به گزارش ایسنا، ایان بیرل، ستوننویس روزنامه "دِ آی" در تحلیلی برای وبسایت این روزنامه تحت عنوان "آی نیوز" نوشت: «سال ۲۰۰۹، آفریقا اکسپرس – یک پروژه مربوط به موسیقی – رویدادی را در مرکز پاریس برگزار کرده بود که طی آن خوانندگان و نوازندگان متعلق به موسیقی آفریقا مشغول اجرا بودند و آنها به عنوان میراثی از کشورهایی نظیر مالی، سنگال و کامرون تلقی میشدند. در لحظهای که کنار صحنه اجرا ایستاده بودم و محو تماشای اجرای خوانندهها شده بودم، نوازنده معروفی که اصالتا الجزایری بود کنار من ایستاد و گفت "این اجرا اشک مرا درآورد." این مرد الجزایری بعدا از واقعیتهای زندگی مهاجران و کودکانشان در پاریس صحبت کرد. او از آزار و اذیتهای مکرر پلیس به دلیل مسئله نژادی گفت و دیگران هم به او ملحق شدند و از تجربیات خود سخن گفتند.
این کنسرت رایگان بخشی از جشنوارهای بود که توسط شرکت رسانهای فرانسوی موسوم به "فناک" برگزار شد. به دنبال کشته شدن نوجوان ۱۷ ساله آفریقاییتبار به دست پلیس فرانسه، اجراهای پایانی امسال این رویداد لغو گردید. مقررات مربوط به تردد وضع شده و حملونقل عمومی متوقف شده است. هزاران نیروی پلیس که مدل شبهنظامی دارند، به خیابانهای سرتاسر کشور آمدهاند و با پرتاب گاز اشکآور و نارنجک صوتی در تلاشند تا نظم را به کشور بازگردانند. در تازهترین چالشهایی که برای امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه ایجاد شده، ایستگاههای پلیس، مدارس، سالنهای داخل شهر، کتابخانهها و حتی خانه شهردار مورد هدف قرار گرفتهاند.
فرانسه علیرغم تمامی موفقیتها و شکوفاییهایی که اغلب داشته، همیشه مکانی آشنا برای اعتراضات خیابانی بوده است. ماکرون پیشتر تجربه اعتراضات موسوم به "جلیقه زردها" را داشته است و پس از آن وارد ماهها اعتراض نسبت به قانون اصلاحات و افزایش سن بازنشستگی از ۶۲ به ۶۴ سالگی شد و اکنون این کشور و رئیسجمهورش شاهد اعتراضاتی برای کشته شدن یک نوجوان ۱۷ ساله به دست پلیس فرانسه هستند.
چنین چیزی پارادوکس فرانسه است؛ جوشش و غلیان علیه درد و رنجهای جامعه در زیر سطحی از آنچه که برای بسیاری از خارجیها و افراد خارج از این کشور جذاب و فریبنده به نظر میرسد. اما شاید مخربترین شکاف همانی است که مجددا در روزهای اخیر هویدا شد. یعنی در واقع یک حصار نامرئی که بین افراد کمدرآمد و چند قومی این کشور با افراد ثروتمند و سفیدپوست آن ایجاد شده است. این شکاف که طی چندین دهه با لایههایی از بیاعتمادی و بیتوجهی پوشیده شده و استفاده از واژه پربار "جنگ" را تشدید کرده است، بار دیگر در دو طرف طیف سیاسی فرانسه شنیده شد. تحلیلگران خاطر نشان میکنند که بسیاری از حملات اخیر نمادها و دستگاههای دولتی را مانند ایستگاههای پلیس و سالنهای داخل شهر هدف قرار دادهاند.
شاید این حملات و یا شورشها به طور تدریجی فروکش کنند اما به نظر میرسد فرانسه در تغییر و مقابله با مسئله نژادپرستی کُند عمل میکند. به عبارتی، جوانان سیاهپوست و یا اصالتا عرب در مقایسه با سفیدپوستان ۲۰ برابر بیشتر توسط پلیس در ایست بازرسیها متوقف میشوند و اکثر قربانیان تیراندازی در فرانسه مهاجران هستند.
حوادث مشابه در بریتانیا و ایالات متحده، باعث شده تا تمرکز به سمت مسئله نژادپرستی و اصلاحات قوانین پلیس سوق داده شوند، اگرچه این توجهات ناکافی بودهاند. ماکرون هم مانند روسای جمهور دیگر فرانسه و سلفهای خود در اصلاحات قوانین مربوط به پلیس شکست خورده است. علیرغم آنکه مشخص شد افسر مجرب فرانسه در گزارش اولیه خود درباره قتل نائل، نوجوان ۱۷ ساله الجزایری دروغ گفته است اما اتحادیههای اصلی پلیس فرانسه، معترضان را "گروههای وحشی" خواندند.
بسیاری از این مسائل دهههاست که ادامه دارد اما فرانسه وانمود میکند که چنین مشکلاتی به ندرت یافت میشوند. یادتان باشد که دولت فرانسه همچنان نسبت به قتلعام ۳۰۰ الجزایری مربوط به شش دهه گذشته مسئولیتی نمیپذیرد. طبق یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۱، فرانسه کشوری است که دو سوم از شهروندانش از یک "جابجایی بزرگ" واهمه دارند – این یک تئوری توطئه است که توسط اریک زمور، رهبر حزب دست راستی "تسخیر مجدد" مطرح شده و به موجب آن، سفیدپوستان آمریکایی و اروپایی در حال حاضر به طور فعال با مهاجران غیر سفیدپوست جایگزین میشوند.»
انتهای پیام