خاصیت درمانی ادبیات

مجید شفیعی با تأکید بر روایت‌درمانی و تسکین‌دهندگی ادبیات می‌گوید: برای کتاب‌خوان کردن بچه‌ها باید ابتدا جرقه نیاز را در کودکان به وجود بیاوریم.

این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا درباره مسئله کتاب‌خوانی کودکان و نوجوانان و راهکارهایی که برای کتاب‌خوان کردن بچه‌ها وجود دارد، اظهار کرد: خانواده به‌عنوان اولین بستر رشد فکری و جسمی و روحی کودک در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است. کتاب ازاین‌جهت برای کودک مهم خواهد بود که تأثیرش را در زندگی خود ببیند و صرفاً برای گذارندن اوقاتی برای مطالعه نباشد، بلکه در زیست او تاثیر بگذارد.  اخیراً  کتاب تاثیرگذاری را مطالعه می‌کردم با عنوان «تندپا و بادها»  نوشته اورسلا ولفل با ترجمه کمال بهروزی که در نشر افق منتشر شده است  که شرح سفر پرماجرای کودکی است با پدرش. هر کجا که برای کودک سوالی پیش می‌آید پدر با شرح واقعه و روایتی و گفتن قصه‌ای به طور غیرمستقیم به او پاسخ می‌دهد یا هر کجا که با مشکلی مواجه می‌شوند و کودک ناتوان از حل معماست این روایت‌های پدر و داستان‌های اوست که به داد کودک می‌رسد و راه‌حلی پیش پای او می‌گذارد و به سوالات او به طرز خلاقانه‌ای پاسخ می‌گوید. این خود به وجه درمانی و روشنگرانه داستان و روایت داستانی اشاره دارد.  

 او در ادامه گفت: داستان باید توانایی این را داشته باشد که برای بی‌شمار سوالات کودک در باب هستی و زمان و جهان و دین و فرهنگ و آیین جواب‌های درخوری داشته باشد حال نه برای همه این سوالات بلکه باید بتواند گوشه‌ای از این میل مفرط به کنجکاوی را اقناع کند و البته  خاصیت درمانی از آن جهت داشته باشد که کودک بتواند مراحل رشد خود را با  این امکان خلاقانه و هستی‌شناسانه طی کند.

 شفیعی در ادامه افزود: ذهن کودک آکنده از سوالات بی‌شمار است و این ابتدای دانایی است. پرسش از هستی، زمان، مکان، فرهنگ و دین و آیین و این سوالات باید به‌گونه‌ای پاسخ داده شود. لذا در این مرحله داستان و روایت می‌تواند ابزاری برای روشنگری و محملی برای دانایی باشد. اگر سوالات بی‌پاسخ بمانند  و یا پاسخ درستی نیابند و یا شیوه‌های بیان درست نداشته باشند بی‌شک در روند رشد کودک خلل ایجاد خواهد شد و در  بزرگسالی هم برای او مشکل‌زا خواهد بود. پس ادبیات می‌تواند بستری باشد برای پاسخ به سوالات کودکان.

شفیعی خاطرنشان کرد: ادبیات بستر گفت‌وگوی ما با جهان است؛ با ادبیات می‌توانیم به واکاوی روح خویشتن و دیگران بپردازیم؛ به عنوان مثال  بزرگترین رمان‌های نویسنده شهیر روسی  داستایوفسکی که در  قرن ۱۹ یعنی زمانی که مدرنیته در حال شکل گرفتن است، نوشته شده  و از خلال نوشته‌هایش می‌توان اشارات روانشناسانه بی‌شماری را کشف کرد که با جدیدترین نظریه‌ها و دریافت‌های  روان‌شناسی کنونی جهان مطابقت دارد زیرا او همچنان که فرزند زمانه خود بوده و قاموس زمانه را درک کرده در ادبیات به واکاوی روانشناسانه شخصیت‌ها هم دست زده و این در داستان‌هایش منعکس است پس داستان‌های او بستری است برای روشنگری‌های روانشناسانه و فلسفی.

