در پرونده ثبتی مسجد ایلچی که با شماره ۲۷۱ و در تاریخ ۱۲ اسفندماه ۱۳۱۵ تهیه شده و سالهای بعد نیز هیچگونه بازنگری در پرونده صورت نگرفته، آمده است که «این مسجد به سال ۱۰۹۷ هجری قمری ساخته شده و در سالهای ۱۳۱۵ و ۱۳۱۶ سردر مسجد و قسمتی از شبستان و صحن آن به واسطه احداث خیابان جدید به کلی خراب شد، سپس سردر جدیدِ آن مانند زمان اصلی بنا ساخته شد.»
در این پرونده و در توضیح عملیات ساختمان سردر جدید، اشاره شده است:
«عملیات ساختمان سردر جدید مسجد شامل: ساختمان استخوانبندی و انتقال قطارهای آن از سردر قدیم به سردر جدید، ساختمان دیوار سمت راست و درب ورودی ساختمان، دیوار سمت چپ با آجرتراش و خاتمه سقف و تاق سردر و انتقال کاشیها از سردر قدیم به جدید و نصب پشت بغل کوچک و بزرگ داخل مسجد، تعمیر هره داخل مسجد، تعمیر درب قدیم ساختمان و تخته سنگهای روی سکوهای طرفین درب مسجد، نصب هره دیوار سمت چپ و راست، نصب کاشی پشت بغل کوچک و بزرگ و هره فوقانی و تعمیر دیوار شمالی و نصب چهار پشتبغل کاشی و مدخلی در آن، آجرفرش بام شمالی و نصب کتیبه در سردر جدید و خاتمه کاشیکاری داخلی سردر، و همچنین تعمیر تاقهای ایوان و راهروی شرقی و نصب کاشیهای قطارهای سردر» بوده است.
مسجد ایلچی در خیابان احمدآباد قرار دارد و یادگاری است از دوران شاه سلیمان صفوی. کتیبۀ بناییِ درون مقرنسهای سردرش حکایت میکند که این مسجد به دست استاد علی بیک معمار ساخته شده و کتیبه ثلث دیگر نیز به خط محسن امامی، از دختر نیکوکارِ یکی از صاحب منصبان شاه سلیمان صفوی به نام حکیم نظامالدین محمد ملقب به ایلچی سخن گفته که این مسجد به دستور و خواستۀ او بنا شده است.
به سمت درِ ورودی مسجد میروم. ساعتی دیگر به اذان مغرب باقی مانده و «رحمت الله بورنگ» روی سکوهای مقابل درِ ورودی مسجد ایلچی نشسته است. سلام کرده و داخل میشوم. آقای بورنگ با چشمانش من را دنبال میکند، برمیگردم و خود را معرفی کرده و از او خواهش میکنم به داخل مسجد بیاید و بخشهای مختلف این بنا و آسیبهایش را نشانم دهد. نه از من کارت شناسایی میخواهد و نه پاسخی برای نگاه پرسشگرش؛ فقط نگران این بنای صفوی است و دلش میخواهد رنجنامه مسجد ایلچی را گزارش کنم.
آقای بورنگ حدود ۱۳ سال است که خادم مسجد ایلچی است و به قول خودش هر روز از ساعت ۸ صبح تا ۸ شب در مسجد حضور دارد. وقتی از او پرسیدم که این مسجد نسبت به ۱۳ سال قبل چه تغییری کرده است، پاسخ داد: هیچ، فقط مشکلات آن بدتر شده، همه جای مسجد خیسیده، کاشیهاش ریخته پایین، درِ قدیمی اون تماماً شکسته و اصلاً کسی نیومده به مسجد رسیدگی کنه.
او درباره علت قرار دادن یک درِ فلزی جلوی درِ چوبیِ خاتمکاریشدۀ این مسجد نیز توضیح داد: اون درو تازه گذاشتن، چون درِ چوبی ناکار شده بود و اگه هول میدادن میفتاد، برای همین درِ فلزی گذاشتن که اقلاً حفاظِ اینجا باشه.
