تفریح انسان به مثابه مرگ حیات وحش

آفرود سواری بلای جان طبیعت ایران!

یک اتومبیل شاسی‌بلند دو دیفرانسیل کافی است تا دیگر کوه و جنگل و کویری نباشد که ندیده باشید. یک کاروان هم باشید چه بهتر، حتما با یک گروه بیشتر خوش می‌گذرد؛ وقتی فرقی نکند آن کوهستانی که قرار است از دامنه‌های آن بالا بروید چه پوشش گیاهی دارد یا آن تپه ماهوری که قرار است با غرش سهمگین موتور یکی‌یکی از دامنه پرشیب آن بالا بروید و به توانایی رانندگی خود ببالید و اصلا به فکر این نباشید که زمین زیر پایتان چه خزندگانی را زیر ماسه‌ها پناه داده است.

به گزارش ایسنا، روزنامه «اعتماد» نوشت: جنگل‌های شمال هم لذت رانندگی زیر درختان سرسبز و سالخورده را به همراه دارد. هم فال است و هم تماشا؛ یا به معنایی هم لذت است و هم تخریب. عرصه‌هایی که تا سال‌ها نخواهند توانست رد تایر ماشین‌های سنگین را ترمیم کنند و درختانی که ریشه‌های آنها زیر فشار و اصطکاک له می‌شود. آفرودسواری یا بیراهه‌سواری در نبود قوانین و آموزش سال‌هاست که بلای جان طبیعت ایران شده است.

به مناسبت هفته محیط زیست، تهران شاهد مانور آفرودسواران بود. اتومبیل‌هایی که با شعارهایی در حمایت محیط زیست از ورزشگاه تختی تا پارک پردیسان را طی کردند. در انتهای برنامه هم رییس سازمان محیط زیست با حضور در این جمع از آفرودسواران گفت که نبود آگاهی لازم برای مراقبت از محیط‌زیست در طبیعت آشفتگی صوتی و بی‌نظمی ایجاد می‌کنند و موجب فرار حیوانات از زیستگاه‌های طبیعی خود می‌شوند. همان ‌روز «علی سلاجقه» از تدوین آیین‌نامه‌هایی برای جلوگیری از این اتفاقات خبر داد و گفت: «آیین‌نامه‌هایی برای آنها تدوین خواهیم کرد که نحوه عبور، سرعت عبور، نوع ماشین و موادی را که می‌توانند وارد طبیعت کنند، مشخص کنیم.»

او در ادامه از آموزش قوانین و مقررات لازم برای حفظ طبیعت به آفرودسواران گفت. اما این آموزش‌ها چیست و محیط زیست قرار است چطور به تمام این گروه‌ها آموزش بدهد؟ این پرسشی است که از سید ابوالقاسم موسوی مدیرکل دفتر مشارکت‌های مردمی و مسوولیت اجتماعی سازمان محیط زیست پرسیدیم.

آموزش‌ اجباری

موسوی گروه‌هایی که به همایش خودرویی آمدند را ضابطه‌مندتر از باقی گروه‌ها می‌داند و معتقد است اگر کار را با این گروه‌ها که علاقه‌مند هستند شروع کنند بقیه گروه‌هایی که سازمان به آنها دسترسی ندارد هم به مرور پیش‌قدم می‌شوند: «اگر کسی نخواهد بیاید آن‌وقت ما با قوه قهریه با او برخورد می‌کنیم و جلوگیری خواهیم کرد. همه آفرودسواران به صورت اجباری باید برای آموزش بیایند و این ضوابط آیین‌نامه را همه باید رعایت کنند.»

موسوی از ارتباط ضعیف بین سازمان و این گروه‌ها در این سال‌ها می‌گوید، ارتباطی که دیگر قرار نیست تنها به واسطه قوه قهریه باشد: «سراغ این دوستان رفتیم و صحبتی داشتیم و در نهایت توانستیم یک رویدادی را داشته باشیم. این عزیزان خودشان تمایل داشتند با محیط زیست همکاری کنند و شعارشان این بوده که «هر آفرودر یک محیط‌بان» یا «من یک محیط‌بان هستم». نگاه ما در محیط زیست اینگونه است که اگر فعالیت‌های صنعتی خواه و ناخواه باعث تخریب محیط زیست می‌شود و ما برای آنها استانداردی قرار می‌دهیم برای این گروه‌ها هم باید قوانینی بگذاریم که تخریب‌ها کاهش پیدا کند.»