او با اشاره به تأثیر روایت‌درمانی در تسکین و درمان بیماری‌ها تأکید کرد: برای کتاب‌خوان کردن بچه‌ها باید ابتدا جرقه نیاز را در کودکان روشن کنیم؛ این‌که فرهنگ و ادبیات و هنر برای چیست؟ آیا بشر به آن نیاز دارد؟ وظیفه ادبیات و هنر چیست؟ البته که ادبیات پیش‌رو و مترقی همزمان خاصیت تسکین‌دهی و شفابخشی و روشن‌گرانه دارد و باید که دنیاهای ناشناخته درون بشر را در ادبیات کشف و خودمان را در آن پیدا کنیم و این امر مستلزم این است که این روشنگری‌ها  از خانواده شروع شود و بعد در سیستم آموزشی یعنی سیستمی  که بچه‌ها در آن رشد می‌کنند، ادامه یابد. متأسفانه سیستم آموزشی ما این نیاز  کودک و نوجوان را برآورده نمی‌کند؛ زیرا قسمت پرورشی آن مفغول واقع شده است!

 این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان سپس با انتقاد از برخی کتاب‌های کودک تألیفی در کشورمان، بیان کرد: متأسفانه ناشران و کارشناسان نشر سعی در کشف و دریافت ایده‌های نو و درخشان ندارند. البته این موضوع به علت نبود ویراستاران ادبی و محتوایی این حوزه می‌تواند باشد. کارشناسانی که باید علاوه بر دانش ادبی به میزان قابل قبولی از دانش روانشناسی و فلسفه و مردم‌شناسانه نیز برخوردار باشند. شاید ایده‌هایی که مغفول واقع شده و به محاق می‌روند همان‌ها باشند که کودک زمانه ما برای شناخت هر چه بیشتر خود بدان‌ها نیازمند است. اصولا باید مشخص شود که کودکان به چه نوعی از ادبیاتی نیازمند هستند؟ و آیا دانشی فراهم شده که ورای آموزه‌های مدرسه‌ای مرسوم باشد و بتواند نیازهای روحی و روانی‌شان را برآورده کند!؟ در حالی‌که می‌بینیم نفوذ بازی‌های یارانه‌ای و هوش مصنوعی و فضای دیجیتال، رقابت عجیب‌وغریبی بین ادبیات و فضای دیجیتال و مجازی به وجود آورده است؛ به عنوان مثال  کسی که  گوشی همراه را اختراع کرده، فرد باهوشی بوده که فرزند زمانه خود بوده  و حتی فرازمانی می‌اندیشیده است.  

او ادامه داد: درعین‌حال و با توجه به نفوذ جهان دیجیتال و مجازی  می‌بینیم که به عنوان مثال کارهای رولینگ هنوز هم خواندنی هستند و نوجوان خود را در قالب هری پاتر می‌بیند. یکی از کتاب‌های مجموعه هری پاتر روایت‌گر گرفتاری هری پاتر است در چنگال عنکبوتی غول‌پیکر که بعدها رولینگ در خاطرات خود اذعان داشته که آن فرازها روایت‌گر تمثیل‌گونه دورانی است که اسیر افسردگی بوده است. پس ادبیات پیش‌رو می‌تواند، سازوکاری به وجود بیاورد که خاصیت درمانی داشته باشد  و این موضوع مستلزم این است که نیاز به ادبیات  در کودک به وجود بیاید و تا نیاز به وجود نیاید، گویی هیچ راهنمایی در این مسیر ندارد.

شفیعی افزود: اگر چنان‌چه  ادبیات کودک و نوجوان ایران، چنان‌که در غرب هست، نتوانسته  تسکین‌بخش و راهنما و روشنگر و خلاقانه باشد، شاید  به‌خاطر این است که اجازه بروز ایده‌ای نو و خلاقانه داده نشده است و یا همان‌طور که پیش‌تر گفتم به علت نبود دانش کافی کارشناسان و مدیران نشر و اصولا اصحاب فرهنگ و ارگان‌های متولی فرهنگ مغفول واقع شده است! به طور کلی می‌توان گفت استعداد بچه‌ها در مدارس کشف نمی‌شود و کودک نمی‌داند که به واقع از چه استعداد و توانایی‌هایی برخوردار است پس باید ادبیات این خلا را پر کند و او را به شناختی نسبی از خود برساند و بتواند با خواندن کتاب در تجربه بی‌شمار انسان‌های زمین سهیم شود.

مجید شفیعی در پایان گفت: زمانی که خانواده‌ها این احساس نیاز را در کودک ایجاد نکنند و کودکان متوجه این نشوند که در زیست خود به چه دانش و فرهنگی باید مجهز باشند هیچ رشدی در هیچ زمینه‌ای به وقوع نخواهد پیوست.

  انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۱۳ تیر ۱۴۰۲ / ۰۹:۳۵
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1402041307740
  • خبرنگار : 71573