بورنگ با بیان اینکه مسجد ایلچی زیر نظر دو ادارۀ اوقاف و میراث فرهنگی است، در پاسخ به اینکه آیا این مسجد دارای هیئتامنا است یا خیر؟ گفت: تازه میخوان برا مسجد هیئتامنا راه بندازن. چند ساله که هیئتامنا نداشته و تازه ۷ نفر اسمشونو نوشتن تا تأیید بشه. توی این ۱۳ سال که من خادم این مسجدم هیئت امنا نداشته و فقط یه نفر بود که گاهی میومد و میرفت. همه آدمایی که قبلاً بودن یکییکی رفتن، فقط یه نفر مونده به اسم آقا فضلالله.
او درباره حضور مسئولان میراث فرهنگی و اوقاف برای آگاهی درباره شرایط مسجد ایلچی نیز بیان کرد: از اوقاف که نه، اما چنددفعه از میراث اومدن عکس و فیلم گرفتن، حتی چندروز پیش اومدن برای شبستون که تعمیرش کنن، ولی بعدم گفتن اجازه نمیدن کف، سنگ بشه و باید آجر بشه.
آقای بورنگ همه قسمتهای داخلیِ مسجد ایلچی و آسیبهایش را نشانم داد، سپس از او خواستم که من را به سمت مأذنه مسجد نیز هدایت کند، اما گفت: «آقا فضلالله یه کلید داره که واسه رفتن به پشت بومِ مسجد خیلی راحته. منم کلید دارم ولی این راهی که من کلیدشو دارم خیلی سخته، حالا میخوای بری بالا یا اینکه چند روز دیگه بیایی که اون کلیدو از آقا فضلالله بگیرم؟» پاسخ دادم که «اگر الآن در را باز کنید عالیاست.» بلافاصله کلید را از جیبش بیرون آورد و دَری که به بام مسجد منتهی میشود را باز کرد و گفت: «فقط مراقب باش نیفتی، باید با احتیاط بری بالا، راهش خیلی باریکه، حتی یه آدم بهتنهایی نمیتونه از این مسیر بره. خیلی مراقب باش.»
و من به پشت بام میرسم و مأذنه مسجد ایلچی...
یکی از سازههای چوبیِ بهکاررفته در مسجد صفوی ایلچی، مأذنۀ آن است که نشاندهندۀ جایگاه ویژه چوب در معماری سنتی و بومی ایران ازجمله دوره صفویه بوده است. سقف چوبیِ این سازه که دارای تزئینات گرهچینی توپر است با استفاده از ۷ ستون چوبی، مهاشده و شکل محیطی ساقۀ هر ستون بهصورت هشتضلعی تراشخورده و ۴ سرستون که در چهارگوشۀ این ماذنه قرار دارند با تکنیک مقرنسکاری چوبی تزئین شدهاند؛ اما مأذنۀ مسجد ایلچی نیز متأسفانه در شرایط بسیارنامناسبی قرار دارد و بر احیا و مرمت آن تأکید میشود.
اوقاف میگوید میراث بیاید درست کند! اما میراث با چه اعتباری؟
در گفتوگو با مدیرکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان اصفهان این موضوع را مطرح کردم که: «مسجد ایلچی یکی از بناهای دوره صفویه است که مدتهاست در شرایط نامناسبی به لحاظ حفاظت و نگهداری بهسر میبَرَد و به اقدام فوری برای مرمت نیاز دارد. از آنجایی که مسجد تاریخی ایلچی زیر نظر اداره اوقاف فعالیت میکند و از طرفی یک بنای ثبتشده در فهرست میراث ملی نیز بهشمار میرود، انتظار دوستداران میرا فرهنگی، حفظ این بنا است، اما همواره با این موضوع و بهتر است بگویم با این پرسش مواجه میشویم که چرا همکاری و همافزایی بین دو ادارۀ اوقاف و میراث فرهنگی برای حفاظت و مرمت بسیاری از بناهای تاریخی که به هردو نهاد مرتبط هستند، صورت نمیگیرد؟! نظر شما دراینباره چیست؟ ضمن اینکه من بهطور مشخص این پرسش را دربارۀ مسجد ایلچی مطرح میکنم که آیا دو نهاد اوقاف و میراث فرهنگی در پی اقدام مشترک و همافزایی، حداقل در مورد بهبود شرایط این مسجد برآمدهاند؟»
علیرضا ایزدی، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان اصفهان دراینباره به ایسنا گفت: یکی از مسائلی که سالهاست درباره آن تبیین و روشنگری و فرهنگسازی میکنیم، همین موضوع است. از دیدگاه قانون، هرکس که مالک یا بهرهبردار یک اثر منقول یا غیرمنقول باشد موظف به حفاظت و مرمت و نگهداری از آن است و اداره میراث فرهنگی بهعنوان متولی نظارت این مجموعه، بر حفاظتِ او نظارت میکند و گاهی از بودجهها و اعتبارات خود نیز کمک کرده و کمک میکند، اما ما بههیچوجه مانع از فعالیت حفاظتیِ مالک نمیشویم.