او صدای این اتومبیل‌ها را بخشی از آسیب آنها به طبیعت می‌داند که باعث فراری دادن گونه‌های مهم جانوری می‌شود: «هم منطقه‌ای که می‌خواهند بروند هم جاده‌ای که از آن عبور می‌کنند باید کنترل‌شده باشد. هر منطقه و هر جایی نمی‌شود بروند به خصوص در مناطقی که گونه‌های مهم جانوری و گیاهی در آنها وجود دارند. از نظر شکلی و برنامه‌ریزی باید از جاهایی که کمتر آسیب می‌زنند عبور کنند و ما هم در این راستا مشغول احصای برنامه‌ها و آموزش‌هایی هستیم که این گروه‌ها هم شناخت پیدا کنند و هم علاقه‌مند به محیط زیست بشوند.»

موسوی از شروع‌ آموزش‌ها و تدوین آیین‌نامه و ضوابط در سال جاری خبر می‌دهد: «امسال هم یک بخشی از آموزش‌ها داده می‌شود و هم آیین‌نامه و ضوابط مصوب می‌شود.» یکی از نقدهایی که کارشناسان به سازمان محیط زیست دارند این است که سازمان به واسطه کمبود نیروی محیط‌بان تمام تقصیرها را به گردن آفرودبازها می‌اندازد در حالی که اگر نیروی مناسب در این سازمان وجود داشت آفرودرها توان آسیب رساندن به محیط زیست را نداشتند.

موسوی در پاسخ به منتقدان می‌گوید: ‌«معمولا اجازه ورود به مناطق مهم داده نمی‌شود و کمتر این اتفاق افتاده و اگر آفرودرها به جایی می‌رفتند یک محیط‌بان ما همراه آنها می‌رفته و مسیرها را مشخص می‌کردند. سرانه حفاظتی امروز ما برای هر نفر محیط‌بان بین ۷ تا ۱۰ هزار هکتار است اما آن چیزی که باید بشود بین هزار تا ۳ هزار هکتار است. ما با کمبود محیط‌بان طرف هستیم اما نمی‌توانیم در این شرایط بار به دولت وارد کنیم. دولت نمی‌خواهد ساختار بزرگ شود. ما باید جذب نیرو کنیم و اگر ۵۰ درصد شرایط موجود افزایش پیدا کند به مطلوب می‌رسیم خارج از آن نمی‌توانیم به دولت فشار بیاوریم.»

سه دسته‌ آفرودر

نمی‌توان به راحتی همه آفرودرها را در یک کفه قرار بدهیم و اساسا نگاه تک‌بعدی به یک گروه می‌تواند در پیدا کردن راه‌حل ما را به خطا بیندازد. آیا واقعا تمام آنها افرادی بی‌مسئولیت هستند که هیچ از اکوسیستم طبیعی و محیط زیست نمی‌دانند؟ «محمد الموتی» دبیر شبکه‌های مردم‌نهاد محیط زیست و منابع طبیعی کشور از چالشی ۱۰ ساله برای تعامل با برخی از آفرودرهای ایرانی و نشست‌هایی با این گروه‌ها می‌گویدکه باعث شده شناخت خوبی از آنها داشته باشد.

