ایسنا پلاس: روز ۲۴ خرداد هر سال یعنی۱۴ ژوئن به نام روز جهانی اهدای خون یا روز جهانی تقدیر از اهدا کنندگان خون انتخاب شدهاست. در این روز از همت والا و فعالیت انساندوستانه تمام کسانی که در زمینه اهدا و انتقال خون و نجات جان انسانها تلاش میکنند، قدردانی میشود.
خون شما جان آدمها را نجات میدهد!
انتقال خون و فرآوردههای خونی سالانه جان میلیونها نفر را نجات میدهد. این میتواند به افرادی که از بیماری رنج میبرند یا در حتی در خطر مرگ هستند، کمک کند تا زندگی طولانیتر و البته با کیفیتتری داشته باشند. همچنین اهدا و انتقال خون یک نقش حیاتی در مراقبتهای مادران پس از زایمان دارد. دسترسی به خون و فرآوردههای خونی ایمن و کافی میتواند به کاهش میزان مرگ و میر و ناتوانی ناشی از خونریزی شدید در هنگام زایمان و پس از زایمان کمک کند.
البته در بسیاری از کشورها، عرضه کافی خون سالم وجود ندارد و خدمات خون با چالش در دسترس نبودن خون کافی و همچنین نبود تضمین کیفیت و ایمنی آن مواجه است.
تامین خون کافی در یک کشور فقط از طریق اهدای منظم خون توسط اهداکنندگان داوطلب بدون دستمزد تضمین میشود. البته هدف سازمان بهداشت جهانی هم این است که همه کشورها تا چند سال دیگر تمام ذخایر خون خود را از اهداکنندگان داوطلب دریافت کنند. در سال ۲۰۱۴ نیز ۶۰ کشور ذخایر خون ملی خود را بر اساس ۹۹ تا ۱۰۰ درصد اهدای خون داوطلبان دارند؛ این در حالی است که ۷۳ کشور هنوز نتوانستند خون کافی تامین کنند و یا از طرق پرداخت پول به اهدا کنندگان این ذخیره مهم را تامین میکنند.
چرا ۱۴ ژوئن؟
این روز به مناسبت سالگرد تولد «کارل لندشتاینر»، کاشف گروههای خونی آ، ب و اُ در ۱۴ ژوئن ۱۸۶۸ نام گذرای شده است. لندشتاینر به خاطر کشف سیستم گروههای خونی برنده «جایزه نوبل» شد.
البته سابقه اهدای خون به دهها سال قبل از این دانشمند برمیگردد، زیرا این کار اولین بار در قرن ۱۷ میلادی انجام شده و اولین تزریق خون توسط فردی به نام ریچارد لور انجام شده است. در آزمایش او خون یک سگ به سگ دیگری انتقال داده شد و این آزمایش بدون هیچ عارضهای برای سگ دریافتکننده پیش رفت. بعدها سعی شد این آزمایشها به طور گستردهتری روی حیوانات انجام گیرد؛ هرچند که روشهای مرسوم آن دوره از نظر اخلاقی تایید نشد و این روش غیر قانونی اعلام شد و به همین دلیل هم برای ۱۵۰ سال اثری از آن نبود.
دکتر ویلیام هالستد و یک انتقال خون موفق!
در سال ۱۸۸۱ دکتر «ویلیام هالستد» برای کمک به خواهرش «مینی» که پس از زایمان در حال خونریزی بود به کمک نیاز داشت. او به سرعت سوزنی را در بازوی خود وارد کرد، خون خود را کشید و به خواهرش منتقل کرد؛ پس از چند دقیقه به طرز عجیبی خواهرش به سمت بهبودی رفت.
البته آقای هالستد نمی دانست که چقدر خوش شانس بوده است! انتقال خونی که او انجام داده بود فقط به این دلیل موفقیتآمیز بود که گروه خون او و خواهرش مشابه بود؛ چیزی که حتی در بین خویشاوندان نزدیک هم تضمین نمیشود.
حالا اما پس از سالها دوره آزمون و خطا گذشته است و ما در دورانی زندگی میکنیم که بانک خونهای مدرن در مراکز مخصوص پزشکی وجود دارند. بانک خونها کارشان این است، گروههای مختلف خونی را که از سوی اهداکنندگان ذخیره شدهاند، نگهداری کنند تا هرگاه بیماری به خون نیاز پیدا کرد، بیدرنگ ذخیره بانک را مورد استفاده قرار دهند.