ایزدی اضافه کرد: من بارها در مواجهه با عزیزانی که ذیل نهادهای مختلف فعالیت میکنند بهخصوص در مجموعه اوقاف با همین جمله مواجه میشوم که اداره میراث فرهنگی اجازه نمیدهد! درحالیکه اینطور نیست، ما به همه اجازه میدهیم، اما با نظارت خودمان؛ درواقع ما مانع از اقدامات حفاظتی نمیشویم، اما بهرهبردار یا مالک باید از آنچه از آن نفع میبَرَد حفاظت و نگهداری کند.
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان در خصوص لزوم تعاملات جدیتر بین این اداره و سایر نهادها بیان کرد: نگاهمان به گردشگری یعنی میراث، یعنی صنایعدستی و متأسفانه هنوز نگاه ما به گردشگری نگاه اقتصادی نیست، هنوز نگاهمان فرهنگی هم نیست. هنوز به آن بهعنوان اوقات فراغت نگاه میکنیم، درحالیکه اوقات فراغت در دنیا یک تعریف مشخص دارد و برخلاف اوقات فراغتی که ما آن را بهصورت لفظی ترجمه کردهایم به معنای فراغت و بیکاری نیست، بلکه یعنی آمدن برای یادگیری و فهم درست. متأسفانه مشکل ما این است و ما هنوز در این موضوع مشکلداریم، هرچندکه در طول این ۹ استانی که من در آنها خدمت کردم برخی نهادها در استان اصفهان تقریباً پایکار بودند، اما هنوز برداشتهای بسیاری از دستگاههای این استان به شکلی دیگر است.
او ادامه داد: مثلاً هنوز علیرغم اینکه ما با اوقاف به تفاهمنامه بین وزیر و رئیس اوقاف رسیدیم بازهم میبینیم که حرکت تعاملیِ فیمابین کند است، یا با محیطزیست در بسیاری مواقع دچار تناقضهایی هستیم؛ درصورتیکه باید همسو و همراه باشیم، چراکه وقتی ما جنگلهای هیرکانی را ثبت کردیم یعنی به این فضا ارزش گذاشتهایم، اما وقتی میخواهیم بهرهبرداری کنیم راهِ آن قطعاً حذف نیست. هنوز بخشی از دستگاههای ما راهحل نگهداری و پاسداشت حتی در حوزه میراث را هم بهمنزله حذف صورتمسئله میدانند، اما این راهی است که در بلندمدت لطمه میزند و اقتصاد را مختل میکند و تا زمانی که نگاه ما به این فضا یک نگاه اقتصادی نباشد، لطمه خواهیم دید.
ایزدی همچنین این پرسش را مطرح کرد که ما بعد از این سالها اقتصاد خود را مبتنی بر فرهنگمان برداشت کردیم یا فرهنگمان را آلوده به اقتصاد کردیم؟
او سپس به پرسشِ خود چنین پاسخ داد: مشکل این است که نگاه بلندمدتِ ما در حوزه میراث فرهنگی نگاهی نیست که به سمتی برویم و مکانیزمی برای آن تعریف کنیم تا یک بهره اقتصادی ببریم و برای مدت مدیدی برای تأمین اعتبار و حفاظت و حراست میراث فرهنگی از این بهره استفاده کنیم. متأسفانه این کار در بسیاری از محوطههای تاریخیِ ما که در یَد مالکیت اوقاف است، اتفاق نمیافتد.