او معتقد است باید همه طرف‌های این مساله را دید و همه این گروه‌ها رفتاری شبیه به هم ندارند. الموتی می‌گوید: «بخشی از این افراد اساسا دوستدار محیط زیست و علاقه‌مند به طبیعت هستند و این علاقه باعث می‌شود مرزهای اخلاقی رفتار با طبیعت را رعایت کنند که شاید بخش کوچکی از این جامعه باشند. بخش دیگر آنها به واسطه علاقه‌مندی به اتومبیل‌ها وارد این ورزش شده‌اند و به فضای اجتماعی که این نوع طبیعت‌گردی‌ها برای آنها به وجود می‌آورد دلبسته هستند؛ آزادی دارند، جمع خودمانی است، قدرتمندنمایی می‌کنند و محلی برای نشان دادن مهارت و قدرت آنهاست. یک بخش کوچک دیگر هم داریم که لذت آنها در تخریب هرچه بیشتر است. آنها به جاهایی می‌روند که به قول خودشان «فتح نشده» است و اتفاقا با قصد و غرض قبلی می‌روند که آن حیات وحش را تعقیب کنند و لذت ببرند یا آن پوشش گیاهی را از بین ببرند تا به قول خودشان راه را باز کنند یا نشانی از خودشان بر جای بگذارند تا گروه‌های بعدی به قلمرویی بروند که آنها فتح کرده‌اند. عدد این گروه هم مانند گروه اول کوچک است و ما در واقع یک گروه میانه داریم که عمده آفرودرها را تشکیل می‌دهد.»

محمد الموتی یکی از رفتارهای مثبت این گروه‌ها را حضور بی‌چشمداشت آنها در بحران‌هایی مانند سیل و زلزله می‌داند. به خصوص در پیمودن راه‌های صعب‌العبور کوهستانی که رفتن به آنجا برای ارگان‌های دولتی کار راحتی نیست. در سیل فروردین ۱۳۹۸ که در آق‌قلا استان گلستان روی داد حضور داشتم و شاهد بودم یکی از اولین گروه‌هایی که برای کمک‌رسانی به خط شده بودند گروه‌های آفرودسوار بودند که به‌واسطه مهارت در رانندگی و اتومبیل‌های شاسی‌بلند توانسته بودند خودشان را به مردم گرفتار در سیل برسانند و به آنها کمک‌رسانی کنند.

الموتی می‌گوید: «یکی از اولین نشانه‌هایی که باعث شد ما ارتباط بیشتری با این جامعه برقرار کنیم حضور آنها در کنار تشکل‌های محیط زیستی در این مواقع بود. ما دو بار جلساتی برای توان‌افزایی و آموزش با فدراسیون اتومبیلرانی برای آفرودرها داشتیم که تقریبا به جایی نرسید. اما همان گفت‌وگوهای ما با این دوستان بسیار اثرگذار بوده است. باید بپذیریم با آنهایی که برای فتح قلمرو و راه باز کردن می‌روند شاید هیچ‌وقت نشود به تعامل رسید اما بخش عمده آنها دارای زمینه مستعدی هستند که این فضا را بپذیرند.»

او این ظرفیت را دلیل تعامل اخیر سازمان محیط زیست با آنها می‌داند و ابراز امیدواری می‌کند که با سازمان در تعامل قرار بگیرند و در نوشتن مرامنامه مشارکت کنند. الموتی معتقد است این آموزش‌ها زمانبر است و نمی‌شود پیامدهای مثبت آن را به سرعت دید: «هم بازه سنی این افراد به گونه‌ای است که هیجان‌پذیر هستند هم اینکه عموما مناطق ما مناطقی نیستند که تحت مدیریت سالم و استانداردی باشد که بشود پایش خوبی بشود تا ببینیم این افراد در حال رفتار مناسب هستند یا نیستند. اساسا سازمان محیط زیست و منابع طبیعی ما زمانی مطلع می‌شوند که تخریب انجام شده است.»

الموتی معتقد است مدل شعارهای محیط زیستی و سبک زندگی محیط زیستی که در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی از آن بسیار صحبت می‌شود و به نوعی مد شده و یک نوع خصلت جوانانه پیدا کرده است، می‌تواند در این تعاملات تاثیرگذار باشد. از نظر او در حال حاضر تنها داشتن یک ماشین شاسی‌بلند برای رفتن به هر عرصه طبیعی کافی است در حالی که در هیچ کجای دنیا این شرط کافی نیست: «حضور در مناطق باید یک قانونی داشته باشد. باید تعداد حضور و رفتار افراد با طبیعت مشخص باشد و بخشی از این قاعده هم دادن مجوز کار است. کارت و مجوز مخصوص برای حضور در طول یک ماه، زمان مشخص و جای مشخص در قوانین دیگر کشورها لحاظ شده است.»

