ۳ فرزندم نیز در همین فضا مشغول هستند. ۹۰ درصد مراحل کار توسط خودم انجام میشود. فرزندانم در دوخت و فروش با من همکاری میکنند. همسرم ریشهبندی، دوخت بندونکها و جاچوب زدن کار را انجام میدهند.
لطفاً مراحل تولید پرچمها را توضیح دهید.
ما پارچۀ خام را که جنس مخمل و جیز دارند در اندازههای مختلف برش میزنیم، سپس روی آنها خطاطی میکنیم و درنهایت دوخت را روی پارچه انجام میدهیم. برش و خطاطی در کارگاه و دوخت و فروش را در مغازه انجام میدهیم.
آیا خطاطی هم توسط خودتان انجام میشود؟
من خطاطیها را در ابعاد متعدد قالببندی میکنم و قالب را روی پارچه میگذارم و طرحِ آن را میکشم. سپس بر طرحِ دوخط خطاطی شده روی پارچه، دوخت را انجام میدهم. اگر خطاطی خاصی موردنظر سفارشدهنده باشد، یا خطاطی جدیدی مورد استقبال مردم باشد، به خطاط سفارش میدهیم تا آن را بنویسد و سپس خودم آن را قالببندی میکنم و روی پارچهها میاندازم و دوخت میزنم.
به نظر میرسد که فرایند حرکت نخ در چرخ شما، با فرایندی که نخ در چرخخیاطی طی میکند متفاوت است، در مورد نخ و چرخی بگویید که با آن گلدوزی میکنید.
نخ ما نخ کاموا است، منتهی نخ کاموای بافتنی، شماره ۱۸ است و نخ کاموای کار ما شماره ۲۴ است. این نخ از نخ بافتنی کمی نازکتر است. نخ در چرخخیاطی فرایند متفاوتی دارد تا به سوزن برسد، اما در چرخِ ما از پایین داخل نظام میشود، سپس به پستانک میرسد و درنهایت به سوزن وارد میشود. این چرخ، متفاوت از چرخخیاطی است و مثل ماشین عمل میکند و فرمان و ترمز و کلاچ دارد. اگر رانندگیِ این چرخ را بلد نباشی، پارچه را خراب میکنی و تا ناکجاآباد میروی. استفاده از این چرخ مهارت خاص خودش را میطلبد و با دوخت معمولی فرق میکند، به همین دلیل نیز هنر ما جزو صنایعدستی محسوب میشود.
آیا مواد اولیه شما تولید داخل هستند؟
الحمدالله ۹۹ درصد متریال مورد نیاز کارِ ما ایرانی است و تلاش میکنیم که از موارد اولیه ایرانی استفاده کنیم. تا ۱۰ سال پیش اغلب مواد اولیه از چین وارد میشد، اما اکنون بافت نخ و پارچه در داخل انجام میشود.
از استادکارها و پیشکسوتان دیگرِ این حرفه کسی را میشناسید؟
بله، از پیشکسوتهای این رشته، اخوی مرحوم غزالی در بازار دردشت ۷۰ سال است که کار میکنند، آقای فلاحی، آقای آخوندی، آقای میرمجربیان، آقای حسینی، آقای امینی، همگی در اصفهان فعالیت میکنند. اصفهان در حوزه پرچمدوزی ۱۰ کارگاه و مغازه دارد که مشغول فعالیت هستند.
کار کردن در شغلی که نام اهلبیت(ع) در آن است چه حس و حالی دارد؟
تمام شغلها مقدس است و از قدیم به ما گفتهاند که کاسب، حبیب خداست. منتهی در شغل ما اسم ائمه و امام حسین(ع) میآید و برکت اهلبیت(ع) در آن است. من هر روز صبح که وارد مغازه میشوم اسم ائمه را میبینم و صبحم را با سلام و نام اهلبیت شروع میکنم. کارم نیز موجب فرسودگی روحم نمیشود و بهگونهای است که وقتی از پشت این چرخ بلند میشوم، با روحیه شاد و با انرژی مثبت از مغازه خارج میشوم.
