این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله کتابخوانی کودکان و نوجوانان و راهکارهایی که برای کتابخوان کردن بچهها وجود دارد، اظهار کرد: پاسخ به این پرسش چندجانبه است و فقط بچهها نیستند؛ در واقع کتابخوانی وظیفه آنها نیست و چارچوب ریاضی هم ندارد که کاری را انجام دهند. برای کتابخوان کردن بچهها باید مجموعهای از اقدامات انجام شود؛ از دولت و آموزشوپرورش گرفته تا خانوادهها و انجمنهای ادبی، همه آنها فعالیت یکدیگر را تکمیل میکنند و هرکدام از اینها که کمکاری کند، چرخه بههم میریزد.
او سپس گفت: اگر فضا برای کتابخوانی فراهم نشود یعنی کتابخانهها نباشند یا جشنوارههای کتاب نباشند یا اگر وضعیت کتاب بههم بریزد، نمیتوانیم خیلی راحت درباره کتابخوانی اظهارنظر کنیم و یا مردم را تشویق کنیم بهجای چیزهای دیگر، کتاب هدیه بدهند یا یکسری حرفهای شعاری سر دهیم که «ما باید کتاب بخوانیم که سطح فرهنگ بالا برود». همه ما اینها را میدانیم.
رجبی افزود: با توجه به اینکه کتابخوانی امری بههم پیوسته است، پاسخ به راهکارهای کتابخوان شدن بچهها سخت است. باید ببینیم در چه شرایطی از لزوم کتابخوانی صحبت میکنیم؛ آیا شرایط ایدهآل فراهم است و وضعیت معیشتی بهگونهای است که مخاطب بتواند برای کتاب هم هزینه کند؟ اگر هزینه کتاب بالاست، کتابخانههایی هستند که کتابهای مطرح را تهیه کرده و به دست بچههایی که توان خرید ندارند، برسانند؟
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با بیان اینکه در پاسخ کلی به راهکار کتابخوان کردن بچهها میتوان گفت کتابخوانی از خانوادهها آغاز میشود توضیح داد: اینکه بچهها را به مدرسه میفرستیم صرفاً رفع تکلیف است تا مدرکی بگیرند وگرنه بعید است که بچهها در مدرسه کتابخوان شوند، زیرا اطلاعاتی که در مدرسه با آنها روبهرو میشوند، اطلاعات علمی و یا چیزهای کلی دیگر است و بعدها مسیر خیلیها تغییر میکند. اما بعد فرهنگی کتابخوانی به خانوادهها و تأثیری که خانواده از رسانه میگیرد، برمیگردد و کودکان فکر میکنند کتاب چقدر مهم است.
نویسنده «بردیا و گولاخها»، «خواهران تاریک» و «قصههای عجیب برای بچههای عجیبغریب» خاطرنشان کرد: اگر پدر مادر بهصورت بنیادین کتاب میخوانند، کودک این عمل را یک ضرورت روزمره مانند غذاخوردن و رعایت بهداشت میبیند؛ زیرا بچهها ذاتاً با تقلید رشد میکنند، با تقلید زبان مادریشان را یاد میگیرند و حتی حرکات دست و صورت را هم با تقلید یاد میگیرند. اگر کودک کتاب در درست والدین خود ببیند، این عمل را تقلید میکند. شاید ویدئوهای کوتاه و بامزهای را دیده باشید که کودک کتابی در دست گرفته و اصواتی تولید میکند که یعنی دارم کتاب میخوانم. ذاتاً کودک تقلیدکردن را دوست دارد و هر چیزی را تقلید میکند چه رفتار منفی مانند پرخاشگری باشد چه دیدن کتاب در دست پدر و مادرش. اگر کودک ببیند پدر و مادر در ساعت مشخصی کتاب میخوانند، آرامآرام و خودبهخود به کتاب گرایش پیدا میکند.
او در ادامه بیان کرد: مسئله بعدی این است که پدر و مادرها نمیدانند چه کتابهایی مناسب فرزندانشان است و در اینجاست که فرهنگ کتابخوانی نقش راهبردی پیدا میکند. نویسندهها، انجمنهای ادبی، جوایز و فهرستهای کتابخوانی چون لاکپشت پرنده، فهرست شورای کتاب کودک و کانون پرورش فکری، و جشنوارههایی که توسط نهادهای مختلف برگزار میشوند، میتوانند به خانوادهها کمک کنند و آنها با مراجعه به این فهرستها، برای کودکانشان کتاب تهیه کرده و در اختیارشان قرار دهند.
رجبی تأکید کرد: باشگاهها و گروههای کتابخوانی و جشنوارههای کتابخوانی مهماند. الان با توجه به افزایش قیمت کتابها، کتابخانهها ضرورت پیدا کردهاند. عضویت در کتابخانهها برای کودکان ضروری است همانطور که خانوادهها علاقه دارند برای سلامتی فرزندانشان هم که شده، ورزشی را دنبال کنند، کودکان باید به کتابخانه بروند و در انبوه کتابها قرار بگیرند، دیدن کتابهای مختلف باعث میشود بچهها آرامآرام مسیر خود را پیدا کنند.
مهدی رجبی در پایان کتابهای «ویرجینیا گرگ میشود» نوشته کیو مک لیر با ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی را که درباره افسردگی و خشم و روبهروشدن با احساسات است، مجموعه «فیلسوف کوچک» شینسوکه یوشی تَکه با ترجمه رضی هیرمندی را که در نشر افق منتشر شده و مجموعهای را که نشر نردبان درباره افکار و احساسات دارد، به خانوادهها پیشنهاد داد.
انتهای پیام