الموتی از نیاز به فرهنگ‌یابی به جای فرهنگ‌سازی و وضع قوانین برای تبدیل این تهدید به فرصت می‌گوید. فرصتی که از آن می‌توان از یک آفرودر یک همیار محیط‌بان ساخت: «با توجه به کسری شدید محیط‌بانان مخصوصا در پایش‌ها و سرشماری‌ها همیشه می‌شود از این دوستان استفاده کرد. به آنها اعتبار اجتماعی بدهیم. امتیاز و مشوق اجتماعی بدهیم. این بازه سنی نیازمند مشوق است و نمی‌شود تنها با تهدید پیش رفت که این مساله باعث تخریب بیشتر خواهد شد.» 

طبیعت مجانی و بی‌صاحب

پیش‌نیاز فهم نوع تخریب آفرود یا بیراهه رفتن با اتومبیل در عرصه‌های طبیعی این است که بدانیم طبیعت در هر منظر تنها آن چیزی نیست که به چشم می‌بینیم. موجودات بسیاری در این طبیعت زندگی می‌کنند که هیچگاه خودشان را به ما نشان نمی‌دهند. طبیعت تنها جانداران و گیاهان نیستند و حتی باکتری‌ها و خاکی که زیر پا کوبیده می‌شود هم در این اکوسیستم نقشی حیاتی دارند. «محمدعلی یکتانیک» فعال محیط زیست از مکان‌های مخصوصی در نقاط دیگر دنیا مثال می‌آورد که برای این ورزش در نظر گرفته شده است: «متاسفانه استفاده از طبیعت در ایران هم مجانی است و هم بی‌صاحب» و این در حالی است که ما در ایران با یک اکوسیستم شکننده طرف هستیم که این اکوسیستم با آفرود به سرعت از بین می‌رود.

یکتانیک از زخم رد تایر ماشین‌ها روی خاک می‌گوید که تا سال‌ها باقی می‌ماند و باعث می‌شود آن خاک هیچ‌وقت شرایط ایده‌آلی برای رشد بذر گیاه نداشته باشد چون له شدن خاک روی بافت و زه‌کش آن تاثیر می‌گذارد: «اگر بذری هم باشد دیگر توانایی رویش نخواهد داشت. با توجه به اینکه کشور ما در عرض خشک و نیمه خشک قرار دارد به همین دلیل در فصل خشک تابستان گیاهان خزان می‌کنند. بعضی از آنها هم رویش بهاره دارند و البته اگر بارش‌ها نباشند رویش نخواهند داشت اما ریشه آنها در زمین است و باید بستر برای رشد آنها آماده باشد. در حالی که کوبیده شدن خاک بستر رشد این گیاهان را از بین می‌برد.»

یکی از نقاط مورد علاقه آفرودرها رمل یا شنزارهای کویر ایران است. این رمل‌ها مصداق همان طبیعتی است که در نگاه اول به ‌نظر بایر و خشک هستند در حالی که اینگونه نیست: «خود رمل نه تنها بستر رشد گیاهان است بلکه محل اختفای جانوران است. انواع خزندگان مانند مارمولک و مار و لاک‌پشت‌ها از رمل به عنوان پوششی برای مخفی شدن و تخم‌ریزی استفاده می‌کنند. از طرفی با پنهان شدن زیر شنزار از آفتاب فرار می‌کنند. گونه لاک‌پشت خشکی به وفور زیر لاستیک‌ها از بین می‌روند و مارمولک و مارها که از نظر بسیاری اصلا مهدورالدم به نظر می‌رسند به راحتی می‌میرند. از طرفی آفرودها اصلا توجهی به بوته‌هایی که از روی آن رد می‌شوند، نمی‌کنند. مانند بوته گون و گز یا قیچ که به راحتی می‌شکنند و از بین می‌روند و دیگر جای آن تا سال‌ها چیزی در نخواهد آمد.»

