حبیب قاآنی در گفتوگو با ایسنا در خصوص فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم» اظهارکرد: جنگ جهانی سوم آخرین ساخته هومن سیدی کارگردان جوان و خلاق است اما طبق قاعده همیشه آخرین اثر هر فیلمسازی کاملترین ساخته او نیست و در پرونده کارگردانی هومن سیدی نیز این مسئله صدق میکند و این فیلم نسبت به سایر فیلمهای ساخته شده گامی رو به جلو نیست و معتقدم همچنان فیلم مغزهای کوچک زنگ زده بهترین اثر و ساخته این کارگردان است.
وی در مورد موضوع و متن فیلم سینمایی جنگ جهانی سوم عنوان کرد: داستان و موضوع فیلم سینمایی جنگ جهانی سوم سیر تکاملی یک انسان ساده و رفتن از سمت سفید خود به سمت تاریکی است، در کل میتوان گفت این خط داستان آنچنان تازه نیست و گاهی نیاز مخاطب را برطرف نمیکند.
این منتقد سینما با اشاره به نقاط قوت و ضعف فیلمنامه جنگ جهانی سوم، خاطرنشان کرد: فیلمنامه جنگ جهانی سوم مشترک نوشته شده است و تجربه ثابت میکند که هومن سیدی در فیلمنامههای تک نفره موفقتر است. در این فیلم خلاقیت و نوآوری که مخاطب انتظارش را دارد رخ نمیدهد.
قاآنی ادامه داد: توجه داستان و متن فیلم به یک خط اصلی باعث شده است شاهد ضعفهایی در شخصیتپردازیهای فیلم و عدم توجه به جزئیات باشیم و بسیاری از وقایع سکانسها قدرتمند ظاهر نشده است، همچنین فضاسازی و عدم همخوانی با مکان جزو کموکاستیهای فیلمنامه محسوب میشود؛ اما در مقابل این نقاط ضعف بزرگترین نقطه قوت فیلمنامه حس تعلیق است که به خوبی در فیلم استفاده شده و به مخاطب تلنگر میزند.
استفاده از نابازیگران به فیلم لطمه وارد کرده است
وی در خصوص پرداختهای سینمایی جنگ جهانی سوم گفت: محسن تنابنده توانسته به خوبی نقش خود را چه به عنوان شکیب و یا نقش بازیگر هیتلر ایفا کند، اما در مقابل بازیگران دیگر نیز هم سطح بازی محسن تنابنده نیستند و استفاده از نابازیگر باعث شده تا به فیلم لطمه وارد شود.
این منقد سینما ادامه داد: یکی از نقاط مثبت جنگ جهانی سوم تصویربرداری خوب فیلم و قاببندیهای درست آن است. قاببندیهای فیلم و داستان باعث شده تا معنا ومفهموم شخصیتها بهتر و درستتر نشان داده شود، به عنوان مثال قاببندی قسمتهایی که شکیب حضور دارد با قاببندی قسمتهای هیتلر بسیار متفاوت است و این موضوع به مخاطب کمک میکند.
قاآنی خاطرنشان کرد: ایده اصلی فیلم نقطه مثبت آن محسوب میشود، اما آنچنان تازه و بکر نیست و زمانی میتوان گفت که کامل شده است که همراه با خلاقیت باشد؛ ممکن است خط اصلی و موضوع داستان در فیلمنامه جذاب به نظر برسد اما در ساخت فیلم به خلاقیت نیاز است که در جنگ جهانی سوم کاستیهایی در این مورد دیده میشود.
وی گفت: هر فیلم سینمایی به دنبال پیام و معنایی است و جنگ جهانی سوم با نقش شکیب و انسان سادهای که از سفیدی به تاریکی پیش میرود، به دنبال آن است تا پیام خود را برای مخاطبان بیان کند.
ناکامی جنگ جهانی سوم در انتقال پیام
قاآنی با بیان اینکه جنگ جهانی سوم در انتقال پیام خود ناتوان مانده است، عنوان کرد: انتقال پیام با زبان گویا و روشن یکی از مهمترین وظایف فیلم است و فیلمنامه جنگ جهانی سوم با قرار گرفتن در فضایی نامناسب در انتقال پیام خود ناتوان مانده است.
وی اضافه کرد: همچنین انتخاب فضا و موقعیت غیرمناسب و ترکیب بازیگران جدا از محسن تنابنده باعث شده تا کارگردان نتواند پیام اصلی فیلم را به خوبی منتقل کند، به عنوان نمونه در سکانسهای پایانی فیلم و انتقام شکیب، نپرداختن به جزئیات فهم پیام را برای مخاطب دشوار میکند.
این منتقد سینما با بیان وضعیت این روزهای سینمای کشور گفت: فیلمهای سینمایی که با نگاه و اندیشه گیشه ساخته میشوند تنها جنبه تفریحی دارند و به دنبال درگیر کردن ذهن مخاطب نیستند؛ امروزه با توجه به شرایط موجود، سینمای ما به سمتی پیش رفته که تنها با استفاده از بازیگران و یا سایر عوامل بتواند فروش داشته باشد.
قاآنی ادامه داد: پیش گرفتن این روند در درازمدت به نفع سینمای کشور نیست و در آینده با سینمایی اندیشهپرور و مخاطب اندیشهورزی که تفکر کند روبه رو نخواهیم بود و فیلمسازان به سمت فیلمهایی که فقط فروش خواهند داشت، کشیده میشوند. البته در جشنواره فیلم فجر شاهد حضور فیلمهایی هستیم که به نوعی به تفکر کمک میکنند.
انتهای پیام