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان تصریح کرد: الآن دعوای ما با بانک ملی بر سر کارخانه ریسباف این است که ما میگوییم این بنا متعلق به شماست، اما ما را مجبور به شکایت نکنید، چون اینجا تنها مکانی است که میتواند به موزه تبدیل شود، هیچ تعریف دیگری نمیتوانید برای آن داشته باشید؛ اگر شما میگویید که این کارخانه متعلق به شما یعنی متعلق به بانک ملی است خب با چه قیمتی متعلق به شماست؟ زمین ریسباف چقدر میارزد؟ پاسخ بانک ملی این بود که حدود ۷ هزار میلیارد تومان. من به آنها گفتم وقتی آن زمین، ثبتی است و ما به شما اجازه یک میخ زدن به دیوار آن را نمیدهیم پس هیچ ارزشی ندارد. اگر به این نتیجه رسیدیم که بولدوزر بگذاریم و آن را خراب کنیم و آپارتمان بسازیم بله ۷ هزار میلیارد تومان میارزد، اما الآن نمیتوانید قیمتی روی آن ملک بگذارید.
ایزدی افزود: منظورم این است که اگر ما با بانک ملی به تفاهم برسیم یک کار بلندمدتی را میتوانیم برای اقتصاد این شهر تعریف کنیم که آن اقتصاد به سمت فرهنگ برود و ما بهره فرهنگیِ خود را نیز ببریم، ولی اگر بخواهیم فرهنگمان را اقتصادی کنیم همین چالش وجود خواهد داشت که اوقاف میگوید میراث بیاید درست کند! میراث با چه اعتباری؟ در کجای دنیا در حوزه بهرهبرداری از فضاهای تاریخی چنین است؟!
او اضافه کرد: البته باوجود اینکه ما دچار هزار و یک چالش هستیم اما باید مثبت فکر کرد. این تعاملات بهتر شده، اما با ایدئالِ ما خیلی فاصله دارد و نهادهای مختلف هنوز فکر میکنند که اگر بنای میراثی را در اختیار داشته باشند و از آن نفع ببرند حفاظت و مرمت آن وظیفه اداره میراث فرهنگی است! درحالیکه اینطور نیست و آنها خود باید نسبت به مرمت و حفاظت داشتههای خود اقدام کنند، اما نظارتِِ ما بر نوع اقدام حفاظتی و مرمتی آنها لازم است.
مگر وقتی بنایی بلیتفروشی میشود در اختیار ما قرار میگیرد؟!
اما موضوع ضرورت مرمت و حفاظت از مسجد تاریخی ایلچی و تعاملات اندک میان این نهاد و اداره کل میراث فرهنگی استان را با حجتالاسلام محمدحسین بلک، مدیرکل اداره اوقاف و امور خیریه استان اصفهان مطرح میکنم و او اظهار کرد: فکر میکنم بیشترین ارتباط بین دو دستگاه اوقاف و میراث فرهنگی از زمان تصدی جناب آقای ضرغامی در وزارتخانه میراث فرهنگی ایجاد شده و چندین بار جلساتِ وبنیاری نیز برگزار شده است. در استانها هم از قبل اینطور بوده که ما نمیتوانیم بدون هماهنگی و همکاری اداره میراث فرهنگی حرکت کنیم چون الزامات قانونی، ما را مکلف میکند که با مجموعه میراث هماهنگ باشیم و ضوابط اداره میراث فرهنگی هم برای ما حجت است. با آقای ایزدی، مدیر فعلی اداره کل میراث فرهنگی استان هم خیلی رفاقت داریم و اصلاً اختلافی بین دو دستگاه وجود ندارد و جایی درگیری نداریم؛ البته خیلی خوب است اگر رسانهها در موارد مختلف به ما کمک کنند، چون یکبار فوقالعاده سنگین روی دوش ما و اداره میراث فرهنگی است و این وسط تمام آنهایی که باید امکانات حفاظت و مرمت را تأمین کنند تمام امکانات را از ما قطع کردند. خیلی خوب است که شما کنکاش کنید و ببینید که مثلاً اگر منارۀ یک گنبد باید اصلاح شود اولاً وظیفه کیست؟ دوماً اعتبارات آن از کجا باید بیاید؟ و اینکه بقیه مسئولین در سطح استان چهکارهایی میتوانند در این رابطه انجام دهند؟
او ادامه داد: خیلی مهم است که مثلاً مسجد جامع یا فلان امامزاده که درآمدی ندارند در حال آسیب است، یا مثلاً گنبد امامزاده اسماعیل در خیابان هاتف میراثی است و دارد میریزد اما مگر آنجا درآمد دارد؟ چیزی ندارد، نه کسی در آن امامزاده دفن میشود که پولی از آن بگیرند نه ضریح آنجا ضریحی است که درآمد داشته باشد! به نظر شما الآن اینجا چه باید کرد؟ نه دست میراث میرسد نه دست ما؛ پس باید از اعتبارت استان برای حفظ و مرمت به این اماکن کمک شود. اتفاقاً مال ما هم نیست و اینکه میگوییم مال اوقاف است خب ما که الآن نمیتوانیم منبع دیگری بیاوریم و آنجا بریزیم! مگر میشود درآمد را در امامزاده بگذارند؟! قانونی نیست.