شاید آفرودرها بگویند ما فقط از مسیر خاکی می‌رویم که خیلی خوب است و بهتر این است از مسیرهایی که در آن رد ماشین وجود دارد خارج نشوند اما این تمام مساله نیست و شب‌مانی در کویر هم مضراتی دارد: «نوری که آنجا روشن می‌شود برای حشرات معنی دارد. طبیعت فقط قوش و پلنگ نیست و حشرات هم مهم هستند و کارکرد بسیاری دارند. خصوصا در فصل بهار اگر در کویر نوری بیندازید می‌بینید چقدر حشره و سوسک جمع می‌شوند و متعاقب آن از بین می‌روند. اینها سوسک حمام نیستند که کثیف باشند یا موش‌ها و جونده‌ها آن چیزی نیستند که در فاضلاب تهران رشد کرده باشند آنها هم تمیز هستند و هم برای اکوسیستم کارکرد دارند.»

با یکتانیک به جغرافیای دیگری می‌رویم. جایی که بدون درختان زیبا و زنده‌اش بی‌معناست. طبیعت شمال کشور هم مانند هر اکوسیستمی شکننده و در هم گره خورده است. شاید همه فکر کنیم همین‌که روی درخت یادگاری ننویسیم و برگ‌های آن را نکنیم در حال رعایت مسائل زیست‌محیطی هستیم. اما یکتانیک حتی قدم زدن و کوبیده شدن خاک پای درختان را هم برای سلامت آنها مضر می‌داند چه رسد به کوبیده شدن خاک اطراف آنها توسط اتومبیل‌هایی که بی‌محابا می‌تازند: «در همه جای دنیا می‌بینید در پارک زیر درخت نیمکت نمی‌گذارند. چون گیاه از آنجا در حال جذب و تصفیه آب است و از فعل‌وانفعالات باکتری و قارچی غذا درست می‌کند. در شعاع اطراف طوقه درخت که ریشه‌ها در آن قرار دارند هم نباید با له کردن خاک را خفه کنیم. با این کار شاید به سرعت درخت بیمار نشود اما شمارس معکوس از بین رفتنش آغاز می‌شود.»

جانوران در مقطع زمانی محدودی جفت‌گیری و تولید مثل می‌کنند و هرگونه ایجاد مزاحمت باعث می‌شود این اتفاق نیفتد. بعد از زادآوری همزمان شیردهی است. حالا تصور کنید یک حیوان را که در حال شیردهی است و صداهای مهیب باعث می‌شود او از محل فرار کند در حالی که نوزادان او توان فرار به نقاط صعب‌العبور را ندارند؛ یکتانیک در این باره هم می‌گوید: «ما هر ساله با این مساله روبرو هستیم که خود این آفرودرها تعداد زیادی نوزاد جانوران وحشی را پیدا می‌کنند و فکر می‌کنند گم شده‌اند، این دوستان آنها را برمی‌دارند، می‌آورند تحویل می‌دهند از لاک‌پشت تا جوجه پرنده تا بزغاله کل و بز  وحشی، در حالی که همه حیوان‌ها در قلمروی مادر خود هستند و ما نتوانستیم آن قانون کلی را به این جماعت آموزش بدهیم که به هیچ‌وجه به نوزاد جانور وحشی دست نزنید حتی اگر فکر کردید گم شده است. آنها در قلمرو مادر خود هستند و اگر گم شده باشند هم خوراک حیوانات دیگر هستند و کارکرد دیگری دارند.»