پرچمهای شما بر در و دیوار بازارچه به نمایش درآمدهاند. واکنش رهگذران به این کتیبهها چگونه است؟
کتیبههای ما در ایام محرم بیشتر داخل بازارچه زده میشود و دیوارها را میپوشاند. مردم گاهی از بازارچه عبور میکنند و پرچمها را روی صورتشان میکشند، گاهی گوشه پرچم را میبوسند و میروند. این پارچه و نخ نیست که برای مردم ارادت قلبی ایجاد کرده، برکت اهلبیت(ع) است که برای مردم محترم و مکرم است.
آیا با وجود کتیبههای چاپی و گرافیکی امروزی که در برخی هیئتها برای تهیۀ گرانترین و زیباترین آنان رقابت وجود دارد، هنوز از پرچمهای شما استقبال میشود؟
کار ما، سنتی است و کار سنتی روحیه و اثرگذاری بیشتری دارد. همه جوانان اوایل برگزاری هیئت و مجلس روضه، به سمت طرحهای چاپی متنوع و بنرهای پرطمطراق میروند، اما مدتی که میگذرد متوجه میشوند که در مجلس، تفاوت روح پرچم و کتیبههای سنتی با طرحهای امروزی زمین تا آسمان است. تمایل به طرحهای جدید برای یک سال اول است. الحمدالله فروش پرچمهای ما و استقبال مردم از آن کمتر نشده است. شاید بیش از ۲۰ کارخانه، کتیبه چاپ میکنند، اما اصلاً استقبال از کار ما را کمتر نکردند. هیئتها هنوز دنبال پرچمهای دوختهشدۀ ما هستند.
آیا برند و امضای خودتان را بر پرچمها ثبت میکنید؟
بله، با عنوان «پرچمدوزی میرلوح» امضای خود را روی کتیبه گلدوزی میکنیم. پرچمهای دوختهشدۀ من، بر دیوارهای همین مسجد حاج محمدجعفر محله، با تاریخ ۴۰ سال پیش و امضای پرچمدوزیام نصب است. این پرچمهای قدیمی حُکم عتیقه را دارند و هرچه زمان بگذرد، ارزشمندتر میشوند. هیچ آسیب و خطایی هم نمیخورد و با پرچمی که همین امروز دوخته شده هیچ تفاوتی ندارند. متأسفانه نمونههای تقلبی در بازار هستند و اتحادیه ما پرچمِ بدون امضا را تقلب حساب میکند و باید حتماً اسم و برند خودمان روی کار باشد. فقط درصورتیکه مشتری نخواهد اسم و امضای ما روی پرچم باشد، ما اسم پرچمدوزی میرلوح را روی کار نمیدوزیم. پرچم، مثل طلاست؛ طلا اگر مارک نداشته باشد، ارزشش کمتر است و کار ما هم همینطور است. بعضی وقتها مردم پرچمهای ۴۰ سال پیش من را میآورند و میگویند قیمتش را تخمین بزنم تا بفروشند. پرچم را نگه داشتند، قیمت میگذارند و بین خودشان میفروشند.
حال و هوای محرم در این سالها با حال و هوای محرمهای قدیم چه تفاوتی دارد؟
من برعکس باور جمعی معتقدم که شور و حال محرم، الآن و امروز خیلی بیشتر از قدیم است. محرمِ الآن با ۴۰ سال پیش یا دوره طاغوت فرق دارد. جوانهایی برای تهیه کتیبه به سراغ ما میآیند که من به حال معنوی آنها غبطه میخورم و با خودم میگویم چرا من شبیه آنها نیستم. بعضی از جوانان به محض اینکه که پایشان را داخل مغازه میگذارند اشک در چشمهایشان حلقه میزند. این اشک و ارادت به علت فطرت پاک و حل شدن در دستگاه دین و اهلبیت(ع) است.