بلک تصریح کرد: من فکر میکنم مشکلات استان بااینهمه ابنیۀ مهم، فراتر از استان است و به یک عزمِ اگر نگویم ملی ولی استانی نیاز دارد. کاروانسرای خیابان گلزار شهدا را ببینید، تمام آن شده جایگاه صافکار و تعمیرکار و انبار! آیا در شأن این بنای تاریخی است؟! چرا تخلیه نمیشود؟ یا مثلاً کاروانسرای انوشیروان را ببینید که یک اثر تاریخی است ولی چه چیزی در آن نگهداری میشود؟! خب اوقاف چه بکند؟ کسی آنجا را تخلیه میکند؟ کسی آن را مرمت میکند؟
مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان اصفهان اضافه کرد: ما مشکلی با میراث نداریم و اتفاقاً تعاملات ما زیاد است و الزامات آنها را میپذیریم اما بحث، امکانات است و قانون هم میگوید مرمت اینها به عهده اداره میراث فرهنگی است، ولی ما اگر داشته باشیم حتماً هزینه میکنیم.
او گفت: الآن یک پرسش دیگر مطرح است، ما مراکزی داریم که در آنها بلیتفروشی میشوند، درحالیکه متعلق به اوقاف هستند، اما آیا ما متعرض میشویم؟! مگر بلیتفروشی که میشود در اختیار ما قرار میگیرد؟! پس خودشان در آن هزینه کنند. گردشگر میرود، جهانگرد میرود و بلیت دریافت میشود. نمیگویم این بلیت کفاف میکند و ما هم مانع نداریم که مِلک اوقاف در اختیار اداره میراث فرهنگی است و میراث حتی آنجا بلیتفروشی دارد، اما خب پس چطور باید مرمت شود؟ مثلاً فرض کنید منارجنبان یا مسجد امام که در آنها بلیتفروشی میشود؛ من میگویم اشکال ندارد که بلیت میفروشند چون آنجا هزینه دارد و حتی این بلیتفروشی هم کفاف هزینههای این بناها را نمیدهد، اما بالاخره درآمدِ حاصل از بلیتفروشی که دست ما نمیآید، ولی اماکن در اختیار میراث است؛ بازهم اگر ما بتوانیم هزینه میکنیم و مشکل نداریم.