او معتقد است آموزش به تنهایی نمی‌تواند کافی باشد و باید با اهرم قانون جلوی بعضی از رفتارها را گرفت: «ما در خانه را باز گذاشتیم و می‌خواهیم دزدها را توجیه کنیم اما تا متخلف جریمه نشود شهروند تابع قانون نمی‌شود. در لندن و نیویورک هم نمی‌شود. ریشه اصلی آسیب به محیط زیست این است که قوانین محیط زیستی در ایران اجرا نمی‌شود این ‌را به چند دلیل دیگر می‌شود تقسیم کرد که یا ضعف مدیریت در ایران است یا تعقیب قضایی وجود ندارد ما سال‌هاست در حال گفتن از مشکلات هستیم اما هیچ‌وقت پیشرفتی در مدیریت محیط زیست ایران نمی‌بینیم.»

زخم عمیق وینچ 

بد نیست کمی تخصصی‌تر آسیب به درختان در مسیر آفرود را بررسی کنیم. طی مقاله‌ای که در ششمین کنگره بین‌المللی توسعه کشاورزی، منابع طبیعی، محیط زیست و گردشگری ایران برگزار شد، تاثیر تردد ماشین‌های آفرود بر سلامت درختان جنگل با مطالعه موردی بر جنگل‌های سری چهار تیرانکلی میانشه، شهرستان ساری بررسی شد. این مقاله را رسول محمودی، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم و مهندسی جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، مهران نصیری استادیار گروه علوم و مهندسی جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری و مریم اسدیان دانشجوی دکترای علوم و مهندسی جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری تهیه کردند.

بر اساس نتایج بیشترین آسیب وارد شده به درختان حاشیه مسیر تردد آفرود در اثر برخورد بدنه و چرخ خودرو با تنه درخت و کمترین میزان آسیب مربوط به زخم ریشه در اثر سایش تایر است. اما بیشترین عمق زخم ایجاد شده در تنه درختان حاشیه مسیر تردد آفرود، به علت بریدگی سیم وینچ وسیله نقلیه است؛ آنطور که در سایت‌های آموزش آفرود نوشته شده است «سیم وینچ یکی از تجهیزات ماشین‌های آفرودی است که روی شاسی و سپر جلو ی‌ماشین‌های آفرودی نصب می‌شود و دارای موتور و گیربکس است که به وسیله سیم بکسل توانایی این را دارد که خود و خودروی دیگر را از شرایط زمین‌گیر شدن در گل، برف، رمل، باتلاق و … نجات دهد.»

یکی از راه‌های استفاده از وینچ هم بستن آن به درخت برای بیرون کشیدن ماشین از جاهایی است که در آن گیر کرده است. فشاری که بر بدنه درخت، زخمی عمیق ایجاد می‌کند و باعث مرگ آن درخت می‌شود. شاید از خود بپرسید چرا بررسی وسعت زخم یک درخت مهم است که این مقاله در پاسخ می‌گوید: «زخم‌های با وسعت بزرگ‌تر به‌طور معمول دیرتر التیام می‌یابند یا ممکن است درخت اصلا نتواند زخم ایجاد شده را ترمیم کند. به علاوه زخم‌ها راهی برای ورود قارچ‌ها و سایر عوامل بیماری‌زای دیگر به درون درخت هستند. در نتیجه ممکن است درخت بر اثر یک زخم با وسعت زیاد به کلی از بین برود. بنابراین مساحت زخم از موارد مهمی است که در ارزیابی اثر درختان صدمه‌دیده باید مدنظر قرار گیرد زیرا هرچقدر سطح زخم افزایش یابد به همان نسبت شدت حمله آفات و حشرات به محل زخم هم افزایش خواهد یافت. برخورد با یک مقاله علمی که عمق و نوع و میزان یک زخم را بررسی می‌کند بیش از پیش به ما نشان می‌دهد که طبیعت تا چه حد حاوی جزییاتی است که ما از آن بی‌اطلاع هستیم.