آیا فعالیت و کارآفرینی در این رشته را برای فعالیت و کارآفرینی جوانان، سودآور ارزیابی میکنید؟
متأسفانه نه! ما ۱۰ ماه از سال را به انتظار رسیدن ایام مذهبی نشستهایم. اینکه ما و این ۱۰ تا مغازه در این حرفه موفق هستیم و همچنان باقی ماندهایم بهاینعلت است که مغازه یا کارگاه، متعلق به خودمان است. الآن در این بازار اگر یک جوان بخواهد مغازه اجازه کند و به رونق این رشته از صنایعدستی کمک کند، بههیچعنوان برایش سود و صرفه اقتصادی نخواهد داشت. اگر مبلغ و هزینه اولیهاش را در بانک سرمایهگذاری کند، سود بیشتری خواهد داشت.
علت دیگری که ما در این حرفه ماندهایم این است که آلوده این کار شدهایم. اینکه بچههای من وارد این حرفه شدند به این خاطر است که این کار برایشان مثل اسب زینکرده است. مغازه و چرخ و اسباب کار محیا است. من نمیتوانم به جوانان توصیه کنم به این حرفه وارد شوند چون الآن قیمت هر چرخ نزدیک ۲۰۰ میلیون تومان است و نزدیک ۴ چرخ لازم است تا کار راه بیفتد، ۲ تا ۳ میلیارد هزینه اجاره مغازه است و این میزان هزینه، عایدیِ زیادی برای آنها نخواهد داشت. هماکنون فرزندانِ همصنفهای ما این کار را انتخاب نمیکنند و بعضی از آنها تغییر شغل میدهند.
فروش شما به چه صورت است؟ آیا پرچمها را برای دیگر شهرها ارسال میکنید؟
ما هم فروش عمده و هم فروش تکی داریم. پرچمها را بهصورت عمده برای شهرستانهایی مثل شیراز، اهواز، تبریز، کرمان و ... ارسال میکنیم و هیئتیها هم کمتر تکی خرید میکنند و بیشتر به تعداد بالا پرچمها را میبرند. مردم هم که برای مصارف خانگی به مغازه میآیند و تکی خرید میکنند و میروند.
آیا رنگهایی که در پرچمدوزی استفاده میشوند، فلسفه خاصی دارند؟
بله! تمام رنگهایی که در پرچمها استفاده میشود، معنا و مفهوم خاصی دارد. رنگ قرمز مربوط به شهادت است و اگر نگاه کنید کلمه شهادت در پرچمها را با نخ سرخرنگ میدوزند. رنگ سبز به معنی سیادت است و رنگ زرد نماد امام زمان است.
آیا تاکنون سفارش دوخت کتیبه برای برنامههای بیوت مراجع و امامزادهها دریافت کردهاید؟
بله، مثلاً از بیت رهبری و مراسمهایش از ما پرچم خریدهاند. البته بیت رهبری از همه تولیدکنندگان خرید میکند تا تولید انحصاری را به تولیدکنندۀ خاصی نداده باشد. برای اکثر امامزادههای اصفهان و اطراف آن هم، مانند امامزاده هارونیه و امامزاده درب امام پرچم دوختم. روکش ضریح زینبیه اصفهان هم دوختِ من است. خیلی جاها از ما خرید داشتند و به ما سفارش دادهاند، اما اکنون خاطرم نمانده است.
آیا شما طرحهای کتیبهها را بهروزرسانی میکنید؟
مشتریها از طرحهای پرچمدوزی اطلاع ندارند، اما من خودم ترجیح میدهم طرحهای جدید متناسب با ذائقه روز را ابداع کنم. همیشه سعی میکنم طرحهای امسالم با طرحهای سال قبلم تفاوت داشته باشد. طراحی کارها را خودم انجام میدهم و به همین علت دستم برای طرحهای جدید باز است و از داخل اینترنت و جاهای دیگر ایدههای جدید را میگیرم و در کار استفاده میکنم. مخلص کلام را بخواهم بگویم این است که ما باید بهروز باشیم تا در بازار، نسبت به خرید آثارمان رغبت وجود داشته باشد، مثلاً در قدیم مردم خط ریز را بیشتر میپسندیدند، اما امروزه خط درشت مُد شده است.