حجتالاسلام بلک اضافه کرد: حتی در مورد اجارههای مغازههای اطراف میدان هم عدهای گمان میکنند که زیر نظر اوقاف است! درحالیکه در اختیار استانداری است و در همه این سالها در اختیار اوقاف نبوده است. ببنید چقدر این مسائل وجود دارد! ما گلایهگذاری نداریم، اما میگویم اداره کردن این مواریثِ ملت و کشور موضوعی نیست که من گردن میراث بیندازم یا میراث گردن من بیندازد. من خودم هم میگویم آنها امکاناتشان خیلی محدود است، البته ما صفر هستیم ولی امکانات آنها محدود است.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان در توضیح درآمد بالای اوقاف که موردنظر بسیاری نیز هست، توضیح داد: اگر یکبخشی درآمد دارد متعلق به خودش است، چون هر موقوفهای مستقل است و درآمدش را به اداره نمیدهد بلکه یک شخصیت حقوقی مستقل است و یک حساب جداگانه برای خودش دارد. ما شرعاً و قانوناً نمیتوانیم مثلاً پول یک امامزاده را حتی به امامزادۀ دیگر یا یک موقوفه را به موقوفۀ دیگر بدهیم، سیستم هم به ما اجازه نمیدهد و اصلاً ما دسترسی نداریم. مثل این است که بگوییم دولت خیلی پول دارد، ولی دوت هم میگوید من درآمد آموزشوپرورش را به آموزشوپرورش بدهم و ارشاد اسلامی را هم بدهم به ارشاد اسلامی. ما پولی نداریم که برداریم و بهجایی بدهیم، بعضی جاها درآمد ندارند و خیلی استفادهشان بالا است. حالا شما ببینید مرمت این اماکن که قدیمی هم هستند چه قیمتهای بالایی دارد! هزینهها گزاف است و اگر ما بخواهیم یکتکه چوب مثلاً یک در را عوض کنیم ببینید چه میشود! ما تقصیر را به میراث نمیاندازیم و البته انتظار داریم که آنها فکر نکنند اوقاف کمکاری میکند! مشکلاتی وجود دارد که فراتر از امکانات هر دو دستگاه باید آن را حل کند.
او افزود: آیا واقعاً مدرسه امام صادق یا مسجد امام یا مسجد جامع متعلق به یک اداره میتواند باشد؟! خیر، متعلق به یک ملت است. از کجا آنها را مرمت کنیم؟ مدرسه امام صادق شکستگی پیداکرده است هزینه مرمتش از کجا تأمین شود؟ منبع این مدرسه هتل عباسی بوده و هتل عباسی هم وقف است ولی الآن در مالکیت بخش دولتی است و بیمه ایران اجازه نمیدهد! نه تقصیر من در اوقاف است و نه تقصیر آقای ایزدی در میراث، بلکه باید یکجایی قوانینی بیاید و الزام کند و بگوید این آثار متعلق به یک اداره نیست بلکه متعلق به یک ملت است.
بلک تأکید کرد: من خیلی خوشحال میشوم اگر کنکاشانه و منتقدانه این بحثها دنبال شود، به خبرگزاریها هم گفتهام که ما را منصفانه به چالش بکشانید، شاید یکجایی این مسائل این مسائل دیده شود.
او یادآوری کرد: اصلاً اوقاف پول دولتی ندارد! ۷۰۰ مدرسه در سطح استان از وقف در اختیار آموزشوپرورش است، به نظر شما ما این وسط ادعایی داریم؟ بیمارستانها درمانگاههای مختلفی از طریق وقف ایجادشدهاند مثل بیمارستان امیرالمؤمنین، بیمارستان شیخ صدوق و غیره، حتی بزرگترین پارک اصفهان یعنی باغ فدک با ۹۰۰ هزار متر وقف است. پارکهایی که امروز در اختیار مردم قرار دارد موقوفه است اما نه اسم ما هست و نه ما ادعایی روی آنها داریم، حقوقش هم درنمیآید نه برای ما بلکه ترمیم و مرمت خودش؛ بنابراین شانههای وقف برای خدمت به مردم، متواضعانه بوده و وقف در خدمت مردم است.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان گفت: هتل عباسی در دنیا یک برند و موقوفه است، آیا این نباید گفته شود؟! خوبیهای گذشتگان را باید گفت. من امروز از ضریحها هرچه ۱۰ میلیون تومان پولِ بیکار بوده را گذاشتهام رویهم و یک نیروگاه خورشیدی در استان ایجاد کردم، آیا اشکال دارد یک نفر از شما تصویر آن را بزند و گزارش آن را بنویسد که ببیند ما راست میگوییم و اصلاً چیزی هست یا خیر؟! من میتوانستم ۱۰ میلیون تومان را بردارم و ۴ صندلی بخرم درحالیکه یک نیروگاه یک مگاوات تولید برق است و به ایجاد آن افتخار میکنیم، بااینوجود مشکلات ما زیاد است و انتقاداتمان هم فراوان.
به گزارش ایسنا، و میان اینهمه حرف و سخنِ نهادهای متولی که هریک، دیگری را ملزم به انجام مرمت و حفاظت میداند، مسجد صفوی ایلچی چه میشود؟!
انتهای پیام