آفرودرهای موتورسوار 

«حسن اکبری» معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی از خودروهای متنوعی می‌گوید که با عناوین مختلف برای طبیعت و با قدرت بیشتر تولید می‌شود. او تبلیغات و فروشی که برای این اتومبیل‌ها در حال رخ دادن است و از طرفی جاذبه هیجان‌انگیز این خودروها برای طبیعت‌گردی را دلیل استقبال از آنها می‌داند.: ‌«در این میان افرادی هستند که جاده خاکی می‌روند و اصول گردش در طبیعت را رعایت می‌کنند اما کسی که از جاده خارج می‌شود و به اصطلاح آفرود می‌رود به طبیعت آسیب می‌رساند.»

او هم از تدریجی بودن این آسیب به طبیعت می‌گوید: «طبیعت یک مجموعه پیچیده و کامل و سیستمی است و نمی‌شود همه ابعاد اکوسیستم را بررسی کرد. در طبیعت موجودات زیادی هستند که به حضور انسان حساس هستند. مانند بی‌مهرگان تا مهره‌داران ارزشمندی مانند گربه‌سانان که زیستگاه‌های دوردست را انتخاب می‌کنند و وقتی انسان در آنجا حضور پیدا می‌کند آنها خود به خود از آنجا خارج می‌شوند و این خروج از زیستگاه برای آنها منتج به مرگ می‌شود.»

تفریح انسان به مثابه مرگ حیات وحش تصویر ترسناکی است؛ اکبری از گرایش زیادی به حرکت در تپه ماهورها می‌گوید که به نظر حیات چندانی ندارند اما در حاشیه آنها پوشش گیاهی وجود دارد و زیستگاه خزندگان و جوندگان ارزشمندی است: «گونه‌هایی مانند گربه شنی در این زیستگاه هستند. ما وقتی این مسیرها را برای آفرود انتخاب می‌کنیم آنها را بی‌خانمان می‌کنیم. این گونه بسیار کمیابی هم هست و با این روند آنها را از دست خواهیم داد. این تاخت و تاز باعث خواهد شد عرصه زندگی برای یک‌سری گونه‌های گوشه‌گیر و خجالتی حیات وحش از بین برود.»

او از مشاهدات در کوهستان‌های مرکزی ایران می‌گوید که جولانگاه آفرودسواران شده است و از مدل جدید آفرودسواری می‌گوید که خطرناک‌تر و با وسعت بیشتر از آفرود با اتومبیل می‌تواند طبیعت را تخریب کند: «خیلی از آنها با موتوسیکلت‌های تندرو این مسیرها را می‌روند. مخصوصا وقتی با موتور می‌روند، می‌توانند مسیرهای بیشتری به خصوص تپه ماهورها را که زیستگاه بکر و ارزشمند گونه‌های مهم طبیعت ما هستند، طی کنند و این نبود آرامش را در بخش‌های بیشتری رقم بزنند.»

اکبری ضمن تایید آفرودسواری در مناطق چهارگانه محیط زیست از ممانعت‌هایی که محیط زیست برای حضور آنها در این مناطق دارد، می‌گوید: ‌«وضع ما در مناطق چهارگانه بهتر است و ما ممانعت می‌کنیم و وقتی ممانعت می‌کنیم آنها به جای دیگری می‌روند البته نه اینکه آفرود در مناطق چهارگانه نداشته باشیم؛ طبیعتا هست. ما خلأ قانونی داریم و وقتی می‌خواهیم با تخریب مقابله کنیم، می‌بینیم قانون دستگاه دیگری را مسوول این کار کرده است و حتی در رابطه با مسوولیت پدیده تخریب در مناطق چهارگانه هم بحث‌های حقوقی وجود دارد. اما به سبب اینکه در مناطق ضوابطی در رابطه با ورود و خروج داریم یک مقداری بیشتر مدیریت می‌کنیم و نمی‌گذاریم در محدوده حساس این اتفاق بیفتد.» آنطور که موسوی گفته است قرار است امسال آموزش‌ها آغاز و قوانین نوشته شود اما همین امروز هم برای جلوگیری از این ورزش بی‌قاعده که در اوج بی‌مسئولیتی به زیستگاه‌های طبیعی می‌تازند دیر شده است.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۱۱ تیر ۱۴۰۲ / ۱۱:۳۱
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1402041106428
  • خبرنگار : 71611