اما این پسانداز دائما به جایگزین نیاز دارد و چشم بسیاری از بیماران به همین ذخیرههاست.
پزشک نیستم اما اهداکنندهام!
افرادی که در گروه سنی ۱۷ تا ۶۰ و از نظر جسمی و روحی هم شرایط مناسبی داشته باشند، میتوانند. خون خود را اهدا کنند. به شرطی که وزن بالاتر از ۵۰ کیلوگرم داشته باشند و باید از اهدای خون قبلی آنها حداقل ۸ هفته گذشته باشد.
فاطمه ۳۲ ساله و از ۱۸ سالگی به طور مداوم اهداکنندهی خون است. با او درباره اینکه این احساس مسئولیت و آگاهی را چگونه به دست آورده است، گپ زدهایم: «نمیتوانم دقیقا بگم چرا و چطور به چنین احساسی رسیدم اما در دوره نوجوانی با یک «ان. جی. او» کار می کردم که کارش آگاهیرسانی در مورد ایدز بود و تقریبا بیشتر معلومات در مورد خون، فرآوردههای خونی و بیماریهای مقاربتی و عفونی و مشکلاتی که به خاطر نبود خون میتواند درست شود را از آنجا به دست آوردم و در کنارش این احساس مسئولیت را هم داشتم که باید برای دیگرانی که حتی آنها را نمیشناسیم، کاری بکنیم. شاید این برایتان جالب باشد که من روز تولد ۱۸ سالگیام برای اهدا به پایگاه انتقال خون رفتم و دکتر پایگاه از من پرسید که «مامان اینا میدونن اومدی خون بدی؟» یعنی اینقدر کوچک بودم و از من خون نگرفتند! این موضوع خیلی در من اثر گذاشت که چرا باید برای خون دادن از شخص دیگری اجازه بگیرم. چهار ماه بعد دوباره برای خون دادن اقدام کردم و این بار موفق شدم و با یک حالت پیروزی از این که خون اهدا کردم، از مرکز بیرون آمدم.»
فاطمه میگوید: «من هیچگاه تصمیم نداشتم پزشک شوم و همیشه این احساس گناه را از طرف خانوادهام میگرفتم که اگر پزشک شده بودی به درد مردم میخوردی! ولی بعد با خودم فکر کردم که برای کمک به مردم فقط یک راه وجود ندارد و یکی از راههای دیگری که آدم میتواند با آن به درد بخور باشد، همین اهدای خون است که من در این مسیر خیلی پیگیر، با وسواس و ثابت قدم بودم. از ۱۹ سالگی تا همین امروز سالی ۳ بار اهدای خون داشتهام و به طور تقریبی میتوانم بگویم که ۴۰ بار اهدا داشتهام.»
با او درباره اینکه بیشتر خانم ها فکر میکنند، خون دادن برایشان ضرر دارد، صحبت کردیم: «خب، اغلب خانمها مشکل کمخونی دارند و به همین دلیل نمیتوانند خون اهدا کنند. برای همین هم هست که بیشتر از ۹۰ درصد خونی که اهدا میشود از سوی آقایان است. تا آنجا که من میدانم، خون دادن به طور کلی ضرر ندارد اما اگر نزدیک به دوران قائدگی باشد، ممکن است درد های قائدگی را بیشتر کند. مقدار خونی که آدم اهدا میکند تاثیر قابل ملاحظهای بر عملکرد بدن ندارد و معمولا ظرف یک تا دو روز هم جبران میشود اما برای اینکه بشود به طور مداوم اهدای خون داشت باید مواظب تغذیه بود و قرص آهن و مولتی ویتامین را به طور مرتب مصرف کرد. از خانمهای باردار و شیرده هم خون دریافت نمیکنند. درباره خودم میتوانم بگویم که با سابقه این همه خون دادن تا به حال مشکلی برای بدنم ایجاد نشده است. البته وقتی شما خودتان برای اهدای خون به پایگاه مراجعه کنید، یک فرم بلند بالا به شما میدهند و از سوال درباره نزدیکی بدون محافظت تا سوال درباره خالکوبی، تجربه بازداشت، سفر به مناطق گرمسیر به خاطر شیوع بیماریهای عفونی، مصرف داروهای خاص، همین طور وزن، فشار خون و مصرف آنتیبیوتیک و علائم سرما خوردگی را چک میکنند.»
انتهای پیام