مردم از چه طرحهایی بیشتر استقبال میکنند؟
سلیقه مردم با هم متفاوت است. بعضی افراد دوست دارند کتیبه، گل داشته باشد و برخی پرچمِ بدون گل را دوست دارند و بعضی دوست دارند عکس چهره در پرچم باشد که ما نمیزنیم چون قدغن است و به لحاظ اخلاقی هم درست نیست. بعضی از مشتریها هم گنبد و بارگاه دوست دارند. ما هم تقریباً هرسال طرحهای جدید و متنوع اضافه میکنیم تا اکثر سلیقهها را پوشش دهیم.
چه صحبتی با مردم و مسئولین دارید؟
از مسئولین که مطالبهای نداریم، اما خواهشمان از مردم این است که در ۱۰ ماه دیگرِ سال، غیر از محرم و صفر هم هوای ما را داشته باشد. ما ایام دیگرِ سال هم کار میکنیم، اما هیچوقت مثل ایام محرم و صفر سرمان شلوغ نیست. در این ایام کار ما شبانهروزی است وگرنه برای دهه شعبانیه و دهه فاطمیه و ماه رمضان و شهادت امام علی(ع) هم تولیداتی داریم.
از محله درب امام که در آن فعالیت و زندگی میکنید چه توصیفی دارید؟
من در این محل به دنیا آمدم و در مسجد حاج محمدجعفر بزرگ شدم. محله درب امام، محلهای مذهبی و میزبان دفاتر تعدادی از علما و مراجع است، اما متأسفانه در حوزه سیاسی کمی عقب افتاده است و برخی در این منطقه فعالیتهای تبلیغاتی جدی و پرهزینهای دارند و طرفداران زیادی جذب کردهاند و در همین مسجدِ حاج محمدجعفر مراسم میگیرند و اغلب مردم هم نمیداند که اینها متعلق به کدام جریانات هستند و در مراسماتشان شرکت میکنند. البته محله سنتی و با اصاالتی است. در این محله و زیر سقف این بازارچه، حدود ۳۰ هیئت و شاید هم بیشتر تأسیس شده است. هیئت حضرت اباالفضل، هیئت اباالفضل، هیئت سیدالشهدا، هیئت امام زینالعابدین، هیئت امام سجاد و هیئت درب امام تعدادی از این هیئتها هستند که عناوینشان هم از لحاظ معنایی یکی است، اما متأسفانه در برخی محلات نوساز شاید هیچ هیئتی وجود نداشته باشد.
چه مراسم خاصی در این محله به مناسبت عاشورا برگزار میشود؟
مراسم منبر به منبر، یکی از مناسک محرم و عاشورا در این محله است. در این مراسم عموماً دختران مجرد ۴۰ عدد شمع برمیدارند و داخل سقاخانهها روشن میکنند. الآن چند سال است پسرهای جوان هم در این مراسم شرکت میکنند. رسومات دیگری مثل مراسم سیاهپوشان نیز در این محله انجام میشود که در اصل از تهران آمده است و در اولین روز ماه محرم انجام میشود.
دو قطعه عکسی که پشت سر شما و زیر یکی از کتیبهها دیده میشود مربوط به دوران سربازیِ شماست یا جبهه؟
این عکس مربوط به دوران جبهه است و همه کسانی که در این عکس هستند، رفقا و هممحلهایهای من بودند که شهید شدند و فقط من ماندم که توفیق شهادت نداشتم. شهیدان دهقانی، عموزیدی، احمدی و طالقانی در این عکس در کنار من هستند و عکس پایینی مربوط به دوران جبهه خودم و پسرخالهام است که او هم در صنف خودمان به کار گلدوزی مشغول است.
انتهای پیام